قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

سخنرانى حضرت آيت الله مصباح

در مركز اسلامى قرناطه- اسپانيا

« بسم الله الرحمن الرحيم »

خيلى خوشوقتم كه خداى متعال توفيق داد در جمع شما مسلمانان پاك و مخلص حضور پيدا كنم. من گمان مى كنم كه مسلمان بودن شما با ما دست كم دو تفاوت دارد: تفاوت اوّل اين است كه ما مسلمانى را از پدران خود گرفتيم و بعد درباره آن تحقيق كرديم; اما شما اوّل تحقيق كرديد و بعد مسلمان شديد. شما با اسلام آوردنتان، گناهان گذشته تان را محوكرديد و اين سعادت بزرگى است كه كسى حقيقت را بيابد و خداى بزرگ به واسطه يافتن اين حقيقت از گناهان گذشته اش چشم بپوشد.

مهم ترين امتياز اسلام، خالص بودن توحيد است و همه اديانى كه از طرف خدا آمده اند، اساسشان توحيد بوده است; البته در طول تاريخ در اثر حوادث مختلف، شايبه هايى از شرك با آن مخلوط شده; ولى اسلام ناب، خالص ترين و كامل ترين توحيد را براى بشر به ارمغان آورده است. توحيد در اسلام، فقط يك اعتقاد قلبى نيست; بلكه نورى است كه در تمام زندگى انسان اثر مى گذارد. انسان مسلمان نه تنها آفريدگار جهان را يكى مى داند، بلكه اعتقاد دارد كه تدبير كلى جهان نيز به دست اوست. اسلام، مسلمانان را دعوت مى كند كه جز از خداى يگانه نترسند و غير از او از كسى كمك نخواهند; در مقابل هيچ كس جز خداوند كرنش نكنند و به طور كلى توجه عميق دلشان هميشه به او باشد.

اين تعليم از يك سو انسان را در مقابل عظمت الهى كاملاً متواضع و خاضع مى كند و از طرف ديگر، در مقابل همه مخلوقات به او عظمتى مى بخشد كه به خودش اجازه نمى دهد جز خدا در مقابل هيچ چيزى تملق گويى و خضوع كند. اگر به كسى احترام مى گذارد، در سايه احترامى است كه براى خدا قايل است و كسى را بيش تر دوست مى دارد كه او خدا را بيش تر دوست مى دارد. احترام به اولياى خدا و معلمان و پدر و مادر، همه در شعاع بندگى خداست. اسلام كارى مى كند كه انسان توجه اصلى اش در تمام زندگى به خداى متعال باشد. با اين اعتقاد است كه مسلمان هيچ وقت احساس شكست نمى كند و هيچ گاه زبون و پست و متملق نمى شود; همه انسان ها را دوست دارد; چون بندگان خدا هستند، به همه احترام مى گذارد; زيرا مقتضاى بندگى انسان اين است كه در مقابل خدا و آن چه مربوط به او است احترام قايل شود.

اميدواريم خداى بزرگ هر روز بر معرفت ما بيفزايد و توفيق عمل به دستورهاى اسلام در همه ابعاد زندگى را به ما مرحمت فرمايد. در خاتمه اين نعمت عظيم اسلام را به همه برادران و خواهران تبريك مى گويم; به خصوص برادر و خواهرى كه تازه به اسلام مشرف شده اند و آماده هستم كه اگر سؤالى داشته باشيد، در حد بضاعت خودم پاسخ دهم.

