- پيشگفتار
- درساول:پند آسمانى
- درسدوم:ارزشهاى بنيادين
- درسسوم:حالات قلب ( 1 )
- درسچهارم:حالات قلب ( 2 )
- درسپنجم:از عبرت تا غفلت
- درس ششم:راه سعادت
- درسهفتم:جهاد فرهنگى
- درسهشتم:علم و عمل
- درسنهم:پناه امن الهى
- درسدهم:تربيت
- درسيازدهم:خوشههاى تجربه
- درسدوازدهم:علماندوزى
- درسسيزدهم:حقيقت دنيا
- درسچهاردهم:غرور
- درس پانزدهم:ادب معاشرت
- درس شانزدهم:سرمشق زندگى
- درسهفدهم:ارتباط با خدا (1)
- درسهجدهم:ارتباط با خدا ( 2 )
- درسنوزدهم:دعا ( 1 )
- درس بيستم:دعا ( 2 )
- درسبيستويكم:ياد مرگ
- درسبيستودوم:دنيا و آخرت
درس دوازدهم
علماندوزى
راههاى تحصيل علم
شرايط تحصيل علم
1. نيّت پاك
2. استعانت و توكل به خداوند
3. پرهيز از ادله گمراهكننده
4. همّت عالى و تصميم قطعى
علماندوزى
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
وَ اعْلَمْ مَعَ ذلِكَ يا بُنَىَّ أَنَّ أَحَبَّ ما أَنْتَ اَخِذٌ بِهِ مِنْ وَصِيَّتِى إِلَيْكَ تَقْوَى اللَّهِ وَالاِْقْتِصَارُ عَلَى ما فَرَضَهُ اللّهُ عَلَيْكَ، وَاَلأَخْذُ بِمامَضى عَلَيْهِ الاَْوَّلوُنَ مِنْ آبائِكَ وَالصَّالِحوُنَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ فَانِّهُمْ لَنْ يَدْعوُا أَنْ يَنْظُروُا لأَِنْفُسِهِم كَما أَنْتَ ناظِرٌ، وَ فَكَّروُا كَما أَنْتَ مُفَكِّرٌ، ثَمَّ رَدَّهُمْ آخِرُ ذلِكَ أِلىَ الاَْخْذِ بِما عَرَفوُا، وَالاِْمْساكِ عَمّا لَمْ يُكَلَّفُوا فَاِنْ أَبَتْ نَفْسُكَ عَنْ أَنْ تَقْبَلَ ذلِكَ دوُنَ أَنْ تَعْلَمَ كَما عَلِموُا فَلْيَكُنْ طَلَبُكَ لِذلِكَ بِتَفَهُّم وَ تَعَلُّم لاَبِتَوَرُّطِ الشُّبَهاتِ وَ عُلُوِّ الْخُصُوماتِ، وَ ابْدَأْ قَبْلَ نَظَرِكَ فِى ذلِكَ بِالاِْسْتَعانَةِ بِاِلَهِكَ عَلَيْهِ وَ الرَّغْبَةِ أِلَيْهِ فِى تَوْفيقِكَ وَ نَبْذِ كُلِّ شَائِبَة أَدْخَلَتْ عَلَيْكَ كُلَّ شُبْهَة، أَوْ أَسْلَمَتْكَ أِلَى ضَلالِة فَاِنْ أَيْقَنْتَ أَنْ قَدْ صَفالَكَ قَلْبَكَ فَخَشَعَ وَ تَمَّ رَأْيُكَ فَاجْتَمَعَ، وَ كَانَ هَمُّكَ فِى ذلِكَ هَمّاً واحِداً، فَانْظُرْ فيما فَسَّرْتُ لَكَ، وَ أِنْ لَمْ يَجْتَمِعْ لَكَ رَأْيُكَ عَلَى ما تُحِبُّ مِنْ نَفْسِكَ وَ فَراغِ نَظَرِكَ وَ فِكْرِكَ، فَاعْلَمْ أَنَّكَ أِنَّما تَخْبِطُ خَبْطَ الْعَشْواءُ (وَ تَتَوَرَّطُ الظَّلْماءَ) وَ لَيْسَ طالِبُ الدِّينِ مِنْ خَبَطَ وَلاخَلَطَ، وَالاِْمْساكُ عِنْدَ ذلِكَ أَمْثَلُ وَ إِنَّ أَوَّلَ ما أَبْدُؤُكَ بِهِ فى ذلِكَ وَ آخِرَهُ أَنِّى أَحْمَدُ أِلَيْكَ اللّهَ أِلهَىِ وَأِلَهَ الاَوَّلينَ وَالاَْخِرينَ وَ رَبَّ مَنْ فِى السّماواتِ وَالاَْرَضينَ بِما هُوَ أَهْلُهُ، وَ كَما يُجِبْ وَ يَنْبَغى لَهُ وَ نَسْأَلَُه أَنْ يُصَلِّى عَلَى سَيِّدَنَا مُحَمَّد النَّبِى(صلى الله عليه وآله)، وَ عَلَى أَنْبِياءِ اللَّهِ بِجَميعِ صَلاةِ مَنْ صَلَّى عَلَيْهِ مَنْ خَلْقِهِ، وَ أَنْ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْنَا بِما وَفَّقَنا لَهُ مِنْ مُسألِتِهِ بِالاِْسْتِجابَةِ لَنا فَاِنَّ بِنَعْمَتِهِ تُتَمُّ الصّالِحاتِ.
