قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

   

گرايش به زينت و جمال

جمال دوستى در قرآن

الف) زينتهاى دنيوى

زينت و ارزش اخلاقى

ب) زينتها در جهان ديگر

جمالهاى انسان در بهشت

 

گرايش به زينت و جمال

 

آنچه از ميلها و نيازهاى انسان تاكنون، مورد توجّه قرار داده ايم آن نيازها و تمايلاتى بودند كه يا انسان بدون تأمين آن نيازها و اشباع آن ميلها قادر نيست به زندگى خود ادامه بدهد مثل نياز به خوردن و آشاميدن؛ و يا اينكه بقاء نوع انسان در روى زمين به پاسخگويى به آنها بستگى دارد مثل غريزه و نياز جنسى؛ و يا اينكه سلامتى و دوام حيات انسان تا حدودى در گرو تأمين آنها خواهد بود مثل نياز به لباس و مسكن؛ و يا قدرت انسان را در توسعه و تسريع كارهايش مى افزود مثل نياز به مركب.

در هر حال نيازهاى فوق كم و بيش نيازهائى مادّى هستند كه توجه نكردن بهآنها زندگى مادّى انسان را به خطر مى اندازند و يا به شكلى در آن اختلال ايجاد مى كنند.

اكنون آنچه را كه در اينجا مى خواهيم بگوييم اين است كه در برابر نيازها و تمايلات مادّى بالا يك سلسله ديگر از تمايلات و لذّتها در انسان وجود دارد كه در زندگى او از چنين نقشى برخوردار نيست كه با تأمين نشدن و اشباع نشدن آنها زندگى مادّى انسان به خطر بيفتد، بلكه صرفاً از تأمين و اشباع آنها انسان لذّت مى برد كه از اين نوع به نام «زينت» و «تجمّل» ياد مى كنيم.

در انسان در كنار گرايشها و تمايلاتى كه دارد گرايش به زيبايى نيز وجود دارد كه مستقلّ از نيازهاى ديگر انسان است، هر چند كه غالباً با آنها توأم مى شود. مثلا

غذايى كه انسان مى خورد و نياز مادّى بدن خود را به غذا برطرف مى سازد، اگر در عين حال خوش رنگ و بو باشد و در ظرفهايى تميزتر و زيباتر و مرغوبتر به انسان عرضه شود بطور طبيعى از آن، لذّت بيشترى خواهد برد ولى حيثيّت نياز به غذا غير از حيثيّت لذّت برى از رنگ و بو و ديگر جهات آن خواهد بود. شخص نابينا كه از همان غذا استفاده مى كند، نياز غذايى او تأمين مى شود، ولى از آنجا كه چشمش رنگ مطبوع و خوب غذا را نمى بيند از اين نوع لذّت محروم خواهد بود و كسانى كه از حسّ بويايى برخوردار نيستند نيز همان استفاده مادّى را از غذا مى برند، و با قوه باصره نيز از رنگ مطبوع غذا لذّت مى برند هرچند كه بوى خوب و مطبوع غذا را درك نمى كنند و از اين نوع لذّت بى بهره هستند.

استفاده از بوى خوش و يا ديدن رنگ مطبوع و يا شكل زيبا و مناظر پر طراوت و يا درك جمالهاى معنوى و زيبايى هاى ادبى در شعر و نثر و... در زمره نيازهاى طبيعى انسان نيستند بدين معنا كه اگر نباشد زندگى انسان به خطر نمى افتد، ولى به هر حال لذّتى را براى انسان به ارمغان مى آورند كه گاهى بر لذّتهاى مادّى و مورد نياز حياتى انسان نيز مى چربد. متعلّق اينگونه لذّتها مجموعاً تحت عنوان زينت و تجملّ مى گنجد و لفظ زينت و جمال شامل همه آنها مى شود.

زينت يك تفاوت ظريفى با جمال دارد به اين شكل كه زينت صرفاً به زيبايى عرضى و آرايش اطلاق خواهد شد كه يك امر عارضى است و با ضميمه كردن شىء ديگرى از خارج حاصل مى شود در صورتى كه جمال به زيبايى اصلى خود شىء كه خود به خود و بطور طبيعى در آن وجود دارد گفته مى شود.

