قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

درس نهم

صفات ذاتيه

·مقدمه

·صفات ذاتيه و فعليه

·اثبات صفات ذاتيه

·حيات

·علم

·قدرت

 

 

مقدمه

دانستيم كه خداي متعال كه علت هستي‌بخش جهان است، همه كمالات وجود را دارد و هر نوع كمالي كه در هر موجودي يافت شود، از اوست؛ بدون اينكه با افاضة آن، چيزي از كمالات وي كاسته شود. براي تقريب به ذهن مي‌توان از اين مثال بهره گرفت كه معلم از علم خود به متعلم مي‌آموزد؛ بدون اينكه چيزي از علمش بكاهد. البته افاضة وجود و كمالات وجودي ازطرف خداي متعالي، بسي بالاتر از اين مثال است، و شايد رساترين تعبير در اين زمينه اين باشد كه بگوييم عالم هستي، پرتو و جلوه‌اي از ذات مقدس الهي است؛ چنانكه از اين آیه شريفه مي‌توان استفاده كرد: اللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَالْأَرْض.(1)

با توجه به كمالات نامتناهي الهي، هرگونه مفهومي كه دلالت بر كمال داشته باشد و مستلزم هيچ نقص و محدوديتي نباشد، قابل صدق بر خداي متعال خواهد بود؛ چنانكه در آيات كريمة قرآن و روايات شريفه و ادعيه و مناجات‌هاي حضرات معصومينصلی الله علیه و آله مفاهيمي از قبيل نور و كمال و جمال و محبت و بهجت و مانند آنها، به خداي متعال نسبت داده شده است. اما آنچه در كتب عقايد و فلسفه و كلام اسلامي به‌عنوان صفات الهي مطرح مي‌شود، تعداد معيني از صفات است كه به دو دستة (صفات ذاتيه و صفات فعليه) تقسيم مي‌شود. ازاين‌روي، نخست توضيحي درباره اين تقسيم مي‌دهيم و سپس به ذكر و اثبات مهم‌ترين آنها مي‌پردازيم.


1. نور (24)، 35.

صفات ذاتيه و فعليه

صفاتي كه به خداي متعال نسبت داده مي‌شود، يا مفاهيمي است كه با توجه به نوعي از كمال، از ذات الهي انتزاع مي‌شود (مانند حيات و علم و قدرت)، يا مفاهيمي است كه از نوعي رابطه بين خداي متعال و مخلوقاتش انتزاع مي‌شود (مانند خالقيت و رزاقيت). دستة اول را «صفات ذاتيه» و دستة دوم را «صفات فعليه» مي‌نامند.

فرق اصلي بين اين دو دسته از صفات آن است كه در دستة اول، ذات مقدس الهي، مصداق عيني آنهاست، اما دستة دوم حكايت از نسبت و اضافه‌اي بين خداي متعال و آفريدگان دارد و ذات الهي و ذوات مخلوقات به‌عنوان طرفين اضافه در نظر گرفته مي‌شوند؛ مانند صفت خالقيت كه از وابستگي وجودي مخلوقات به ذات الهي انتزاع مي‌شود و خدا و مخلوقات، طرفين اين اضافه را تشكيل مي‌دهند و در خارج، حقيقت عيني ديگري غير از ذات مقدس الهي و ذوات مخلوقات به نام «آفريدن» وجود ندارد. البته خداي متعال در ذات خود، قدرت بر آفريدن دارد، ولي «قدرت» از صفات ذات است و «آفريدن» مفهومي است اضافي كه از مقام فعل انتزاع مي‌شود و ازاين‌روي «آفريدگار» از صفات فعليه به‌شمار مي‌آيد؛ مگر اينكه به معناي «قادر بر آفريدن» در نظر گرفته شود كه بازگشت به صفت قدرت مي‌كند.

مهم‌ترين صفات ذاتية الهي، حيات و علم و قدرت است. اما سميع و بصير اگر به معناي عالم به مسموعات و مُبْصرات، يا قادر بر سمع و ابصار باشد، بازگشت به عليم و قدير مي‌كند و اگر منظور از آنها، شنيدن و ديدن بالفعل باشد كه از رابطه بين ذات شنونده و بيننده با اشيای قابل شنيدن و ديدن انتزاع مي‌شود، بايد از صفات فعليه شمرده شود؛ چنانكه گاهي «علم» نيز به همين عنايت به كار مي‌رود و به نام «علم فعلي» موسوم مي‌شود.

