- پيشگفتار
- منشور محبّت و معرفت 1
- منشور محبّت و معرفت 2
- منشور محبّت و معرفت 3
- منشور محبّت و معرفت 4
- منشور محبّت و معرفت 5
- منظومه ولايت 1
- منظومه ولايت 2
- منظومه ولايت 3
- منظومه ولايتِ 4
- مهدىباورى و آثار آن
- ياوران امام زمان (عليه السلام)
- فلسفه غيبت
- وظيفه شيعيان در دورانِ غيبت
- آسيبشناسىِ اهداف امام زمان (عليه السلام)
منظومه ولايتِ 4
مهر بيكران امام زمان(عليه السلام) به شيعيان
شرط وفا در برابر محبّت امام زمان(عليه السلام)
جوانى، بهترين دوران عشقورزى به امام زمان(عليه السلام)
شرط رسيدن به ولايت خاصّ امام زمان(عليه السلام)
بهرهجويى از شادابى جوانى
عهد و پيمان خاص با امام زمان(عليه السلام)
توجّه قلبى خالصانه به امام زمان(عليه السلام)
وظيفه جوانان در برابر فتنههاى آخرالزّمان
مهر بيكرانِ امام زمان(عليه السلام) به شيعيان
همه ما بحمداللّه اين معرفت را داريم كه وجود مقدّس ولىّ عصر ارواحنا فداه سايه رحمت خدا بر بندگان است و هرچه داريم، به طفيل وجود آن بزرگوار است. اگر محبّت مهربان ترين مادرهاى دنيا، حتّى محبّت مادرهايى را كه هستى خودشان را براى بچههايشان فدا كرده اند، يك جا جمع كنند، به اندازه محبّت امام زمان به دوستان و پيروانش نخواهد شد؛ چرا كه محبّت او پرتوى از محبّت بى نهايت خدا به آفريدگان است. خودش فرمود كه اگر دعا كنيد، براى دعايتان آمين مىگويم و چنان چه دعا نكنيد، من برايتان دعا مىكنم. براى لغزشهايتان استغفار مىكنم و حتّى بوى شما را دوست دارم.
شرط وفا در برابر محبّت امام زمان (عليه السلام)
چنين دوستى و محبّت والايى، در مقابل، محبّت مىطلبد. چه خوش بى مهربانى هر دو سر بى. ما هرچه داريم، به واسطه فيض و لطف و محبّت اهل بيت(عليهم السلام) است؛ امّا ايشان در برابر محبّت بيكرانشان چيزى از ما نمى خواهند؛ چرا كه محبّت ايشان خدا گونه است؛ ولى شرط محبّت اين است كه ما نيز شرط وفا را نگه داريم. هر قدر ما در برابر عنايتهاى مولايمان سپاسگزارتر و قدردانتر باشيم، از محبّتهاى ويژه حضرت بيشتر استفاده خواهيم كرد و اگر خداى ناكرده، محبّتهاى الاهى مولايمان را ناسپاسى و فراموش كنيم، برخلاف مقتضاى محبّت و وفادارى عمل كرده و در نتيجه، خودمان را محروم ساخته ايم.
جوانى، بهترين دوران عشقورزى به امام زمان (عليه السلام)
از بهترين اوقات عمر كه انسان طعم محبّت را به خوبى مىچشد، دوران جوانى است. آدمى در دوران كودكى و خردسالى، محبّت را با نوعى ادراك ناآگاهانه درك مىكند. كودك، محبّت مادر، پدر و نزديكان خود را مىفهمد؛ ولى لذّت آن را آگاهانه درك نمى كند و در
نتيجه، قدرش را نمى داند؛ امّا از آغاز دوران بلوغ به بعد، مزه محبّت را خيلى خوب مىچشد.