فى المثل به انسانى كه ذاتاً و خود به خود زيبا است «جميل» گفته مى شود اما وقتى كسى خود را به وسيله آرايش و با برداشتن زيور آلات خارجى، بستن دستنبد و سينه بند طلا و مرواريد و برداشتن گوشواره و النگو خود را بيارايد مى گويند او زينت كرده است.

 

بنابراين، زينت يك امر عرضى است اما جمال صفت ذاتى خود شىء است، ولى ملاك در هر دو يكى است، به اين معنا كه زينت هم كه يك امر عرضى است در اصل به جمال ذاتى زيور آلات برمى گردد و آن زيور آلات خارجى، خودشان، ذاتاً بايد جميل باشند تا وقتى به شىء ديگرى اضافه مى شوند و در اعضا و جوارح انسانى آويخته مى گردند آن را هم زينت ببخشند. پس اين جمال ذاتى اشيا است كه دو نوع جلوه دارد: جلوه اى در خود شىء جميل دارد، و جلوه اى نيز در شىء ديگرى كه با آن تزيين مى شود، كه دوّمين جلوه آن را زينت گويند در مقابل جلوه نخست كه جمال نام دارد.

جمال معمولا در ديدنيها، اعمّ از اشيا يا انسانها، به كار مى رود، ولى، در شنيدنيها هم يك نوع جمال هست. ما در زبان فارسى از صداى خوب و لذّتبخش با عنوان صداى زيبا نام مى بريم. البته، شايد بتوان گفت: كلمه جمال در لغات مختلف در اصل براى ديدنيها وضع شده و سپس به ديگر مظاهر آن اطلاق گرديده است. به هر حال منظور از زينت در اينجا چيزهايى است كه انسان، در عين آن كه به آنها نياز مادّى ندارد و از نبودن آنها خطرى متوجّه او نخواهد شد، مع الوصف از درك آنها لذّت مى برد.

 

جمال دوستى در قرآن

الف) زينتهاى دنيوى

قرآن كريم روى اين موضوع هم مكرّر تكيه كرده و به اين خواست و گرايش فطرى انسان توجّه فرموده است. خداوند در بعضى از آيات، تمام آنچه را كه در روى زمين آفريده است به عنوان زينت زمين معرّفى كرده مى گويد:

«اِنّا جَعَلْنا ما عَلَى الاَْرْضِ زينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ اَيُّهُمْ اَحْسَنُ عَمَلا.»(1)

 


1ـ كهف/ 7.

[ما آنچه را كه بر روى زمين است زينت آن قرار داديم تا آنان (انسانها را) بيازماييم كه كداميك در عمل (و رفتار خود نيكوترند].

و در بعضى ديگر از آيات بويژه يادآورى مى كند كه گياهان را زينت قرار داده است تا باعث بهجت و شادابى بينندگان شود، و در يك آيه چنين مى فرمايد:

«اَمَّنْ خَلَقَ السَّمواتِ والاَْرضَ وَاَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَة.»(1)

[كيست كه آسمان و زمين را بيافريد و آب باران از آسمان فرو فرستاد پس ما بوسيله آن باغهايى شاداب و بهجت آفرين رويانديم].

چيزى كه انسان از ديدن آن خوشحال و شادمان مى شود. در آياتى به سنگها يا فلزات قيمتى و چيزهايى كه از دريا براى زينت استخراج مى شود اشاره شده از جمله در يك مورد مى فرمايد:

«وَهُوَ الَّذى سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمَاً طَرِيّاً وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها.»(2)

[و اوست كه دريا را رام كرد تا از آن گوشت تازه و پاكيزه تناول كنيد و اشياى زينتى براى استفاده از آن در آرايش و تجمّل از آن استخراج مى كنيد].

و مشابه همين تعبير نيز «وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها»(3) در آيه ديگرى آمده است.

در بعضى ديگر از آيات ستارگان را زينت آسمان معرفى مى كند و مى فرمايد:

«لَقَدْ زَيَّنّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابيحَ.»(4)

[محققاً آسمان نزديك را با چراغهايى زينت بخشيديم].

ستارگان چراغهايى هستند كه با نور و درخشش آنها آسمان را زينت بخشيده ايم.


1ـ نمل/ 60.

2ـ نحل/ 14.

3ـ فاطر/ 12.

4ـ ملك/ 5.