بدان اى پسرم! كه از بين سفارشهايم آنچه بيشتر دوست دارم آن را به كارگيرى همانا تقوا و اكتفا نمودن به واجبات الهى و آنچه حضرت حق واجب نموده و عمل به آنچه سلف صالح و پيشينيان شما عمل مىكردند، مىباشد؛ چرا كه آنها نيز همانند شما پايبندى و نيكانديشى را ترك نكرده و همانگونه كه شما تفكر مىكنيد،
آنها نيز مىانديشيدند و در نهايت اگر به نتيجهاى مىرسيدند، عمل مىكردند و در آنجا كه مسؤوليتى نداشتند ـ از هر اقدامى ـ دست مىكشيدند.
حال، اگر تو حاضر نيستى از روش آنها پيروى كنى و روش آنها را پيش روى گيرى و مىخواهى خودت آنچه را آنها مىدانستند بدانى و بفهمى پس بايد به انگيزه تفهّم و تعلّم در صدد فهم آنها برآيى نه اينكه در شبهات غوطهور شده و به جدل و بحث و جنجال روى آورى. و قبل از روى آوردن به تحقيق، از خداى خود يارى بجويى و براى توفيق خود رو به سوى او آورى و هر شايبهاى كه تو را دجار شبهه مىنمايد و تو را تسليم گمراهى مىسازد، ترك نمايى. حال، اگر مطمئن شدى كه قبلت پاك و روشن گشته و آماده پذيرش است و عزمت جزم و يكدل شده و همّ تو در اين مورد، وحدت يافته است و يك جهت شده، آنگاه در آنچه برايت تبيين كردم، نيك بنگر. و اگر آنچه از آسودگى فكر و فراغ خاطر كه دوست دارى، حاصل نشد، بدان كه در اين صورت كوركورانه قدم برمىدارى و در تاريكى گام مىگذارى و حال آنكه طالب دين هرگز به راه ندانسته قدم نمىگذارد و همه چيز را با هم نمىآميزد. و در اين هنگام درنگ نمودن بهتر و مناسبتر است.
همانا اولين و آخرين سخن من در اين باره اين است كه خداى خود و خداى پدران اوّلين و آخرين و پروردگار اهل آسمانها و زمينها را به آن چه شايسته اوست و آنچنان كه بر او بايسته و رواست، سپاس مىگويم و همانگونه كه دوست دارد و سزاوار است از او مسئلت مىكنيم كه بر پيامبر ما حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) و همه انبيا به همه درودهايى كه مخلوقاتش فرستادند، درود فرستد. و از او مىخواهيم كه نعمتش را بر ما با اجابت، تمام كند كه همانا اتمام كارهاى شايسته، به مدد نعمت او بوده است.
