قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

 

درس پنجاه و ششم

 

چند نكته مهمّ

 

ـ مقدمه

ـ كمال حقيقى انسان

شامل: تبيين عقلى

ـ نقش انگيزه و نيّت

 

مقدّمه

برخى از كسانى كه آشنايى كافى با فرهنگ اسلامى ندارند و كارهاى انسانى را براساس معيارهاى سطحى و ظاهرى، ارزشگذارى مى‌كنند و توجهّى به اهميّت انگيزه و نيّت فاعل، و باصطلاح «حُسن فاعلى» (در برابر حسن فعلى) ندارند و يا ملاك ارزش كار را تنها تأثير در آسايش زندگى دنيوى ديگران مى‌پندارند، چنين كسانى در تحليل بسيارى از عقايد و معارف اسلامى، دچار انحراف مى‌شوند و يا از درك و تبيين آنها فرو مى‌مانند و از جمله در تبيين نقش ايمان و رابطه آن با اعمال صالحه، و نقش ويرانگر كفر و شرك، و تبيين برترى بعضى از اعمال كم حجم و كوتاه مدت بر كارهاى پرحجم و درازمدّت، دچار كژانديشى مى‌گردند و مثلاً چنين مى‌پندارند كه مخترعين بزرگى كه اسباب آسايش ديگران را فراهم كرده‌اند يا آزادى خواهانى كه در راه آزادى ملتشان مبارزه نموده‌اند مى‌بايست داراى مقام اخروى والا و ارجمندى باشند هر چند بهره‌اى از ايمان به خدا و روز قيامت نداشته باشند. و گاهى كار به آنجا مى‌كشد كه ايمان لازم براى سعادت حقيقى را ايمان به ارزشهاى انسانى و پيروزى نهائى كارگران و زحمتكشان در همين جهان، معرّفى مى‌كنند و حتّى مفهوم «خدا» را هم مفهومى ارزشى و مساوى با ايده آل اخلاقى، قلمداد مى‌كنند!!

هر چند از مطالبى كه در دروس گذشته بيان شده مى‌توان نقاط ضعف و انحراف در اين پندارها را باز شناخت ولى نظر به شيوع اين گونه افكار در عصر حاضر و خطرى كه براى نسل آينده در بردارد بجاست كه توضيح بيشترى درباره آنها داده شود.

البته بحث وافى و همه جانبه پيرامون اين گونه مسائل، مجال وسيعترى را مى‌طلبد.

 از اينرو، در اينجا با توجه به بُعد عقيدتى آنها و با شيوه‌اى متناسب با نگارش اين كتاب، تنها به بيان اساسى ترين نكات مى‌پردازيم.

 

كمال حقيقى انسان

اگر درخت سيبى را با درخت بى ثمرى مقايسه كنيم درخت سيب را ارزشمندتر از درخت بى ثمر مى‌شماريم. و اين قضاوت، تنها بخاطر استفاده بيشتر انسان از درخت ميوه دار نيست بلكه درخت ميوه دار از آن جهت كه وجود كامل ترى دارد و آثار وجودى بيشترى از آن، پديد مى‌آيد ذاتاً ارزشمندتر مى‌باشد. ولى همين درخت سيب در صورتى كه آفت زده شود و از مسير تكاملش منحرف گردد ارزش خود را از دست مى‌دهد و حتى ممكن است منشأ آلودگى و زيانهايى براى ديگران نيز بشود.

انسان هم در مقايسه با ساير جانداران همين حكم را دارد و در صورتى كه به كمال لايق خودش برسد و آثار وجودى متناسب با فطرتش ظاهر گردد ارزشمندتر از آنها خواهد بود ولى اگر دچار آفات و انحرافات شود ممكن است از ساير حيوانات هم پست‌تر و زيانبارتر گردد چنانكه در قرآن كريم، بعضى از انسانها بدتر از همه جنبندگان1 و گمراهتر از چهارپايان2 شمرده شده اند.

از سوى ديگر، اگر كسانى درخت سيب را فقط تا هنگام شكوفه دادن ديده باشند گمان مى‌كنند كه اوج شكوفايى آن همان است و ديگر كمال بالاترى ندارد. همچنين كسانى كه تنها كمالات متوسط انسان را مشاهده كرده‌اند نمى‌توانند به حقيقت و كمال نهائى او پى ببرند و تنها كسانى مى‌توانند ارزش واقعى انسان را بشناسند كه با كمال نهائى وى آشنا باشند.

اما كمال حقيقى انسان از قبيل كمالات مادّى و طبيعى نيست زيرا چنانكه قبلا بيان


1. انفال / 22.

2. اعراف / 179.

 شد انسانيّت انسان، بستگى به روح ملكوتى دارد و تكامل انسانى هم در حقيقت، همان تكامل روح است كه با فعاليّت اختيارى خودش حاصل مى‌شود خواه فعاليّت درونى و قلبى باشد و خواه فعاليّت بيرونى و با وساطت اندامهاى بدن، و چنين كمالى را نمى‌توان از راه تجارب حسّى و با مقياسهاى كمّى، شناسايى و اندازه گيرى كرد و طبعاً راه رسيدن به آن را نيز نمى‌توان با وسايل آزمايشگاهى شناخت. پس كسى كه خودش به چنين كمالى نرسيده و آن را با علم حضورى و شهود قلبى نيافته است بايد آن را از راه برهان عقلى و يا از راه وحى الهى و كتب آسمانى بشناسد.

اما از نظر وحى و بيانات قرآنى و سخنان اهل بيت عصمت و طهارت (س) جاى ترديد نيست كه كمال نهائى انسان، مرتبه‌اى است از وجود وى كه با تعبير «قرب الهى» به آن، اشاره مى‌شود و آثار آن، نعمتهاى ابدى و رضوان الهى است كه در عالم آخرت، ظاهر مى‌گردد و راه كلّى آن، خداپرستى و تقوى است كه همه شئون زندگى فردى و اجتماعى را در برمى گيرد.