در آيه ديگرى در اين زمينه مى گويد:

«وَلَقَدْ جَعَلْنا فِى السَّماءِ بُرُوجاً وَزَيَّنّاها لِلنّاظِرينَ.»(1)

[در آسمان كاخهايى بلند برافراشتيم و آنها را براى ببنندگان بياراستيم].

در بعضى از آيات زينتهاى آسمانى و زمينى را يك جا جمع كرده مورد توجه قرار مى دهد و مى فرمايد:

«اَفَلَمْ يَنْظُرُوا اِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَزَيَّنّاها وَمالَها مِنْ فُرُوج وَالأَرْضَ مَدَدْناها وَاَلْقَيْنا فيها رَواسِىَ وَاَنْبَتْنا فيها مِنْ كُلِّ زَوْج بَهيج.»(2)

[آيا آسمان را بالاى سرشان نديده اند (و درباره آن نينديشيده اند)؟ كه چگونه بنايش كرده ايم و زينتش بخشيده ايم و هيچ خللى در آن نيست و زمين را (نديده اند) كه چگونه بگسترانيديمش و در آن كوهها استوار ساخته و از هر نوع گياهان بهجت زا و شادى آفرين در آن برويانيديم].

كه در آيه ديگرى جمله آخر اين آيه به اين صورت آمده كه «فَاَنْبَتْنا فيها مِنْ كُلِّ زَوْج كَريم.»(3) و منظور از «كريم» در اين آيه «زيبا» است و در آيه سوّمى «وَاَنْبَتْنا فيها مِنْ كُلِّ شَىْء مَوْزُون.» آمده كه «موزون» در اين آيه به معنى چيزى است كه سنجيده و حساب شده باشد. كسانى كه در «فلسفه جمال» حقيقت و چيستى جمال را مورد بحث و بررسى قرار مى دهند، شايد از اين آيه بتوانند شاهدى براى اين نظريه پيدا كنند كه ملاك جمال يا يكى از ملاكهاى آن، موزون بودن و تناسب اجزاى شىء جميل، با يكديگر است.

 

ب) زينتها در جهان ديگر

مؤمنين در بهشت از زينتهاى خاصّى استفاده مى كنند و در كنار لذّتى كه از


1ـ حجر/ 16.

2ـ ق/ 7 و 8.

3ـ لقمان/ 10.

خوردنيها و نوشيدنيها و پوشيدنيها بهشتى و ديگر لذايذ مى برند، از اين نوع لذّت (استفاده از زينتها) نيز بهره مند مى شوند.

خداوند اين حقيقت را با تعابير مختلف در آيات قرآن كريم مورد تأكيد قرار داده است، در يك جا مى فرمايد:

«جَنّاتُ عَدْن يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فيها مِنْ اَساوِرَ مِنْ ذَهَب وَلُؤلُؤاً وَلِباسُهُم فيها حَريرْ وَقالُوا الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَذْهَبَ عَنّا الْحَزَنَ اِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ.»(1)

[باغهايى اقامتى كه در آنها داخل شوند در آنجا با دستبدهاى طلا و درّ و گهر آراسته و زينت شوند و لباسهاشان در آن باغها از ابريشم و حرير باشد و گويند ستايش خداوندى را شايسته است كه حزن و اندوه از ما بزدود كه خداى ما بخشايشگر و قدرشناس است].

در اين آيه تصريح شده كه بهشتيان بوسيله لباسها و اشياء و وسايل زينتى و طلا و جواهرات آرايش و زينت مى شوند. از اين آيه استفاده مى شود كه در بهشت، استفاده از طلا و لباس ابريشم و حرير اشكالى ندارد و مى توان گفت: منع استفاده از اينگونه چيزها در دنيا براى مردان ريشه در تزاحم آن با مصالح مادّى و اجتماعى انسان دارد.

در آيه ديگرى مى فرمايد:

«مُتَّكِئينَ عَلى فُرُش بَطائِنُها مِنْ اِسْتَبْرَق وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دان.»(2)

در اين آيه خداوند از زينتهايى بهشتى خبر مى دهد كه به جايگاه و تكيه گاه و سرير و مسكن و مأواى بهشتيان مربوط مى شود و در همين زمينه در آيه ديگرى نيز آمده است كه:

«مُتَّكِئينَ عَلى رَفْرَف خُضْر وَعَبْقَرى حِسان.»(3)

 


1ـ فاطر/ 33.

2ـ الرحمن/ 53.

3ـ الرحمن/ 67.