اميرالمؤمنين(عليه السلام) بعد از بخش اول وصيّت، كه وصاياى موجز و خلاصه بود، اينك به بخش تفصيلى اين وصيَّت مىپردازند و مىفرمايند: اى پسرم، مهمترين چيزى كه شما بايد به آن
توجه كنى و من آن را بيشتر دوست دارم، همان تقواى الهى و اكتفا نمودن به واجبات الهى و عمل به سيره سلف صالح است. اين تعبير حضرت(عليه السلام) كه مىفرمايند: اَنَّ اَحَبَّ مَا اَنْتَ اَخَذٌ بِهِ؛ آنچه بيشتر دوست دارم به آن توجه كنى ... موجب جلب توجه شنونده و اهتمام بيشتر و شديدتر وى مىگردد. اين كيفيت بيان نشان از رعايت قواعد بلاغى در كلام آن حضرت مىدهد. در اين كلام كيميا اثر علاوه بر تقوا به اكتفا نمودن به واجبات الهى نيز توصيه شده است. علت توصيه و سفارش به «تقوا» روشن و واضح است؛ امّا مقصود از «اكتفا نمودن به واجبات» چيست؟ علت اين توصيّه حضرت(عليه السلام)چيست و چرا حضرت ما را به اين نكته سفارش مىفرمايند؟ براى روشن شدن اين مطلب لازم است به توضيح اين فراز از اين پند جاويد بپردازيم.
راههاى تحصيل معارف دين
در مقام بيان آن سفارش گران مايه بايد گفت كه انسان براى كسب معارف الهى، دو راه را مىتواند طى كند. يك روش اين است كه فقط ضروريات دين را به طور مفصل بياموزد و مستند به ادّله محكم و با استدلال اثبات كند، ولى براى تحصيل معارف جزئى و احكام فرعى به تحقيقات ديگران تكيه كند و از آنها تقليد نمايد؛ مثلا بعد از اينكه با برهان متقن و استدلال محكم توحيد و نبوت را اثبات كرد در فروعات توحيد و نبوت به معلومات ديگران اعتماد نمايد. و يا بعد از اينكه استناد به دليل محكم پذيرفت كه قرآن كتاب خدا است و بايد به اين كتاب عمل نمود و هر چه در اين كتاب بيان شده حق است، ديگر در مقام اعتقادات جزئى مانند اعتقاد به ملايكه و اعتقاد به عالم برزخ و اعتقاد به عالم قيامت و مواقف قيامت و... به سراغ برهان و استدلال نرفته و به صرف اينكه در قرآن آمده است، اكتفا مىكند و آن را باتمام فروعاتش مىپذيرد. حال به همين شيوه كه در اعتقادات عمل نمود، در احكام عملى نيز عمل مىكند. يعنى بعد از اينكه ضروريات دين را از راه استدلال ياد گرفت و ثابت نمود كه بايد نماز خواند و روزه گرفت و ... ديگر در احكام تفصيلى نماز و روزه و... از فقها و مراجع و متخصصّان تقليد مىكند و به خود زحمت نمىدهد تا تفاصيل احكام را از طريق كتاب و
سنت و دليل عقلى اثبات نمايد. به بيان روشن مقصود اين فراز از وصيّتنامه شايد اين است كه ما بايد اهتمام نماييم تا پايه احكام اعتقادى و عملى را را محكم كنيم و عقايد اصلى و اعمال ضرورى را اثبات نماييم و در آنها هرگز شك نداشته باشيم و ضروريات دين را استدلالى ياد بگيريم؛ كه چه هست و چه نيست، ولى در امور فرعى و اعتقادات جزئى، به يك بيان اجمالى اكتفا كنيم و بگوييم هر چه خداوند سبحان و پيغمبر(صلى الله عليه وآله) گفتند، همان درست است و در مقام عمل به احكام جزئى و كوچك نيز از متخصّصان و مراجع، تقليد كنيم. به عنوان نمونه اگر سؤال كنند اعتقاد شما در مورد چگونگى سؤال شب اول قبر چيست؟ مىگوييم هر چه خداوند متعال و پيغمبر(صلى الله عليه وآله) گفتند، همان درست است. در احكام عملى نيز به همين ترتيب عمل مىكنيم. يعنى ضروريات دين را با برهان دقيق و محكم اثبات مىكنيم وليكن در اعمال جزئى و فروعات به گفته متخصّصان مربوط و فقها عمل مىكنيم و مسؤوليّتى فراتر از اين را برعهده نمىگيريم. واضح است كه اين راه تحصيل و معرفت، روشى احتياطآميز، و در مقايسه به روش تفصيلى، بسيار كم خطر است.