اين ويژگى، مخصوص دوران جوانى است و بعد، شيرينى محبّت در اين سطح باقى نمى ماند؛ به اين جهت به شما عزيزانى كه در اين دوران طلايى و پربها زندگى مىكنيد، يادآورى مىكنم كه قدر اين دوران را بدانيد و از محبّتى كه در دلهايتان موج مىزند، به نيكوترين شكل استفاده كنيد. بدانيد كه چه كسى را بايد دوست بداريد و به چه كسى بايد دل بدهيد. كسى شايسته دلدادگى است كه هيچ چشم داشتى از ما نداشته باشد؛ هيچ گاه ما را از ياد نبرد، و به هر مقدار ما لياقت و ظرفيت محبّت او را داشته باشيم، او مضايقه نكند. آدمى وقتى كسى را دوست مىدارد، دلش مىخواهد محبوبش نيز به ياد او باشد. اگر شخصى بداند كه رفيقش در عين دورى ظاهرى، دلش همواره متوجّه او است، به وفادارى چنين رفيقى افتخار خواهد كرد. حال اگر بدانيم محبوبى داريم كه هيچوقت فراموشمان نمى كند و به محض اين كه به او توجّه قلبى بيابيم، پاسخمان مىگويد، بهترين يار و رفيق خويش را يافته ايم. او همان امام رؤوفى است كه اگر در دلت هم صدايش كنى و بگويى: السّلام عليك يا اباصالح، پاسخت را مىدهد. با اين اوصاف، آيا كسى بهتر از او پيدا مىشود تا آدمى دوستى اش را به او هديه بدهد؟ هرچه خوبى وجود دارد، در وجود مقدّس حضرت جمع است؛ هر صفت و خصلت دوست داشتنى را كه فرض كنيد، بهترينش را داراست؛ پس قدر اين دلهاى پاكتان را بدانيد و بكوشيد دلهايتان را به او بدهيد كه او شايسته دلدادگى است. هرچه مىتوانيد به ياد او باشيد تا او بيشتر به ياد شما باشد.
شرط رسيدن به ولايت خاصّ امام زمان
رابطه بين ما با محبوبهاى حقيقى فقط گزاره ادبى و شاعرانه نيست؛ بلكه حقيقت ثابت است. آدمى آن گاه كه كسى را دوست مىدارد، دلش مىخواهد محبوبش نيز به ياد او باشد. اين فقط آرمانى شاعرانه نيست. قرآن مىفرمايد:
فَاذكُرُونىِ أذكُركُم؛(1) به ياد من باشيد تا به يادتان باشم.
1. بقره(2)، 152.
گاهى يك شعر حكيمانه آن قدر زيبا است كه هيچ چيز ديگرى جاى آن را نمى گيرد: إِنّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكمَةٌ؛ همانا بعضى از اشعار، دربردارنده حكمتى عميق است. حافظ(رحمه الله) در بيتى مىگويد:
گرت هواست كه معشوق نگسلد پيوند *** نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
يكى از اصحاب امامان(عليهم السلام) خدمت امامش مشرّف شد و گفت: آقا! مىخواهم بدانم موقعيت من نزد شما چگونه است؟ فرمود: ببين موقعيت و منزلت ما نزد تو چه اندازه است. به همان اندازهاى كه تو به ما اهمّيت مىدهى، ما هم به تو اهمّيت مىدهيم. به همان اندازه كه تو به ياد ما باشى، ما هم به ياد تو هستيم. اين رابطهاى واقعى است. نمى شود آدمى به ياد خدا نباشد؛ امّا توقّع داشته باشد كه خدا مثل اولياى خاصّ خودش به او توجّه كند. رابطهاى طرفينى است. سر رشته را كه تكان مىدهد، آن طرف هم تكان مىخورد. اگر مىخواهى ارتباط محفوظ باشد، كليد ارتباط دست تو است. دكمه توجّه را فشار بده تا بى درنگ ارتباط برقرار شود. راه دورى در پيش نيست؛ بلكه توجّهى خالصانه كافى است.