در بين رنگهاى متنوع و زيبا قرآن، روى رنگ سبز تكيه مى كند و در مورد بهشت هر جا كه سخن از رنگ به ميان مى آيد، همانطور كه در آيه اخير مى بينيم، رنگ سبز را يادآورى مى كند.

باز هم در همين رابطه آمده است كه «على سرر موضونه متكئين عليها متقابلين.»(1)

[بر سريرهاى زربفت مرصّع رو به روى هم تكيه زنند].

نيز در زمينه اشياى زينتى و مناظر زيباى بهشت در آيات ديگرى مى فرمايد:

«فيها عَيْنٌ جارِيَةٌ، فيها سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ، وَاَكْوابٌ مَوْضُوعَةٌ، وَنَمارِقُ مَصْفُوفةٌ، وَزَرابِىُّ مَبْثُوثَةٌ.»(2)

[در بهشت چشمه ها جارى است و تختهايى بلندپايه نهاده اند قدحهاى بزرگ گذاشته اند و بالشهاى مرتب و فرشهاى گسترده (روى تختها) قرار داده اند].

در اين آيه نيز از جامها و قدحها كه روى ميز گذاشته شده و از تختهاى بلند و خوش منظر و از فرشها و بالشهاى منظم و مرتّب و ديگر اشياى زينتى و مناظر زيبا كه در بهشت وجود دارد و بهشتيان از آن بهره مى برند سخن مى گويد.

بنابراين، اصل لذّت بردن از مناظر زيبا و اشياى زينتى از غرايز فطرى انسان است و خود به خود بار ارزشى ندارد نه خوب است و نه بد. داشتن بار ارزشى و خوب و بد اخلاقى آن به امور عارضى و خارجى بستگى دارد.

اگر در مواردى استفاده از اشياى زينتى و مناظر زيبا در اين عالم ارزش منفى داشته باشد، يا به لحاظ تزاحمى است كه با ديگر مصالح شخصى انسان دارد و يا به واسطه اين است كه انسان بيش از حدّ به امور دنيوى تعلّق پيدا مى كند در حدّى كه او را از آخرت غافل خواهد كرد و يا براى اين نامطلوب است كه با حق ديگران و مصالح اجتماعى ديگران در تعارض خواهد بود. اگر اينگونه تزاحمات نبود، خود


1ـ واقعه/ 15 و 16.

2ـ غاشيه/ 12 تا 16.

به خود استفاده از زينت و جمال فطرتاً مطلوب انسان است و از نظر اخلاقى هم اشكالى در آن نيست.

 

جمالهاى انسانى در بهشت

در قرآن كريم در شمارش نعمتهاى بهشتى علاوه بر آنچه كه گفتيم براى استفاده بهشتيان زيباييها و جمالهاى انسانى را نيز مطرح فرموده است و آن در زمره لذتهايى بر شمرده كه بهشتيان از آن نيز برخوردارند.

البته، ما قبلا گفته ايم و اكنون نيز يادآورى مى كنيم كه غرايز انسان غالباً در هم آميختگى دارند و با هم انسان را وادار به كار مشتركى مى كنند به شكلى كه در انجام يك كار، گاهى ممكن است چند غريزه با هم و توأماً مؤثّر باشند.

نمونه روشن براى آنچه كه در اينجا ادّعا مى كنيم، غريزه جنسى است كه با زيبايى طلبى فرق مى كند و از دو مقوله است، مع الوصف، اين دو گرايش غالباً همراه هم مؤثّر واقع مى شوند. در قرآن كريم هم به زيبايى زنها به عنوان يك انگيزه با تعبير «وَلَوْ اَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ.» [و اگر زيبايى زنها ترا به تحسين واداشت و شيفته ساخت ]اشاره شده است. در انتخاب همسر، موضوع زيبايى عامل بسيار مهم و تعيين كننده اى است هرچند كه گرايش به زيبايى يك گرايش مستقل، و با شهوت و غريزه جنسى كاملا متفاوت است.

قرآن كريم، در مقام ذكر نعمتهاى بهشتى، علاوه بر اين كه از همسران زيبا، با تعابير بسيار جالب و ظريف سخن مى گويد مثل تعبير به «كَاَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ»(1) و مثل «حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِى الْخِيامِ»(2) و نظاير آنها از غلمانهاى زيباى بهشتى نيز سخن به ميان كشيده كه مؤمنين از رؤيت آنها لذّت مى برند. در يكجا مى فرمايد:

 


1ـ صافات/ 49.