روش دوم اين است كه در تمام امور اعتقادى و احكام عملى به دنبال يافتن دليل و برهان باشيم. علاوه بر اعتقادات اساسى و احكام ضرورى، عقايد تفصيلى و فروعات آن و احكام تفصيلى و مسايل جزئى را نيز از راه برهان به اثبات برسانيم و هميشه و در همه حالات دنبالهرو دليل باشيم و هرگز از مفاد ادّله و نتيجه براهين تخطّى نكنيم؛ چشم خود را از گفته ديگر متخصصّان فرو بنديم و تنها مقلّد دليل باشيم، نه مقلّد صاحب دليل.
اين نكته درخور عنايت است كه اين روش، يقيناً پيروانى اندك داشته و كمتر محقّق مىگردد؛ چون اگر بخواهيم تمام مسايل اساسى را خود، درك و اثبات كنيم و عقايد تفصيلى را نيز يكى بعد از ديگرى اثبات و ايرادهاى آن را بررسى كرده و جواب دهيم و صحيح و ناصحيح آن را مشخص سازيم، عملى بس دشوار است و براى همگان ممكن نيست. البته روشى ايدهآل و خوب است اما براى هر كسى ممكن نيست و هر كسى توان آن را ندارد. تنها براى كسانى كه استعداد و وقت لازم را دارند و افزون بر استعداد، با دقّت كافى و لازم، همراه با انگيزه پاك و الهى و قوى به دنبال اين امور هستند و به صورت پىگير آنها را دنبال مىكنند
روشى مفيد و بسار ضرورى است، امّا اگر شرايط اين روش فراهم نباشد، نبايد از اين روش بهره جست؛ بلكه بهتر و ضرورى است كه در صورت فقدان شرايط به همان روش اوّل اكتفا كنيم و در اثبات عقايد تفصيلى و جزئى به صرف اينكه گفته خداوند متعال و پيامبر و اولياى دين، اين است، بسنده نماييم و در احكام عملى و مسايل جزئى و ريز نيز پيرو متخصص باشيم و اگر سؤال كردند: دليل شما بر اين كار چيست؟ بگوييم: دليل آن را نمىدانيم و چون متخصص چنين گفته است، ما نيز همانطور عمل مىكنيم؛ مثل ساير مسايل زندگى نظير معالجه بيمارى، سيمكشى منزل ،تعمير ساختمان و ماشين و... كه به متخصص مراجعه مىكنيم، در احكام عملى دين نيز به مراجع و متخصّصان رجوع كرده و برطبق گفته آنها عمل مىكنيم. اگر پزشكى را حاذق شناختيم، ديگر دليل نمىخواهيم كه چرا اين آمپول و قرص را تجويز كرده و چرا اين دارو را توصيه مىكند بلكه چون او متخصص است و مسؤوليت با او مىباشد، هر چه بگويد مطاع مىشماريم و به آن عمل مىكنيم. از اينرو اگر شرايط طى نمودن مسير از روش دوّم را نداريم، بايد از شيوه اوّل بهره بگيريم تا از خطراتى كه در اين مسير، حيات آدمى را تهديد مىكند، محفوظ و مصون بمانيم. شخصى كه توان راه رفتن ندارد نبايد از خطراتى كه در طىّ مسير، او را تهديد و در معرض گمراهى و ضلالت قرار مىدهند، غافل باشد؛ به ويژه آن زمانى كه با شبههاى مواجه مىشود كه نه آن را مىداند و نه مىتواند آن را بفهمد. به هر حال خطرهاى مختلف اعتقادى و اخلاقى، ممكن است در مسير زندگى علمى و عملى انسان پيش بيايد و آرام و قرار از وى سلب نمايد. اما اگر همت بلند و نيّت خالص و وقت كافى و استعداد لازم را داشته باشد و انگيزهاى الهى محرّك او گردد، اشكال ندارد كه در مسير و طريق دوّم قدم بگذارد و در مقام تفصيل بر آيد و همه مسايل را از راه دلايل تفصيلى، اثبات و شبهات آنها را بررسى نمايد و پاسخ دهد.