بهرهجويى از شادابى جوانى
دوران جوانى، بهترين وقتى است كه انسان مىتواند معانى و مفاهيم عاشقانه را درك كند؛ نه زودتر از دوران جوانى مىتواند اين مفاهيم را درك كند، نه در وقت پيرى؛ چرا كه در اين دو دوران، قدرت درك اين معانى والا در آدمى وجود ندارد. تا جوان هستيد، بكوشيد عشق خدا و اولياى او را در دلهايتان زنده كنيد. اگر درخت عشق را در جوانى در دلهايتان بارور كرديد، تا پايان عمر، بلكه تا ابد، سرمايهاى تمام نشدنى خواهيد داشت؛(1) سرمايهاى عظيم كه همه جا گره گشا خواهد بود؛ هم براى رفع مشكلات و دور شدن از فتنهها و بلاهاى دنيايى، و هم براى توفيقهاى معنوى و آخرتى مفيد است.
آدمى سراپا نياز است؛ امّا همه نيازهاى او با اين وسيله، يعنى با عشق محبّت اهل
1. سعدى(رحمه الله)درباره عشق مقدّس و گرانسنگ چنين مىسرايد:
سعدى اگر عاشقى كنى و جوانى عشق محمّد(صلى الله عليه وآله) بس است و آل محمد(عليهم السلام)
بيت(عليهم السلام) برطرف مىشود. شما جوانان مىتوانيد در سايه عشقورزى به خدا و اولياى خدا به مقامى برسيد كه خداوند متعالى و همچنين اوليائش، با اذن و اراده خدا، شما را در دست خودشان بچرخانند. چه خوب است كه مولا و محبوب ما، سررشته امور ما را در دست بگيرد و آن گونه كه دلش مىخواهد، تدبير فرمايد. اگر شما اختيارتان را به دست او بدهيد، او اين كار را خواهد كرد و ولايت خاصّ شما را به عهده خواهد گرفت.
چنين سخنانى را كمتر به زبان مىآورم: بلبل از فيض گل آموخت سخن. دلهاى پاك شما را كه ديدم، به ياد اين حرفها افتادم. شما جوانهاى عزيز با دلهاى پاكتان شايسته اين حرفهاييد. مواظب باشيد دلى را كه اين قدر ارزش دارد، به رايگان از دست ندهيد. دلهايتان را به كسانى كه ارزش محبّت ندارند، نسپاريد. اين دل پاك را به كسى بدهيد كه دلدار واقعى باشد و قدر دلتان را بداند؛ دلدارى كه هيچ طمعى در شما نداشته باشد، و در همه جا نيز يار شما باشد؛ رفيق شفيقى كه هرگاه صدايش بزنيد، پاسخ دهد و هركارى از دستش برآيد، براى سعادت شما انجام دهد؛ ياورى در اوج وفادارى كه همه خوبىها را يكجا داشته باشد. آرى، از بزرگ ترين نعمتهاى خدا اين است كه چنين كسانى را به ما معرّفى كرده است.
عهد و پيمان خاص با امام زمان(عليه السلام)
امروز، قافله سالار عالم انسانيت و عالم هستى، امام غايبى است كه همه فضيلتها و خوبىها را يكجا دارد؛ ولى متأسفانه دست ما از دامن او كوتاه است:
[امروز اميرِ در ميخانه تويى تو *** فريادرس ناله مستانه تويى تو
مرغِ دلِ ما را كه به كس رام نگردد *** آرام تويى، دام تويى، دانه تويى تو](1)
با همه اين احوال، برقرارى ارتباط با حضرت، هيچ گاه ممنوع نيست. او را نمى بينيم؛ ولى او ما را مىبيند. مىتوانيم با او ارتباط برقرار كنيم؛ به ويژه در روزهاى جمعه كه تعلّق خاصّى به آن عزيز دارد. جا دارد كه دلهاى خودمان را متوجّه قلب مقدّس آقا امام زمان
1. شعر از آيت اللّه نوغانى(رحمه الله)، اختران ادب، ج 1، ص 120.
عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف كنيم و با آن حضرت پيمان ببنديم كه هر آن چه در توان داريم، در راه رضاى خدا و رضاى حضرتش كه چيزى جز رضاى خدا نيست، صرف كنيم. و مطمئن باشيم كه آن بزرگوار هم از هيچ كمكى به ما دريغ نخواهد كرد.
بكوشيم صبحها دعاى شريف عهد را بخوانيم؛ چرا كه دعاى عهد، تجديد پيمان با محبوب است.(1) دعاى اللّهمّ كن لّوليّك را دست كم روزى يك بار بخوانيم؛ به ويژه روزهاى جمعه اگر ميسّر باشد، دعاى ندبه و نماز امام زمان سلام اللّه عليه را كه به طور معمول در مسجد جمكران خوانده مىشود، بخوانيم.
توجّه قلبى خالصانه به ساحت مقدّس امام زمان (عليه السلام)
آن چه هميشه و همه جا امكان دارد، توجّه قلبى به ساحت مقدّس مولايمان است. اين را تمرين كنيد و مطمئن باشيد كه همه خوبىها را براى شما به ارمغان مىآورد و حفظ مىكند.
اكنون داستانى را كه يكى از دوستان براى من نقل كرده است، براى شما نقل مىكنم: يكى از عالمانى كه هم اكنون در قم زندگى مىكند، مىفرمود: «در سفرى كه اوايل انقلاب به مكّه مشرف شده بودم، در مسجدالحرام، يكى از استادهاى دانشگاه مصر نزد من آمد و وقتى دانست كه ايرانى هستم، با من انس گرفت و گفت: من به سخنرانىهاى امام خمينى اعلى الله مقامه علاقه دارم و هرگاه ترجمه عربى اش به دستم برسد، آن را مطالعه مىكنم؛ آن گاه خلاصهاى از سخنرانىهاى امام را به زبان عربى برايم گفت. او مىگفت: گمان مىكردم پس از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در عالم اسلام، شخصيتى مثل امام نيامده است؛ امّا در كلام امام، گاهى به اين جمله برمى خورم كه از كسى ياد مىكند و مىگويد: «روحى و أرواح العالمين لتراب مقدمه الفداء» يا «روحى لتراب مقدمه الفداء؛ جان من فداى خاك پاى
1. امام صادق(عليه السلام) درباره شرافت و عظمت دعاى عهد مىفرمايد: «هر كس تا چهل صبح اين دعا را بخواند، از ياوران قائم(عليه السلام) خواهد شد و اگر پيش از ظهور حضرت بميرد، خداوند متعالى او را زنده مىكند تا در خدمت حضرت جهاد كند. خداوند به شماره هر كلمه از اين دعا، هزار حسنه برايش بنويسد و هزار سيئه را از وى محو گرداند». (علاّمه مجلسى، بحارالانوار، ج 86، ص 61؛ شيخ عباس قمى، كليات مفاتيح الجنان، دعاى عهد)
او». تعجّب مىكردم كه اين شخص كيست كه امام جان خود را فداى خاك پاى او مىداند؛ از اين رو رفتم و در كتابهاى خودمان تحقيق كردم تا بدانم اين كيست كه در عالم اسلام پس از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) اين قدر اهمّيت و منزلت دارد و الان هم در روى زمين داراى حيات است. سرانجام در منابع خود رواياتى را درباره حضرت مهدى صلوات اللّه عليه يافتم. و از آن جا فهميدم كه وجود مقدّس حضرت مهدى چقدر عزيز است كه امام مىگويد: جان من و جان تمام عالميان فداى خاك پاى او، و همين، وسيله شد تا مستبصر شوم و مذهب تشيّع را اختيار كنم.
يك ابراز ارادت خالصانه امام و كلامى كه از ته دل برخاست، باعث شد تا آن طرف دنيا در كشورى عربى، يك نفر برود تحقيق كند و شيعه شود و به امام زمان(عليه السلام)ارادت يابد. اميدواريم كه اين سرمايه عظيم و اين معرفت و محبّت به وجود مقدّس ولىّ عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف را قدر بدانيم. به اندازه همّتمان اين نعمت را شكر گوييم و به اين محبوب والامقام وفادار باشيم تا جايى كه ان شاء اللّه محبّت و ولايت خاصّ حضرتش شامل حال همه ما شود.