2ـ الرحمن/ 72.

«وَيَطُوفُ عَلَيْهِم غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤلُؤٌ مَكْنُونٌ.»(1)

[و پسرانشان كه چون گوهرى در صدف هستند (براى خدمت) برگردشان مى چرخند].

و در يك جاى ديگر مى فرمايد:

«يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ بِاَكْواب وَأَباريقَ وَكَأْس مَنْ مَعين.»(2)

[پسرانى كه حسن و جوانيشان ابدى و هميشگى است با پارچهاى بلورين و مشربه ها و جامهاى پر از شراب ناب بر گردشان مى چرخند].

پسرانى در اطراف آنان گردش و خدمت مى كنند كه هيچگاه پير نمى شوند، بلكه، هميشه جوان و شاداب باقى خواهند ماند.

و در آيه سومى آمده است كه:

«وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ اِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤلُؤْاً مَنْشُوراً.»(3)

[پسرانى كه تا ابد جوان و زيبا هستند برگردشان مى چرخند كه هرگاه آنان را ببينى از فرط زيبايى گمان مى كنى كه درهايى پراكنده شده (مرواريد غلطان) هستند].

بنابراين، تماشاى انسانهاى زيبا يكى از لذّتهاى اخروى است. كسانى كه به اين گرايش مستقل در انسان توجّه ندارند گمان مى كنند اين مسأله به شهوت جنسى مربوط مى شود و العياذ بالله در بهشت تمايل به جنس موافق مطرح است . ولى قطعاً، چنين گمانى باطل و بى اساس خواهد بود.

نعمتهايى كه مردم در بهشت از آنها استفاده مى كنند و لذّتهايى كه از آنها مى برند همان لذّتهايى است كه فطرت انسان در اصل اقتضا دارد. تمايلاتى كه انسان در اين جهان مادّى اظهار مى كند، در بعضى موارد تمايلاتى بدلى است كه با انحراف از راه مستقيم فطرت در او خودنمايى مى كند. يعنى هنگامى كه خواستهاى فطرى او به صورت طبيعى ارضا نمى شود، ميلش به راههاى بدلى تعلّق خواهد گرفت.

 


1ـ طور/ 24.

2ـ واقعه/ 17.

3ـ دهر/ 19.

مقتضاى غريزه جنسى در اين عالم، تمايل به جنس مخالف است. ولى، در اثر محروميّتهايى كه پيش مى آيد و يا بعضى از عوامل ديگرى كه موجب انحراف او مى شوند، اين تمايل به جنس موافق هم تعلّق پيدا مى كند. و اين خلاف فطرت اوليّه انسان و انحرافى در مسير فطرت او خواهد بود.

قرآن در مورد اين تمايل انحرافى به قوم لوط خطاب مى كند كه «وَتَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ.»(1)

[آنچه كه خدا براى شما آفريده رها مى كنيد.] و دنبال چيزى مى رويد كه شيطانى و انحرافى است.

ميلهايى كه در اين عالم، در اثر انحراف در انسان پديد مى آيد، در جهان آخرت وجود ندارند. مثلا ميل به مواد مخدّر در اين جهان، كه در بعضى از افراد منحرف پيدا مى شود مثل ميل به كشيدن سيگار يا ترياك و يا اعتياد به هروئين و نظاير آنها يك ميل فطرى نيست و بنابراين، در بهشت چنين ميلها و گرايشهايى در انسان وجود ندارد.

حال اگر مى گوييم: در بهشت هر چه را كه انسان بخواهد بدان دست خواهد يافت و همه ميلهاى او در آنجا ارضا مى شود، لازمه اين سخن آن نيست كه در بهشت هم، مثل اين دنياى مادّى، سيگار و چپق و قليان و هروئين و حشيش و ... وجود داشته باشد.

در بهشت آنچه را كه اصالتاً، فطرت انسان بدان گرايش و تمايل دارد به او داده مى شود و ميلهاى اصيل و فطرى و غير انحرافى او هر آنچه كه باشد اشباع خواهد شد. «فيها ما تَشْتَهيهِ الأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الأَعْيُنُ.»(2) ولى از تمايلاتى كه انسان در اين عالم، در اثر انحراف از فطرت و گمراهى و كجروى پيدا مى كند، در آنجا خبرى نيست.