اين، همان چيزى است كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) آن را خيلى دوست دارند و مىفرمايند: «دوست دارم از مجموعه وصيّت من به آن عمل كنى» يعنى همان تقوا در علم و عمل و اكتفا نمودن به تكاليف واجب. ملاحظه مىفرماييد كه اين مسأله در دنياى امروز ما چقدر اهميت دارد. اگر انسان به اين مسأله عمل كند، از بسيارى از انحرافات مصون مىماند. كسانى كه دچار
انحرافات شدند و مىشوند از اين روست كه به اين وصيّت عمل نكرده و نمىكنند و يا با انگيزهاى غيرالهى و روشى غلط، عمل مىنمايند و يا در مسير تحصيل علم بيش از حد شتاب و عجله كرده و شتاب زده اقدام مىكنند و گاهى اوقات مقدمات علمى لازم را كسب نكرده و يا بدون راهنمايى و هدايت استاد و متخصص، وارد عمل مىشوند كه در انحراف آدمى هر يك از اين عوامل كافى است. پس بايد اول تكليف خود را به طور روشن و دقيق بشناسيم و آنگاه استعداد و همّت و وقت كافى و فراغت لازم براى تحصيل تفصيلى علوم را تامين نماييم و از همه مهمتر نيّت خالص و انگيزهاى الهى و به دور از هوى و هوس را جوهره عمل خود سازيم و از خدا ـ جل جلاله ـ استعانت و راهنمايى بجوييم؛ و گرنه بدون استعانت از حضرت حق، پسنديده آن است كه قدم از قدم برنداريد.
خلاصه؛ «وَاعْلَمْ مَعَ ذلِكَ يَا بُنَىَّ اَنَّ اَحَبَّ...» بدان، محبوبترين چيزى كه از وصيّت من بايد به آن عمل كنى، در درجه اوّل همان تقواى الهى و پرواى از خداوند سبحان است كه وصيّت همه انبيا و اوليا مىباشد. و در مرتبه بعد به آنچه خدا بر تو واجب نموده است، اكتفا كن: «وَالاِْقْتِصارُ عَلَى ما فَرَضَهُ اللَّهُ عَلَيْكَ...»؛ معناى اين جمله ـ با عنايت به جملات بعدى وصيّتِ حضرت ـ اين است كه اگر همّت لازم و نيّت پاك و وقت كافى براى تحقيق ندارى و يا وسايل تحقيق و امكانات تلمّذ از استاد و... فراهم نيست، نبايد به دنبال كنجكاوى در اين امور بروى، بلكه بايد به همان اعتقادات اجمالى اكتفا و در عمل نيز تقليد كنى. به تعبير ديگر، بايد وظيفه خود را تشخيص دهيد و بدانيد خدا از شما چه خواسته و چه چيزى را بر شما لازم و واجب كرده است، همان را دنبال كرده و عمل نماييد. آنچه اينك واجب نموده، اين است كه عقايد اصلى و اساسى را حتماً فراگرفته و ضروريات دين را نيز خوب بياموزيد، ولى امورى افزون بر اين، كه در توان شما نيست و شما شرايط آن را نداريد، بر شما واجب نيست و نبايد آن را دنبال كنيد كه موجب خسران و انحراف مىگردد. و سرانجام سوّمين مطلبى كه محبوب حضرت(عليه السلام) است و مىفرمايند دوست دارم به آن عمل كنى همانا پيروى نمودن از يافتههاى سلف صالح مىباشد: «وَالاَْخْذُ بِمَا مَضَى عَلَيْهِالاَوَّلُونَ مِنْ آبائِكَ وَالصَّالِحُونَ مِنْ اَهْلِ بَيْتِكَ ...»؛ آنچه بر تو واجب شده و مطلوب و محبوب من است پيروى از گذشتگان و سلف صالح و
عمل نمودن به آنچه آنها با تحقيق و بررسى به آن دست يافتهاند، مىباشد. چون آن دقت و تأملى كه تو در مورد زندگى دارى، آنها نيز از آن غافل نبودهاند. آنها هم براى زندگى خود فكر كردند و بعد از تفحّص و تحقيق كامل در مورد آنچه بايد انجام دهند و آنچه بايد معتقد باشند تصميم گرفتند. آبا و گذشتگان صالح شما كه به آنها اعتماد داريد، بعد از تحقيق به اين نتايج رسيدهاند. از اينرو به آنچه شناختند، عمل كرده و آنها را به كار گرفتند و آنچه را نفهميده و درك ننمودند، رها ساختند. به هر حال، روش سلف صالح قابل اعتماد نيز يك راه مطمئن است كه حضرت(عليه السلام) توصيه مىكنند تا آن را پيش بگيريم.