سؤال: اختلاف دين اسلام با اديان ديگر چيست؟

پاسخ: ما معتقديم كه اساس همه اديان الهى از جمله يهوديت و مسيحيت و اسلام يكى است. اختلافى كه امروز در بعضى از اديان ديده مى شود، به عقيده ما در اثر تحريفاتى است كه در اديان گذشته پيش آمده و يكى از حكمت هاى اين كه خدا پيغمبر جديد مبعوث مى فرمود، همين بود كه دين سابق دچار تحريف مى شد; پس تفاوت اساسى بين اسلام و ساير اديان آسمانى اين است كه عقايد اسلام خالص، امّا در عقايد ساير اديان كم و بيش تصرفاتى صورت گرفته است. فرق ديگرش در وسعت دايره احكام اسلام است. در اديان گذشته، به جهت محدود بودن شرايط اجتماعى، قوانين محدودى از طرف خدا نازل شد; ولى چون اسلام به عنوان دين خاتم فرود آمد، كامل ترين قوانين را نازل فرمود. شايد براى شما و غير مسلمانان جالب باشد كه در قرآن مكرر تأكيد شده كه مسلمانان بايد به همه انبيا، از جمله حضرت موسى و عيسى ايمان داشته باشند و تكذيب يكى از آن ها به منزله تكذيب همه است; زيرا همه در پيغمبر بودن و از طرف خدا بودن مساوى هستند.

سؤال: فهميديم كه اسلام يك مسأله جهانى است و تاريخى نيست. من در يك فضاى مسيحى بزرگ شده ام و آن جايى كه ما زندگى كرده ايم و آن گونه كه ما فهميديم، يهوديت اوّل بوده و بعد مسيحيت آمده و اين ها جنبه بين المللى نداشته اند; در حالى كه اين نقص در اسلام وجود ندارد. توجه ام به پيام هاى قرآن جلب شد كه همه ملت ها پيامبر داشتند و مورد توجه خداوند بودند. من در اين جا مى توانم بگويم كه يكى از امتيازات اسلام و تفاوتش با ديگر اديان اين است كه به همه نژادها و به همه انسان ها از هر فرقه اى كه باشند، احترام مى گذارد و پيامش جهانى است; برخلاف ديگر اديان كه اين پيام را ندارند.

پاسخ: احسنتم درست مى فرماييد.

سؤال: فرق فلسفه اسلامى و فلسفه غربى در چيست؟

پاسخ: اگر بخواهيم از فلسفه تعريفى كلى و تعبير و اصطلاح مشتركى داشته باشيم، آن را اين گونه تعريف مى كنيم: مجموعه بينش هايى كه انسان درباره جهان هستى دارد و از راه تعقل و استدلال به آن مى رسد. منظور اين است كه اولاً فلسفه، نگرش جامعى به همه هستى دارد و ثانياً روش آن، تعقلى است; نه روش تجربى و نقلى.

مجموعه تفكرات فلسفى مغرب زمين از دوران يونان باستان تا به حال، مجموعه اى از افكار يونانيان، ايرانيان، مسيحيت و اسلام است; اما امروزه اصطلاح فلسفه غربى معمولاً به فلسفه مدرن گفته مى شود كه از دكارت شروع مى گردد و بيش از همه، كانت و هيوم در آن نقش اساسى داشته اند و امروز مكاتب مختلف فلسفى غربى كم و بيش از اين دو متأثر است; به همين جهت كم و بيش در همه اين مكاتب نوعى گرايش شكاكيت وجود دارد; ولى عنصر شك در فلسفه اسلامى يك عنصر اصلى و غالب نيست.

سؤال: در روزنامه هاى اين جا يا در جامعه اسپانيا پخش شده است كه بين فلاسفه ايران اختلافاتى وجود دارد. زمانى آقاى سروش، صداى جمهورى اسلامى و يك فيلسوف شناخته شده و قابل اعتماد بود; ولى اخيراً مورد انتقاد قرار گرفته و منزوى شده است. از محضر شما تقاضا مى كنم كه به عنوان يك متخصص در امر فلسفه، ما را راهنمايى بفرماييد.

سؤال: : همان گونه كه اطلاع داريد ايشان فلسفه اسلامى را پيش استاد نخوانده و در اين زمينه مقدارى مطالعات داشته اند. ابتدا به فلسفه اسلامى خيلى علاقه مند شده بودند و بر اساس همان مطالعاتى كه داشتند، كتاب هايى نيز در همين زمينه در تأييد فلسفه اسلامى و به خصوص فلسفه ملاصدرا نوشتند. ايشان كتاب كوچكى به نام نهاد ناآرام جهان دارند كه در باره حركت جوهرى است. با توجه به اين كه ايشان فلسفه را با مطالعات ياد گرفته بودند، تحت تأثير شديد فلسفه غربى واقع شدند و همين طور كه اشاره كردم، گرايش شكاكيت، ايشان را كاملاً تحت تأثير قرار داد. انس شديد ايشان به كتاب هاى فلسفى غرب، به تدريج ايشان را 180 درجه تغيير داد و همين امر، سبب شد كه علماى اسلام از ايشان سلب اعتماد كردند. در يك كلمه مى شود گفت كه ايشان الان منادى فلسفه غرب در ايران هستند و به همين جهت مورد تأييد دولت ها وبعضى از صاحب نظران غرب واقع شده و همان طور كه مى دانيد، نويسندگان آمريكايى ايشان را مارتين لوتر اسلام لقب داده اند.

