قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

درس هجدهم

جبر و اختيار

·مقدمه

·توضيح اختيار

·دفع شبهات جبرگرايان

 

 

مقدمه

چنانكه در درس پيشين اشاره شد، توحيد در تأثير استقلالي، از معارف ارزشمندي است كه نقش عظيمي در سازندگي انسان‌ها دارد و به همين جهت، در قرآن كريم مورد تأكيد فراوان واقع شده و با بيانات گوناگوني زمينة فهم صحيح آن، فراهم گرديده است و از جملة آنها منوط دانستن همه پديده‌ها به اذن و مشيت و اراده و رضا و قدر الهي است.

اما درك صحيح اين مطلب، ازيك‌سوي، نياز به رشد فكري و عقلاني، و از سوي ديگر، نياز به تعليم و تبيين صحيح دارد. كساني كه يا فاقد رشد عقلي كافي بوده‌اند و يا از تعاليم پيشوايان معصوم و مفسرين حقيقي قرآن استفاده نكرده‌اند، دچار لغزش شده و آن را به معناي اختصاص هرگونه تأثير و عليت به خداي متعال پنداشته و برخلاف صريح بسياري از آيات محكمة قرآن، هرگونه تأثير و عليتي را از اسباب و وسايط نفي نموده‌اند و چنين وانمود كرده‌اند كه مثلاً عادت الهي بر اين جاري شده كه هنگام وجود آتش، حرارت را ايجاد كند يا هنگام خوردن غذا و نوشيدن آب، سيري و سيرابي را به وجود آورد؛ وگرنه آتش و غذا و آب، تأثيري در حرارت و سيري و سيرابي ندارند.

آثار شوم اين انحراف فكري هنگامي آشكار مي‌شود كه پيامدهاي آن را در مورد افعال اختياري انسان و مسئوليت وي مورد بررسي قرار دهيم؛ يعني نتیجه چنين طرز فكري اين است كه افعال انساني هم مستقيماً مستند به خداي متعال گردد و فاعليت انسان نسبت به آنها به‌كلي سلب شود و در اين صورت، هيچ‌كس مسئول كار خودش نخواهد بود.

به ديگر سخن، يكي از نتايج تباه‌كنندة اين كژانديشي، جبرگرايي و سلب مسئوليت از

انسان است كه به معناي نفي مهم‌ترين ويژگي انسان، و پوچي و بيهودگي هر نظام تربيتي و اخلاقي و حقوقي و از جمله نظام تشريعي اسلام است؛ زيرا در‌صورتي‌كه انسان، اختياري در انجام كارهايش نداشته باشد، ديگر جايي براي وظيفه و تكليف و امرونهي و پاداش و كيفر باقي نخواهد ماند. بلكه مستلزم پوچي و بي‌هدف بودن نظام تكوين نيز است؛ زيرا چنانكه از آيات كريمه(1)و روايات شريفه و براهين عقلي به دست مي‌آيد، هدف از آفرينش جهان طبيعت، فراهم شدن زمينة آفرينش انسان است تا با فعاليت اختياري و عبادت و بندگي خداي متعال، به والاترين كمالات امكاني و مقام قرب الهي نایل گردد و شايستة دريافت رحمت‌هاي ویژه پروردگار شود، و در‌صورتي‌كه انسان، اختيار و مسئوليتي نداشته باشد، شايستة دريافت پاداش و نعمت‌هاي جاوداني و رضوان الهي نخواهد شد و هدف آفرينش، نقض خواهد گرديد و دستگاه آفرينش به‌صورت يك صحنة وسيع خيمه‌شب‌بازي درخواهد آمد كه انسان‌ها عروسك‌هاي آن را تشكيل مي‌دهند و بي‌اختيار، حركاتي در آنان پديد مي‌آيد و سپس بعضي مورد نكوهش و كيفر، و برخي مورد ستايش و پاداش قرار مي‌گيرند.

مهم‌ترين عاملي كه موجب رواج و گسترش اين گرايش خطرناك شد، اغراض سياسي حكومت‌هاي ستمگري بود كه مي‌توانستند به‌وسیله اين افكار، رفتارها و كردارهاي ناشايست خودشان را توجيه كنند و توده‌هاي ناآگاه را به پذيرفتن سلطه و سيادتشان وادار نمايند و ايشان را از مقاومت و حركت و قيام بازدارند، و به‌راستي بايد جبرگرایي را مهم‌ترين عامل تخديركنندة ملت‌ها به‌حساب آورد.

از سوي ديگر، كساني كه كمابيش به نقاط ضعف اين گرايش پي برده بودند، ولي نه خودشان توانِ جمع بين توحيد كامل و بين نفي جبر را داشتند و نه از تعاليم اهل‌بيت عصمت و طهارتصلی الله علیه و آله بهره مي‌گرفتند، معتقد به تفويض شدند و افعال اختياري انسان را از دايرة فاعليت الهي، خارج دانستند و به نوع ديگري از انحراف و كژانديشي مبتلا شدند و از معارف بلند اسلامي و نتايج والاي آن، محروم گرديدند.