شرايط تحصيل علم
تاكنون سه راه براى يك زندگى سالم مطرح شد. يكى از آن طرق، تحصيل علم در اصول اعتقادى و معارف اساسى عملى و تقليد در مسايل جزئى بود. روش ديگر اعتماد بر سيره سلف صالح بود و طريق سوّم تحصيل علم و معرفت در تمام اصول و فروغ است. حال اگر به روش اوّل و دوّم قانع نشده و تبعيّت از سلف صالح را نپذيرفته و درصدد هستيد كه همه مسايل را به طور تحقيقى درك كنيد و عقايد خود را محققانه بررسى نماييد و احكام و آراى فكرى خود را به طور اجتهادى به دست آوريد و همانند ديگران در پى تحصيل علم و معرفت تحقيقى هستيد، در اين صورت نيز به اين توصيه آن حضرت(عليه السلام) عنايت تامّ داشته باشيد كه حضرت شرايط تحصيل معرفت را اينگونه بيان مىفرمايد: «به انگيزه تفهّم و تعلّم در صدد فهم علوم بر آييد نه به قصد بحث و جدل و جنجال؛ فَلْيَكُنْ طَلَبُكَ ذلِكَ بِتَفَهُّم وَتَعَلُّم لا بِتَوَرُّطِ الشُّبَهَاتِ وَعُلُوِّ الْخُصُوماتِ». از اين رو لازم است به بيان مبسوط وصاياى آن حضرت(عليه السلام) در اين مورد بپردازيم و شرايط تحصيل علم را از زبان حضرتش بشنويم.
1. نيّت پاك
در مسير تحصيل علم اوّلين قدم و شرط، داشتن نيت پاك است؛ بايد ابتدا نيت خود را اصلاح كنيد و غرض شما از تحصيل تنها فهميدن باشد. مبادا نيّت شما درگيرشدن و بحث و جدل و
جنجال باشد. پس به نيّت خود خيلى توجه داشته باشيد كه آيا واقعاً مىخواهيد چيزى را بفهميد و يا مىخواهيد جاروجنجال به پا نماييد و خودنمايى كنيد. اگر اين شرط را در خود احراز كرديد كه به نحو تمام و كمال، واجد هستيد و فقط در صدد فهم حقيقت مىباشيد و غرض و مرضى در انديشه و در كار نداريد، آنگاه در پى شرايط بعدى به دنبال تحصيل علم برآييد و الاّ در اوّلين قدم فروماندهاند هرگز پا در اين عرصه نگذاريد كه تحصيل معرفت با اغراض ناصواب، تحصيل دانش نيست و تحميل معرفت است.
2. استعانت و توكّل به خداوند
دوّمين شرط تحصيل علم، استعانت و توكّل به خداوند در آغاز و ادامه تحصيل است: وَابْدَأ قَبْلَ نَظَرِكَ فِى ذلِكَ بِالاِْسْتَعانِةِ بِاِلَهِكَ عَلَيْهِ وَالرَّغْبَةِ اِلَيْهِ فِى تَوْفيقِكَ ... از آنجا كه به دست آوردن علم تفصيلى و تحقيقى در تمام اعتقادات و احكام عملى، بسيار خطرناك است، بايد از خدا كمك بخواهيد و نيّت خود را خالص كنيد تا معارف حق را درست تشخيص داده، احكام را آنگونه كه هست، درك نماييد و به آنها عمل كنيد. بنابراين شرط دوّم تكيه نمودن به عنايت الهى است كه بىعنايت او كسى به هدف نرسيده است. البته هرچه هدف، مقدّستر باشد، تكيه به مقام قدس ربوبى ضرورت بيشتر و تأثير عميقترى دارد. توجه داريم كه نه تنها در ابتداى تحصيل، بلكه بايد در طول مسير و مدّت تحصيل نيز از خداوند سبحان، استعانت بجوييم و به عنايت او توكل نماييم؛ يعنى در لحظه لحظه تحصيل و در يك يك مطالب مورد بحث و تحقيق، از يارى جستن و توكّل نمودن به حضرت حق نبايد غفلت نمود.