وظيفه جوانان در برابر فتنههاى آخرالزّمان
اساس فرهنگ بر دو ركن ركين مبتنى است: يك سلسله باورها و يك سلسله ارزشها. فرهنگهاى غيراسلامى، بيشتر از هر چيز تابع آداب، رسوم، سليقهها و قراردادها هستند و پايه استوارى ندارند؛ امّا فرهنگ اسلامى بر دو پايه محكم و استوار بنا شده است: يكى باورها و ديگرى ارزشها.
باورها همان عقايد انسان به هستى است: مبدأ كلّ هستى كجا است؟ جهان هستى براى چه پديد آمده است؟ جايگاه آدمى در چارچوب نظام هستى چيست؟ در مجموع مىتوان گفت: باورها، مجموعه عقايدى است كه به توحيد، نبوّت و معاد برمى گردد؛ براى مثال اين اعتقاد كه خدايى وجود دارد و گرداننده و تدبيركننده جهان است؛ نيازهاى ما را فقط او مىتواند برطرف كند و كمال و سعادت ما در اين است كه فقط در جهت رضايت او
حركت كنيم. اينها همان باورهايى است كه يك ركن اساسىِ فرهنگ اسلامى را تشكيل مىدهد.
ركن دوم فرهنگ اسلامى، ارزشهايى است كه از اين باورها برمى خيزد. ارزشها مجموعه امورى است كه آدمى بايد رعايت كند تا به هدف و سعادت نهايى اش برسد.
حال ما بايد اين دو ركنِ اصيل را در خودمان و ديگران تقويت كنيم. سعى دشمنان اسلام نيز بر اين است كه اين دو ركنِ اساسى را از جوانان ما بگيرند. از يك طرف مىخواهند با ايجاد و ترويج شك و شبهه، ايمان و باور جوانان را تضعيف كنند تا جايى كه شك گرايى ميان نسل جوان ما به فرهنگ و افتخار تبديل شود و از طرف ديگر مىخواهند با ترويج ضدّ ارزشها، به تدريج ارزشهاى اسلامى را در جامعه و به ويژه ميان نسل جوان محو و نابود كنند.
وقتى باورها و ايمانها ضعيف شد، ديگر يقينى به حيات پس از مرگ، قرب الاهى و سعادت و پاداش آخرتى نخواهد بود. آن وقت نوجوان سيزده ساله هرگز خود را فداى اسلام نخواهد كرد. او وقتى خود را زير تانك مىاندازد كه اعتقاد داشته باشد هنگام شهادت، سرش بر دامن امام حسين(عليه السلام) قرار مىگيرد؛ امّا اگر چنين اعتقادى نباشد، خواهد گفت براى چه جانم را فدا كنم؟!
چه چيزى سببِ پيروزىِ انقلاب شد؟ سرّ آن همه ايثار و فداكارى كه انقلاب را در همه عرصهها به پيروزى رساند، در ايمان و باورهاى دينىِ نهفته بود. وقتى باورها ضعيف و سست شود، آن ايثارها و پيروزىها نخواهد بود و جز ننگِ ذلّت و تسليم در برابر دشمن، چيزى براى ما نخواهد ماند. اصلى ترين تلاش دشمن، در كنار تضعيف باورها، كمرنگ كردن ارزشها و ترويجِ انواع فسادها است. مىخواهند همان منجلاب فسادى را كه جوانان امريكايى و اروپايى در آن غوطهور شده اند، براى جوانان ما صادر كنند. اين روزها در رسانههاى گروهى، به طور دائم آمار و اخبارِ عجيبى از فساد و جنايتِ جوانان و نوجوانان غربى را شاهديم. شصت در صد تمام جناياتى كه در امريكا واقع مىشود، به دست نوجوانان است. چندى پيش شنيديد كه پسر بچه شش ساله در اعتراض به همكلاسى اش
كه چرا آب دهانت را روى ميزِ من ريختى، اسلحه كشيده و او را كشته است. آمارِ قتلها، خودكشىها، آتش زدنها، فروپاشى خانوادهها، همجنس بازىها، كودك آزارىها و اقسام جنايتهاى ديگر در امريكا و اروپا شايد براى شما باوركردنى نباشد.