سؤال: آيا ممكن است بگوييم قبل از اين كه انقلاب اسلامى به وجود بيايد، دانشجويان دانشگاه ها بيش تر به فلسفه اسلامى علاقه داشتند و اخيراً قدرى گرايش كم تر شده است.

سؤال: : در هر جامعه اى وقتى اقليتى تحت فشار قرار مى گيرند، تمام نيروهاى خودشان را براى مقابله با آن اكثريت جمع و متمركز مى كنند. دانشجويان مسلمان قبل از انقلاب اسلامى در محيط دانشگاه در اقليت بودند و يكى دو تا استاد مثل مرحوم آيت الله مطهرى با آن ها ارتباط داشتند. شايد بدانيد كه در آن زمان برادران و خواهران دانشجو حتى نمازشان را نمى توانستند در محيط دانشگاه بخوانند و خواهران دانشجو نمى توانستند با حجاب و پوشش حضور يابند; لذا آن هايى كه واقعاً مسلمان بودند، تمام تلاش خودشان را براى دفاع از اسلام و فلسفه اسلامى متمركز مى كردند.

بعد از پيروزى انقلاب، گرايش عمومى به اسلام و فلسفه اسلامى زياد شد; ولى اقليتى تحت تأثير افكار غربى قرار گرفتند و آن ها نيز چون در اقليت هستند سعى مى كنند كه تمام تلاش خود را براى حفظ و موجوديت خودشان به كار گيرند; حاصل اين كه همين شخص نام برده با عده اى از طرفدارانش، اقليتى هستند كه شديداً فعاليت مى كنند و از طرف كشورهاى غربى نيز حمايت مى شوند.

سؤال: از ديدگاه جامعه غربى آقاى سيد حسين نصر، فيلسوف و متفكر شناخته شده اى است، نظر شما در مورد ايشان چيست؟

سؤال: : ايشان در بين استادان دانشگاه ايران برجسته هستند و از مرحوم علامه طباطبايى استفاده و كتاب هاى ايشان را به انگليسى ترجمه كرده اند; از اين جهت بر ساير اساتيد دانشگاه امتياز دارند; اما تخصصشان در فلسفه اسلامى مانند اساتيد حوزه نيست.

سؤال: ما تا چه حد مى توانيم به نظريات آقاى نصر درباره اسلام اعتماد كنيم؟

سؤال: : همان گونه كه عرض كردم، ايشان استاد ممتازى هستند; ولى در مسايل اسلامى بايد به كسانى مراجعه كرد كه تخصصشان مسايل اسلامى است.

سؤال: آقاى نصر در مقدمه انگليسى كتاب شيعه در اسلام مى گويد: اسلام شيعه و سنى دو چهره ظاهرى اسلامند و هر كدام يك ديگر را تكميل مى كنند. يكى بيش تر سياسى و ديگرى مذهبى است. مذهبى ها بيش تر شيعيان و سياسى ها بيش تر سنى ها هستند. نظرتان در اين باره چيست؟

سؤال: : در ترجمه و نقل مطالب ممكن است نوساناتى پيدا شود و مطلب نويسنده درست معلوم نشود. اين مطلب به صورتى قابل توجيه است. ممكن است منظورشان اين بوده كه چون سنى ها در اكثريت بوده و حكومت را در اختيار داشته اند، عملاً بعد سياست اسلامى در دست آن ها بوده است و شيعه ها چون از حكومت محروم بوده و در اقليت بوده اند، بيش تر به مسايل معنوى پرداخته اند.


آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org