جمال دوستى و تمايل به ديدن اشياء و انسانهاى زيبا، از جمله تمايلات اصيل و


1ـ شعراء/ 166.

2ـ زخرف/ 71.

فطرى و هميشگى انسان است و به همين دليل است كه قرآن، آن را از جمله بهترين نعمتهاى بهشت و بالاترين لذّتهاى بهشتيان به شمار آورده است. ولى بايد توجّه داشت كه اين ميل، يك ميل مستقلّ و جداگانه است و ربطى به ميل جنسى ندارد.

ميل جنسى انسان به وسيله جنس مخالف ارضا مى شود ولى، ديدن انسانهاى زيبا مثل: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه اطهار(عليهم السلام)، ميل فطرى ديگرى است و در آخرت هم اين ميل در انسان هست و از آنجا كه يك ميل فطرى و اصيل است، زمينه ارضاى آن نيز فراهم خواهد بود.

اگر در اين جهان، انسان از تماشاى بعضى از انسانهاى زيبا منع شده، به لحاظ همان تزاحماتى است كه، قبل از اين توضيح داده ايم. يعنى، لذّت تماشاى آنان با كمالات ديگر انسان تزاحم پيدا مى كند و انسان با دنبال كردن اين ميل در معرض انحراف و گمراهى قرار مى گيرد و علتش اين است كه ارضاى جنسى غالباً، با مسأله زيبايى تماس مستقيم دارد و زيبايى غالباً جزء عوامل تحريك كننده شهوت جنسى است.

از اينجا است كه در اين عالم از يك سو، زن مكلّف است كه خود را از ديد مرد اجنبى بپوشاند و از سوى ديگر نيز مرد هم مكلّف است كه از نگاه به زن نامحرم خوددارى كند. ولى، در عالم آخرت و در بهشت، هر كسى هر چه بخواهد از حورالعين در اختيارش قرار خواهد گرفت و بر فرض كه زيبايى يك زن كه همسر شخص ديگرى است تمايل او را برانگيزد خداوند عين همان زن، حوريه اى را براى او خلق مى كند و انسان درگير مشكلات تعارضات و تزاحمهاى اين عالم نخواهد بود.

خلاصه آن كه جمال دوستى و گرايش به زيبايى جزء گرايشهاى اصيل و فطرى انسان است كه به وسيله ديدن مناظر زيبا و با مشاهده انسانهاى زيبا اشباع مى شود و لذّت بردن از ديدن مناظر جالب و مشاهده انسانهاى زيبا، از نعمتهاى بزرگ بهشت

و لذّتهاى والاى بهشتيان خواهد بود و لزوم چشم پوشى از نامحرم و منع از لذّت بردن از تماشاى زيباييهاى انسانى در بعضى موارد در اين عالم در مزاحمت با ديگر كمالات انسان ريشه دارد.

 

زينت و ارزش اخلاقى

ملاك حسن استفاده از زينتها چنانكه قبلا هم گفته ايم اين است كه به شكلى با خدا و مبدأ و معاد انسان ارتباط پيدا كند.

استفاده از زينت به دو صورت مختلف مورد نظر خواهد بود: يكى به معنى التذاذ و بهره مندى از رؤيت آنها و ديدن مناظر زيباى طبيعت است.

دوّم به معنى زينت كردن و رسيدن به سر و وضع و لباس و موى سر و صورت و منظم كردن و مرتّب كردن و نظيف و تميز نمودن آنها خواهد بود.

طبيعى است ارتباط اين دو نوع استفاده از زينتها، با خداوند نيز به دو شكل مختلف تصوّر مى شود كه ما در اينجا يكى را «ارتباط در نتيجه» و دوّمى را «ارتباط در انگيزه عمل» نام مى گذاريم.

منظور از ارتباط با خدا در نتيجه عمل، آن است كه تحت تأثير اين نعمتها به نحوى در حالات و معنويّات انسان و رابطه اى كه با خدا دارد تغييرى مثبت حاصل شود.

فى المثل، اگر استفاده از اين نعمتها، انسان را متوجّه خدا و ارزش والاى نعمتهاى او كند و روح تقدير و شكر و سپاس را در وى برانگيزد و يا بر علم و معرفت و خداشناسى وى بيفزايد و علم و قدرت و حكمت خدا را در نظر او بيش از پيش روشن و نمايان سازد، در اين صورت استفاده از زينتها مى تواند داراى ارزش مثبت باشد.