1. ر.ک: هود (11)، 7؛ ملك (67)، 2؛ كهف (18)، 7؛ ذاريات (51)، 56؛ توبه (9)، 72.

اما كساني كه هم استعداد كافي براي درك اين معارف را داشتند و هم معلمين و مفسرين حقيقي قرآن را شناخته بودند، از اين كژانديشي مصون ماندند و از طرفي فاعليت اختياري خود را در شعاع قدرتي كه خداي متعال به ايشان عطا فرموده و مسئوليت مترتب بر آن را پذيرفتند، و ازطرف ديگر، تأثير عالي و استقلالي الهي را در مرتبة بالاتري درك كردند و به نتايج اين معرفت ارزشمند دست يافتند.

در رواياتي كه از خاندان پيامبر اكرمصلی الله علیه و آله به ما رسيده است، بيانات روشنگري در اين زمينه يافت مي‌شود كه در كتب حديث، تحت عنوان استطاعت و نفي جبر و تفويض، و نيز در ابواب اذن و مشيت و اراده و قضا و قدر الهي، مضبوط است و همچنين رواياتي يافت مي‌شود كه افراد كم‌استعداد را از غور در اين مسائل دقيق، نهي كرده‌اند تا دچار انحراف و لغزش نشوند.

باري، مسئلة جبر و اختيار، ابعاد گوناگوني دارد كه بررسي همه آنها متناسب با اين نوشتار نيست، ولي با توجه به اهميت موضوع، مي‌كوشيم بيان ساده‌اي پيرامون بعضي از ابعادِ مورد حاجت آن، ارائه دهيم و به كساني كه علاقه به تحقيق بيشتر دارند، توصيه مي‌كنيم كه براي آموختن مباني عقلي و فلسفي مسئله، شكيبايي داشته باشند.

توضيح اختيار قدرت تصميم‌گيري و انتخاب، يكي از يقيني‌ترين اموري است كه مورد شناسايي انسان واقع مي‌شود؛ زيرا هركسي آن را در درون خويش با علم حضوري خطاناپذير مي‌يابد؛ چنانكه از ساير حالات رواني خودش با چنين علمي آگاه مي‌شود و حتي هنگامي كه درباره چيزي شك دارد، وجود خود «شك» را با علم حضوري درك مي‌كند و نمي‌تواند درباره آن ترديدي به خود راه دهد. همچنين هركسي با اندك توجهي به درون خويش مي‌يابد كه مي‌تواند سخني را بگويد يا نگويد، يا دستش را حركت دهد يا ندهد، يا غذایي را تناول كند يا نكند و... .

تصميم گرفتن بر انجام كاري، گاهي در جهت اشباع تمايلات غريزي و حيواني است؛ مانند گرسنه‌اي كه اراده خوردن غذا مي‌كند يا تشنه‌اي كه تصميم بر نوشيدن آب مي‌گيرد، و گاهي در جهت ارضای خواسته‌هاي عقلاني و تحقق بخشيدن به آرمان‌هاي بلند انساني

است؛ مانند مريضي كه براي بازيافتن سلامتي داروي تلخي را مي‌خورد و از خوردن غذاي لذيذي خودداري مي‌كند، يا دانش‌پژوهي كه در راه تحصيل علم و كشف حقايق، چشم از لذايذ مادي مي‌پوشد و رنج‌هاي فراواني را بر خود هموار می‌سازد، يا سرباز فداكاري كه حتي حيات خودش را در راه رسيدن به آرمان‌هاي والايش فدا مي‌كند.

درواقع، ارزش انساني هنگامي ظاهر مي‌شود كه بين خواسته‌هاي گوناگون، تزاحمي پديد آيد و شخص براي رسيدن به فضايل اخلاقي و كمالات روحي و ابدي و قرب و رضوان الهي، از خواسته‌هاي پست و حيواني خودش بگذرد. هر كاري كه با اختيار بيشتر و انتخاب آگاهانه‌تر انجام گيرد، تأثير بيشتري در تكامل يا تنزل روحي و معنوي خواهد داشت و استحقاق بيشتري را براي پاداش و كيفر، پديد خواهد آورد. البته قدرت مقاومت در برابر تمايلات نفساني، در همه افراد و نسبت به همه‌چيز يك‌سان نيست، ولي هر انساني كمابيش از اين موهبت خدادادي (اراده آزاد) بهره‌اي دارد و هر قدر بيشتر تمرين كند، مي‌تواند آن را تقويت نمايد.

بنابراين، جاي هيچ ترديدي در وجود اراده و اختيار نيست و نبايد شبهات گوناگون، موجب تشويش ذهن و شك درباره چنين امر وجداني و بديهي شود. و چنانكه اشاره كرديم، وجود اختيار به‌عنوان يك اصل بديهي در همه نظام‌هاي تربيتي و اخلاقي و اديان و شرايع آسماني پذيرفته شده، و بدون آن، جايي براي وظيفه و تكليف و نكوهش و ستايش و كيفر و پاداش، وجود نخواهد داشت.