آمار ازدواج رسمى در غرب خيلى كم است. ضمن آن كه خيلى از همين ازدواجهاى رسمى نيز اسمى است. براى مثال زن و مردى تنها براى اين كه از شهردارى كمك بگيرند، به طور رسمى ازدواج مىكنند؛ در حالى كه ماه به ماه يك ديگر را نمى بينند. مرد با دوست خودش و زن نيز با دوست خودش زندگى مىكند. حال ببينيد بچهاى كه در چنين خانواده نابسامانى متولّد مىشود، چه عاطفه و محبّتى از پدر و مادر خود خواهد ديد و به چه رشد اخلاقى و معنوى مىتواند برسد. اصلا معلوم نيست كه پدرِ واقعى اين بچه كيست.
اين وضعيت اسفناك، دستاورد تمدّن غربى است كه مىخواهند با برنامهها و فيلمهاى فاسد، ما را نيز به چنين وضعى بكشانند؛ فيلمهاى مستهجنى كه حتّى خودِ كشورهاى غربى نيز آن را كنترل مىكنند.
كانادا و امريكا چنان به هم متّصلند كه برخى از شهرهايشان از شهرهاى ديگرى قابل تشخيص نيست. حتّى برخى از رودخانهها بين اين دو كشور مشترك است و اساساً قسمت عمده جنوب كانادا كه شهرهاى پرجمعيتى دارد، به امريكا متّصل و همه امورشان به هم مرتبط است تا جايى كه معروف شده است كانادا، حيات خلوت امريكا است. حال چنين كشورى كه ارتباطش با امريكا اين قدر تنگاتنگ است، فيلمهاى امريكايى را كنترل مىكند و به بسيارى از اين فيلمها اجازه پخش نمى دهد. اين در حالى است كه سه كشور امريكايىِ كانادا، مكزيك و امريكا با يك ديگر قرارداد تجارت آزاد (قرارداد نفتا) دارند كه اخيراً مىخواهند اسرائيل را نيز از اين طرف دنيا به اين قرارداد ملحق كنند.
با وجود اين قرارداد، كانادايى كه خود به جهنّمى از فساد و تباهى تبديل شده است، به امريكا اعتراض دارد كه چرا اين فيلمهاى فسادانگيز را وارد كشور ما مىكنيد. در عين حال، خيلى از فيلمهايى را كه كانادايىها اجازه پخش آن را در كشورشان نمى دهند، به طور قاچاق يا رسمى در كشور ما پخش مىشود كه برخى از آنها مجوّز وزارت ارشاد را نيز دارا هستند.
در چنين دوران پرمخاطرهاى وظيفه ما بسيار سنگين است. اولا بايد بكوشيم باورهاى خود را تقويت، و ثانياً ارزشهاى اسلامى را در زندگى خود با جدّيت تمام اجرا كنيم. تساهل و تسامح در دين هرگز روا نيست. در تقويت پايههاى اعتقادى و دفاع از عقايدمان جدّى باشيم. اگر در يك اعتقاد دينى شكّ و شبههاى برايمان پيدا شد، آن را دنبال كنيم تا رفع شود. و در مقابل شبهه افكنان نيز با غيرت و جدّيت تمام بايستيم و در برابر ارزشهاى اسلامى حسّاس باشيم و نعمتهاى بزرگى را كه به بهاى خون صدها هزار شهيد به دست آمده است، به رايگان از دست ندهيم.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org