اولياى خدا كه در دل تاريك شب هنگامى كه همه در بستر آرميده اند و خواب چشم و گوششان را بسته و عقل و هوششان را ربوده است به ياد خدا و براى

عبادت برمى خيزند به آسمان و ماه ستارگان پرنور و كهكشانهاى درخشان و زينتها و زيباييهاى موجودات آسمانى خيره مى شوند به ياد خدا و قدرت و عظمت و جلال او مى افتند و رفته رفته غرق در ياد او مى شوند و آنچنان حواسّ و ادراكاتشان در هيبت و عظمت الهى متمركز مى شود كه ديگر هيچ چيز جز او نمى بينند؛ و يا با رؤيت و تأمّل و انديشه در اين عالم آينده جهان را مشاهده مى كنند، چنين رؤيت و مشاهده اى و اينگونه استفاده از زينتها از بالاترين ارزش اخلاقى برخوردار خواهد بود.

منظور از ارتباط در انگيزه اين است كه انگيزه انسان در استفاده از زينتها پيروى از دستورات الهى و آداب اخلاقى باشد. در اين بخش بطور عمده نظر ما اين است كه اسلام در بعض موارد توصيه و تأكيد دارد كه مؤمن از زينتها به طرز ويژه استفاده كند و در اين صورت است كه مؤمن با چنين انگيزه اگر با استفاده از زينتها به آرايش خود بپردازد و به سر و وضع خود برسد كار او ارزش مثبت دارد و كارى عبادى خواهد بود و در اينجا خوب است به يك نمونه بارز اشاره كنيم:

اسلام به اجتماعات مؤمنين اهميّت زيادى مى دهد و به منظور انس گرفتن مؤمنين با هم دستورات زيادى دارد و از آنجا كه يكى از چيزهايى كه موجب انس افراد مى شود ظواهر مطلوب و آراستگى و پاكيزگى ظاهرى است، بويژه بر تزيين مؤمنين براى يكديگر اهتمام مىورزد تا از اين رهگذر رغبت آنان را براى معاشرت با هم افزايش دهد.

كسى كه وضع آشفته و ژوليده اى داشته باشد، ديگران علاقه اى ندارند كه با او معاشرت كنند و با او انس بگيرند. اگر مؤمنين اينگونه به ظاهر خود بى اعتنا باشند، اين وضع آشفته خود كم كم موجب پراكندگى آنها خواهد شد و بنابراين، با هدفى كه اسلام در تألف و تعاطف مؤمنين با همديگر دارد سازشى ندارد.

از اينجا است كه در اسلام زينت كردن مؤمنين به هنگام شركت در اجتماعات

مطلوب و داراى ارزش اخلاقى مثبت است. به اين آيه شريفه قرآن بنگريم كه مى فرمايد:

«يا بَنى آدَمْ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد.»(1)

[اى فرزندان آدم، به هنگام حضور در مساجد (و شركت در اجتماعات مسلمين) زينت خود را برگيريد].

مؤمنين وقتى كه در مجامع اسلامى كه معمولا در مسجد تشكيل مى شود شركت مى كنند مى بايست ظاهر آراسته اى داشته باشند كه ديگران ميل و رغبت مصاحبت و گفتگو با آنها را داشته باشند.

«زينت» كه در اينجا مورد بحث است هم شامل لباس مى شود و هم موى سر و صورت. لباس تميز و سر و روى آراسته هم مشمول زينت است و به همين ملاك در ساير مجالسى هم كه مؤمنين دارند حتّى دو نفر مؤمنى كه با هم مواجه مى شوند مى بايست اين دستور اسلامى را رعايت كنند.

در روايات زيادى آمده است كه پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله وسلم) هنگامى كه در مجامع مسلمانها حضور پيدا مى كردند و يا حتى براى ملاقات يك نفر مى رفتند، سر و وضع خودشان را آرايش مى دادند و حتى اگر آينه اى در دسترس نبود در آب صاف و زلال نگاه مى كردند تا متوجّه وضع سر و صورت خود بشوند و در ملاقات خود سر و صورتشان آشفته و ژوليده نباشد.