بعضي از متكلمين، كلام و اراده را نيز از صفات ذاتيه به‌شمار آورده‌اند كه بعداً درباره آنها بحث خواهد شد.

اثبات صفات ذاتيه

ساده‌ترين راه براي اثبات حيات و قدرت و علم الهي اين است كه اين مفاهيم هنگامي كه در مورد مخلوقات به كار مي‌رود، حكايت از كمالات آنها مي‌كند. پس بايد كامل‌ترين مرتبة آنها در علت هستي‌بخش موجود باشد؛ زيرا هر كمالي در هر مخلوقي يافت شود، از خداي متعال است و بخشندة آنها بايد واجد آنها باشد تا به ديگران افاضه كند و ممكن نيست كسي كه حيات را مي‌آفريند، خودش فاقد حيات باشد يا كسي كه علم و قدرت را به مخلوقات افاضه مي‌كند، خودش جاهل و ناتوان باشد. پس وجود اين صفات كماليه در بعضي از مخلوقات، نشانة وجود آنها در آفريدگار متعال است؛ بدون اينكه توأم با نقص و محدوديتي باشد. به ديگر سخن، خداي متعال، داراي حيات و علم و قدرت نامتناهي است. اينك به توضيح بيشتري درباره هريك از اين صفات مي‌پردازيم.

حيات

مفهوم حيات (زنده بودن) در مورد دو دسته از مخلوقات به كار مي‌رود: يكي گياهان كه داراي رشد و نمو هستند، و ديگري حيوانات و انسان كه داراي شعور و اراده‌اند. اما معناي اول، مستلزم نقص و نياز است؛ زيرا لازمة رشد و نمو اين است كه موجود رشديابنده، در آغاز فاقد كمالي باشد و در اثر عوامل خارجي تغييراتي در آن پديد آيد و تدريجاً به كمال جديدي برسد، و چنين اموري را نمي‌توان به خداي متعال نسبت داد؛ چنانكه در بحث از صفات سلبيه گذشت.

معناي دوم حيات، مفهومي است كمالي، و هرچند مصاديق امكاني آن، توأم با نقص‌ها و محدوديت‌هايي هستند، مي‌توان براي آن مرتبه‌اي نامتناهي در نظر گرفت كه هيچ نقص و محدوديت و نيازي نداشته باشد؛ چنانكه مفهوم وجود و مفهوم كمال نيز چنين است.

اساساً حيات به معنايي كه ملازم با علم و فاعليت ارادي است، لازمة وجود غيرمادي

است؛ زيرا اگرچه حيات به موجودات مادي جاندار نسبت داده مي‌شود، درحقيقت، صفت روح آنهاست و بدنشان در اثر تعلق روح، متصف به آن مي‌شود. به ديگر سخن، همچنان‌كه امتداد لازمة وجود جسماني است، حيات نيز لازمة وجود مجرد (غيرجسماني) است. با توجه به اين مطلب، دليل ديگري بر حيات الهي به دست مي‌آيد، و آن اين است که، ذات مقدس الهي مجرد و غيرجسماني است (چنانكه در درس پيشين به اثبات رسيد)، و هر موجود مجردي ذاتاً داراي حيات است. پس خداي متعال هم ذاتاً داراي حيات است.

علم

مفهوم علم از بديهي‌ترين مفاهيم است؛ ولي مصاديقي كه از آن در ميان مخلوقات مي‌شناسيم، مصاديقي محدود و ناقص است و با اين ويژگي‌ها قابل اطلاق بر خداي متعال نخواهد بود. اما چنانكه اشاره شد، عقل مي‌تواند براي اين مفهوم كمالي، مصداقي را در نظر بگيرد كه هيچ‌گونه نقص و محدوديتي نداشته باشد و عين ذات عالم باشد و آن همان علم ذاتي خداي متعال است.