و اما از نظر عقلى، براهين پيچيده‌اى بر اين مطلب مى‌توان اقامه كرد كه نيازمند به مقدّمات فلسفى زيادى است و ما در اينجا مى‌كوشيم بيان ساده‌اى را ارائه دهيم:

 

تبيين عقلى

انسان بالفطره خواهان كمال نامحدود است كه علم و قدرت، از مظاهر آن به شمار مى‌رود، و رسيدن به چنين كمالى است كه موجب لذّت نامحدود و سعادت پايدار مى‌گردد. و هنگامى چنين كمالى براى انسان، ميسّر خواهد بود كه با منبع نامحدود علم و قدرت و كمال مطلق يعنى خداى متعال، ارتباط پيدا كند و همين ارتباط است كه به نام «قرب» ناميده مى‌شود1.

پس كمال حقيقى انسان كه هدف آفرينش اوست در سايه ارتباط و قرب به خداى متعال، حاصل مى‌شود و انسانى كه نازلترين مرتبه اين كمال يعنى ضعيف ترين مرتبه ايمان را هم نداشته باشد همانند درختى است كه هنوز به بار ننشسته و نوبر آن هم به


1. براى توضيح بيشتر رجوع كنيد به كتاب «خودشناسى براى خودسازى» از مؤلف.

 دست نيامده است و اگر چنين درختى در اثر آفت زدگى، استعداد ميوه دادن را از دست بدهد از درختان بى ثمر هم پست‌تر خواهد بود.

بنابراين، اهميّت نقش ايمان در كمال و سعادت انسان بدين جهت است كه ويژگى اصلى روح انسان، ارتباط آگاهانه و اختيارى با خداى متعال است و بدون آن، از كمال لايق و آثار آن، محروم مى‌شود و به ديگر سخن: انسانيّتش به فعليّت نمى‌رسد. و در صورتى كه با سوء اختيار، چنين استعداد والايى را از بين ببرد بزرگترين ستم را بر خويش روا داشته و مستوجب عقوبت ابدى خواهد شد و قرآن كريم درباره چنين كسانى مى‌فرمايد: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ»1. تحقيقاً بدترين جنبدگان نزد خداى متعال كسانى هستند كه كفر ورزيده‌اند و ايمان نمى‌آورند.

حاصل آنكه: هريك از ايمان و كفر، جهت اصلى حركت انسان به سوى كمال و سعادت يا سقوط و شقاوت را تعيين مى‌كند و طبعاً هر كدام مؤخّر باشد تأثير نهائى و سرنوشت ساز را خواهد داشت.

 

نقش انگيزه و نيّت

با توجه به اصل مذكور، روشن مى‌شود كه ارزش حقيقى براى كارهاى اختيارى انسان، بستگى به تأثير آنها در رسيدن به كمال حقيقى يعنى قرب به خداى متعال دارد. و هر چند كارهايى كه به نحوى حتى با چند واسطه زمينه تكامل ديگران را فراهم مى‌كند متّصف به حسن و فضيلت مى‌شود اما تأثير آنها در سعادت ابدى فاعل، منوط به تأثيرى است كه در تكامل روح وى داشته باشد.

از سوى ديگر، ارتباط افعال خارجى با روح فاعل، از راه اراده، حاصل مى‌شود كه كار بىواسطه اوست، و اراده كار، از ميل و شوق و محبت به غايت و نتيجه كار برمى خيزد و همين انگيزه است كه حركتى در درون روح به سوى هدف مقصود، پديد مى‌آورد و در


1. انفال / 55.

شكل اراده كار، متبلور مى‌شود. پس ارزش كار ارادى، تابع انگيزه و نيّت فاعل است و حسن فعلى بدون حسن فاعلى، تأثيرى در تكامل روح و سعادت ابدى نخواهد داشت و به همين دليل است كه كارهايى كه با انگيزه هاى مادّى و دنيوى انجام مى‌گيرد تأثيرى در سعادت ابدى ندارد و بزرگترين خدمات اجتماعى هم اگر به قصد خودنمايى (رياء) باشد كمترين سودى را براى فاعل در بر نخواهد داشت1 بلكه ممكن است موجب زيان و انحطاط روحى او هم بشود. و بر همين اساس است كه قرآن كريم، تأثير اعمال صالحه در سعادت اخروى را مشروط به ايمان و قصد تقرّب (اراده وجه اله و ابتغاء مرضات الله) دانسته است2.

حاصل آنكه: اولا كار نيك، منحصر به خدمت كردن به ديگران نيست. ثانياً خدمت به ديگران هم مانند عبادات فردى در صورتى مؤثر در كمال نهائى و سعادت ابدى خواهد بود كه از انگيزه الهى، سرچشمه گرفته باشد.

 

پرسش

1- ارزش حقيقى هر موجودى به چيست؟

2- كمال نهائى انسان را چگونه مى‌توان شناخت؟

3- اثبات كنيد كه كمال نهائى انسان، تنها در سايه ارتباط و قرب به خداى متعال، حاصل مى‌شود.

4- اثبات كنيد كه تأثير كارهاى نيك در سعادت ابدى انسان، مشروط به انگيزه الهى است.


1. ر. ك: بقره / 246، نساء / 38، 142، انفال / 47، ماعون / 6.

2. ر. ك: نساء / 124، نحل / 97، اسراء / 19، طه / 112، انبياء / 94، غافر / 40، انعام / 52، كهف / 28، روم / 38، بقره / 207، 265، نساء / 114، الليل / 20.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org