احاديث فراوانى داريم حاكى از آن كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) علاقه فراوانى به عطر و بوى خوش داشتند و در بعضى از آنها آمده است كه يك سوم از مخارج سالانه آن حضرت براى تهيه عطر هزينه مى شد و اين به خاطر رعايت همين نكته بود كه لازم است مؤمن وضع خود را به شكلى سامان دهد كه مطلوب باشد و ديگران از معاشرت با او لذّت ببرند و در نتيجه اينگونه معاشرتها اهداف اسلام تأمين شود.

از بعضى ديگر از آيات قرآن نيز كه لفظ طهارت در آنها به كار رفته مثل آيه


1ـ اعراف/ 31.

«وَثِيابَكَ فَطَهِّر» [و لباست را پاكيزه ساز] و آيه «اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوّابينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ.» [خداوند توبه كنندگان و پاكيزگان را دوست مى دارد.] مى توان استظهار كرد كه زينت مطلوب است در همين رابطه، از آنجا كه اسلام به اجتماعات مؤمنين زياد اهميّت مى دهد، به منظور انس گرفتن آنان با هم و تشكيل چنين اجتماعاتى، آداب و دستوراتى دارد و بويژه، بر تزيين آنان براى يكديگر و آراستگى لباس و سر و وضع و نظافت و پاكيزگى به شدّت اهتمام مىورزد.

كسى كه ظاهرى آشفته و سر و وضعى ژوليده دارد و نظيف و معطّر نيست، ديگران علاقه اى به معاشرت و انس گرفتن با او را ندارند و اگر مؤمنين به ظاهر خود بى اعتنا باشند، به تدريج جمع آنها به پراكندگى گرايش پيدا خواهد كرد و اين با تعاطف و انس گيرى مؤمنين و نزديك شدن و برادرى مسلمانان كه از اهداف عمده اسلام است، سازش ندارد.

خداوند در يكى از آيات قرآن مى گويد:

«يا بَنى آدَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُّلِ مَسْجِد.»(1)

[اى فرزندان آدم به هنگام حضور در مساجد (و شركت در اجتماعات مسلمين) زينت خود برگيريد].

مؤمنين وقتى در مجامع اسلامى، كه معمولا در مساجد تشكيل مى شود، شركت مى كنند، مى بايست ظاهرى آراسته داشته باشند تا ديگران به مصاحبت و گفتگوى با آنها رغبت كنند. اين يك دستور اخلاقى است و ارزش مثبت دارد. زينت، در آيه بالا مطلق است و شامل آراستگى و نظافت لباس و بدن و موى سر و صورت، و غيره مى شود. در ساير مجالسى كه مؤمنين در غير مسجد هم دارند، هر چند كه مجلسى از دو نفر از مؤمنين باشد، اين ملاك وجود دارد.

در بسيارى از روايات، وارد شده است كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) هنگامى كه در


1ـ اعراف/ 31.

مجامع مسلمانها حاضر مى شدند و حتى اگر براى ملاقات با يك نفر مى رفتند، سر و وضع خود را آرايش مى دادند و حتى اگر آينه اى در دسترس نبود در آب صاف، سر و وضع خود را نگاه مى كرد كه آشفته و ژوليده نباشد.

در روايات ديگرى آمده است كه آن حضرت، عطر را زياد دوست مى داشت؛ تا آنجا كه از بعضى روايات استفاده مى شود، يك سوم از مخارج سالانه ايشان براى فراهم كردن عطر هزينه مى شد، اينها همه گوياى آن است كه اسلام به زينت و آراستگى ظاهرى اهتمام مىورزد تا زمينه انس و الفت و معاشرت مؤمنين با هم زياد و اهداف اسلام، به كمك اجتماعات و ارتباطات آنان، پياده شود.

مطلوب بودن زينت را، از برخى آيات ديگر قرآن نيز، مثل: آيات مربوط به طهارت كه اطلاق آنها، هر نوع نظافت و آراستگى و تزيين را شامل مى شود مى توان استفاده كرد.

مثل آيه اى كه در آن مى فرمايد:

«وثيابك فطهّر والرّجز فاهجر.»(1)

[و لباست را پاكيزه كن و از هر ناپاكى دورى گزين].

و آيه ديگرى كه در آن مى فرمايد:

«اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوّابينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ.»(2)

[خداوند توبه كنندگان و پاكيزگان را دوست مى دارد].


1ـ مدثّر/ 4 و 5.

2ـ بقره/ 222.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org