علم خدا را از راه‌هاي متعددي مي‌توان اثبات كرد: يكي همان راهي است كه در اثبات همه صفات ذاتيه، به آن اشاره شد؛ يعني چون علم در ميان مخلوقات وجود دارد، بايد كامل‌ترين مرتبة آن در آفرينندة آنها موجود باشد؛ راه ديگر، كمك گرفتن از دليل نظم است؛ يعني هر قدر پديده‌اي از نظم و اتقان بيشتري برخوردار باشد، دلالت بيشتري بر علم و دانش پديدآورنده‌اش دارد؛ چنانكه يك كتاب علمي يا يك شعر زيبا يا هر اثر هنري، دلالت بر دانش و ذوق و مهارت پديدآورنده‌اش دارد و هيچ‌گاه هيچ عاقلي چنين نمي‌پندارد كه مثلاً يك كتاب علمي يا فلسفي به‌وسیله فرد نادان و بي‌سوادي نوشته شده باشد. پس چگونه مي‌توان احتمال داد كه اين جهان عظيم با آن‌همه اسرار و شگفتي‌ها از موجود

بي‌علمي به وجود آمده باشد؛ راه سوم، استفاده از مقدمات فلسفي نظري (غيربديهي) است، مانند اين قاعده كه «هر موجود مجرد مستقلي داراي علم است»؛ چنانكه در كتب مربوطه به اثبات رسيده است.

توجه داشتن به علم الهي، اهميت زيادي در خودسازي دارد و ازاين‌روي مكرراً در قرآن كريم بر آن تأكيد شده است؛ از جمله مي‌فرمايد: يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَما تُخْفِي الصُّدُورُ؛(1) يعني خداي متعال از چشم‌هاي خيانت‌كار و راز دل‌ها آگاه است.

قدرت

در مورد فاعلي كه كار خود را با اراده و اختيار خويش انجام مي‌دهد، گفته مي‌شود كه نسبت به كار خودش «قدرت» دارد. پس قدرت عبارت است از مبدائيت فاعل مختار براي كاري كه ممكن است از او سر بزند. هر قدر فاعل ازنظر مرتبة وجودي كامل‌تر باشد، داراي قدرت بيشتري خواهد بود و طبعاً موجودي كه داراي كمال بي‌نهايت باشد، قدرتش نامحدود خواهد بود: إِنَّ اللّهَ عَلي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.(2)

در اينجا بايد چند نكته را خاطرنشان كنيم:

1. كاري كه متعلق قدرت قرار مي‌گيرد، بايد امكان تحقق داشته باشد. پس چيزي كه ذاتاً محال يا مستلزم محال باشد، مورد تعلق قدرت واقع نمي‌شود، و قدرت داشتن خدا بر هر كاري بدين معني نيست كه في‌المثل بتواند خداي ديگري را بيافريند؛ زيرا خدا آفريدني نيست يا بتواند عدد 2 را به فرض 2 بودن، از عدد 3 بزرگ‌تر كند يا فرزندي را با فرض فرزند بودن، قبل از پدرش خلق كند.

2. لازمة قدرت داشتن بر هر كاري اين نيست كه همه آنها را انجام دهد، بلكه هر كاري را كه بخواهد، انجام خواهد داد و خداي حكيم جز كار شايسته و حكيمانه را


1. غافر (40)، 19.

2. بقره (2)، 20 و چندين آیة ديگر.

نمي‌خواهد و انجام نمي‌دهد؛ هرچند قدرت بر انجام كارهاي زشت و ناپسند هم دارد. در درس‌هاي آينده توضيح بيشتري درباره حكمت الهي خواهد آمد.

3. قدرت به معنايي كه گفته شد، متضمن اختيار هم است و خداي متعال همچنان‌كه بالاترين قدرت‌ها را دارد، كامل‌ترين مراتب اختيار را نيز دارد و هيچ عاملي نمي‌تواند او را براي انجام كاري تحت فشار قرار دهد يا اختيار را از او سلب كند؛ زيرا وجود و قدرت هر موجودي از اوست و هيچ‌گاه مغلوب نيرويي كه خودش به ديگران داده است، واقع نمي‌شود.

پرسش

1. چه مفاهيمي را مي‌توان در مورد خداي متعال به كار برد؟

2. صفات ذاتيه و فعليه را تعريف، و فرق بين آنها را بيان كنيد.

3. راه كلي اثبات صفات ذاتيه كدام است؟

4. حيات به چند معني استعمال مي‌شود و كدام معني آن قابل اطلاق در مورد خداي متعال است؟

5. دليل خاص بر حيات الهي را بيان كنيد.

6. علم الهي را از سه راه اثبات كنيد.

7. مفهوم قدرت را بيان، و قدرت نامحدود الهي را اثبات كنيد.

8. چه چيزهايي متعلق قدرت واقع نمي‌شود؟

9. چرا خدا كارهاي زشت و ناپسند انجام نمي‌دهد؟

10. مختار بودن خداي متعال را بيان كنيد.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org