آنچه موجب انحراف از اين حقيقت بديهي و گرايش به جبر شده، شبهاتي است كه بايد به آنها پاسخ داده شود تا جايي براي وسوسه و ترديد باقي نماند. ازاين‌روي، در اينجا به‌طور فشرده به دفع مهم‌ترين آنها مي‌پردازيم.

دفع شبهات جبرگرايان

مهم‌ترين شبهات جبرگرايان ازاين‌قرار است:

1. اراده انسان در اثر برانگيخته شدن ميل‌هاي دروني شكل مي‌گيرد، و نه وجود اين

ميل‌ها در اختيار انسان است و نه برانگيخته شدن آنها به‌وسیله عوامل بيروني. پس جايي براي اختيار و انتخاب باقي نمي‌ماند.

پاسخ اين است كه برانگيخته شدن ميل‌ها زمينه را براي اراده و تصميم‌گيري فراهم مي‌كند، نه اينكه تصميم بر انجام كاري، نتیجه جبريِ برانگيخته شدن ميل‌ها باشد؛ به‌طوري‌كه قدرت مقاومت را سلب كند، و شاهدش اين است كه در بسياري از موارد، حالت ترديد و دودلي به انسان دست مي‌دهد و تصميم‌گيري، احتياج به تأمل و سنجش سود و زيان كار دارد و گاهي به‌دشواري انجام مي‌گيرد.

2. برحسب آنچه در علوم مختلف ثابت شده، عوامل گوناگوني از قبيل وراثت، ترشح غدد (كه تحت تأثير مواد غذایي و دارويي خاصي است) و نيز عوامل محيطي و اجتماعي، در شكل گرفتن اراده انسان مؤثر است و اختلاف رفتار انسان‌ها، تابع اختلاف اين عوامل مي‌باشد؛ چنانكه در متون ديني نيز اين مطالب كمابيش مورد تأييد واقع شده است. بنابراين، نمي‌توان افعال انسان را برخاسته از اراده آزاد وي دانست.

پاسخ اين است كه پذيرفتن اختيار و اراده آزاد، به معناي نفي تأثير اين عوامل نيست؛ بلكه بدين معني است كه با وجود همه اين عوامل، انسان مي‌تواند مقاومت كند و هنگام تزاحم انگيزه‌هاي مختلف، يكي را برگزيند.

البته قوت برخي از اين عوامل، گاهي مقاومت و گزينش كاري كه در جهت خلاف آنهاست را دشوار مي‌سازد، ولي درعوض، چنين مقاومت و گزينشي تأثير بيشتري در كمال داشته، استحقاق پاداش را افزايش مي‌دهد؛ چنانكه هيجانات فوق‌العاده و ديگر شرايط دشوار، موجب كاهش كيفر و تخفيف جرم می‌شود.

3. شبهة ديگر جبرگرايان اين است كه خداي متعال، به همه پديده‌هاي جهان، و از جمله افعال انسان، قبل از وقوع آنها آگاه است، و علم الهي، خطابردار نيست. پس ناچار همه حوادث برطبق علم ازلي الهي واقع خواهد شد و تخلف از آن، ممكن نيست. بنابراين جايي براي اختيار و انتخاب انسان، وجود نخواهد داشت.

پاسخ اين است كه علم الهي بر هر حادثه‌اي آن‌چنان‌كه واقع مي‌شود، تعلق گرفته است، و افعال اختياري انسان هم به وصف اختياريت، براي خداي متعال معلوم است. پس اگر به وصف جبريت تحقق يابد، برخلاف علم الهي واقع مي‌شود. مثلاً خداي متعال مي‌داند كه فلان شخص در فلان شرايط تصميم بر انجام كاري خواهد گرفت و آن را انجام خواهد داد؛ نه اينكه علم الهي فقط به وقوع فعل، صرف‌نظر از ارتباط آن با اراده و اختيار فاعل تعلق گرفته باشد. پس علم ازلي الهي، منافاتي با اختيار و اراده آزاد انسان ندارد.

يكي ديگر از شبهات جبرگرايان، مربوط به مسئلة قضا و قدر است كه به گمان آنان با اختيار انسان سازگار نيست، و ما در درس آينده به توضيح اين مسئله خواهيم پرداخت.

پرسش

1. علل گرايش به جبر و رواج آن را شرح دهيد.

2. آثار سوء اين گرايش را بيان كنيد.

3. وجود اختيار و اراده آزاد انسان را توضيح دهيد.

4. آيا تأثير ميل‌هاي دروني و عوامل برانگيزندة آنها منافاتي با اختيار انسان دارد؟ چرا؟

5. فرق كساني كه تحت تأثير هيجانات فوق‌العاده و شرايط دشوار قرار مي‌گيرند با ديگران چيست؟

6. آيا تأثير وراثت و عوامل محيطي و اجتماعي، مستلزم جبر است؟ چرا؟

7. آيا علم ازلي الهي، اختيار انسان را نفي مي‌كند؟ چرا؟

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org