3. پرهيز از ادّله گمراه كننده
شرط سوّم تحصيل علم، پرهيز از شبههها و دورى نمودن از روشها، ادّله و مسيرهاى شبههانگيز است كه حضرت مىفرمايند: وَتَرْكِ كُلِّ شائِبَة اَدْخَلَتْ عَلَيْكَ شُبْهَةً اَوْ اَسَلَمَتْكَ اِلَى ضَلاَلة؛ در راه تحصيل دانش و علم از ادلّه و شواهدى كه شما را در شبهه و اشتباه عرق مىسازد، پرهيز كنيد و راه صحيح را انتخاب نماييد تا شما را به مقصد برساند. هرگز به سراغ راههاى انحرافى ـ كه شما را به اشتباه و گمراهى مىاندازد و تسليم ضلالت و گمراهى مىنمايد ـ
نرويد. لذا به ادّله و شواهدى تمسّك كنيد كه موجب ضلالت و گمراهى شما نمىشوند البته جهت ورود به عرصه تحصيل بايد اين شرايط احراز شود؛ مثلا بايد مطمئن باشيد و يقين داشته باشيد كه واقعاً دل شما صاف و نيّت شما پاك است. و يقين داشته باشيد كه در نيت شما شايبهاى نيست و واقعاً قصد شما اين است كه چيزى را بفهميد. حال اگر واقعاً دل صاف بود و شايبهاى نداشت و نيّت خالص شد و تمام مقصود شما فهميدن بود و همينطور گام به گام و قدم به قدم بر عنايت و توفيق الهى تكيه داشتيد و مسير صحيح و دليل سالم و برهانى محكم را به كار گرفتيد، بدانيد كه اين تحصيل، پرده از واقعيّت مجهول برخواهد داشت و شما را به حقيقت مىرساند و اين علم، همان نور الهى است.
4. همّت عالى و تصميم قطعى
اينك بعد از تحقّق اين شرايط قبل، بايد قصد خود را در جزم و تصميم قطعى اتخاذ نماييد و با وحدت بخشيدن و متمركز ساختن قدرت و توان خويش به تحصيل معرفت روى آوريد. وقتى تصميم گرفتيد در راه تحصيل علم قدم برداريد، هرگز نبايد نيروى خود را صرف كارهاى ديگر كنيد. بلكه بايد تمام همّ و غمّ شما درك حقايق و تحصيل علم باشد. و تمام همّت و توان خود را در مسير حلّ مسأله و درك حقايق موردنظر هزينه كنيد و از پراكندهكارى بپرهيزيد. منظور از تعابير «تَمَّ رَأْيُهُ» يا «اَجْمَعَ عَزْمَهُ» و يا «اِجْتَمَعَ رَأْيُهُ» اين است كه به تصميم قطعى برسيد و عزم خود را جزم نماييد.
بنابراين: فَانْظُرْ فيِما فَسَّرْتُ لَكَ وَ اِنْ لَمْ يَجْتَمِعْ لَكَ رَأْيُكَ عَلى ما تُحِبُّ مِنْ نَفْسِكَ وَ فَراغِ نَظَرِكَ وَ فِكْرِكَ فَاعْلَمْ اَنَّكَ اِنَّما تَخْبِطُ خَبْطَ الْعَشواءِ وَ تَتَورَّطُ الظَّلْمَاءَ؛ در شرايطى كه مفصلا براى تحصيل و تحقيق بيان كرديم، تأمل و فكر كن تا حقايق را بيابى. اگر اين شرايط در شما جمع نشد و نتوانستيد آنها را فراهم سازيد پا به عرصه تحصيل نگذاريد. مثلا اگر فراغت كافى و يا همت لازم و يا شرايطى كه تحقيق و بررسى ضرورت دارد، محقق نشد، هرگز در اين راه قدم مگذاريد كه بسيار خطرناك است. چون در صورت نبودن شرايط لازم، وارد بيابانى تيره و تارى مىشويد كه نمىتوانيد راه را از چاه تشخيص دهيد. و به يقين بدانيد كه در صورت عدم
تحقق شرايط، از اهل لغزش خواهيد بود. و بهجاى دريافت و درك حقايق فرسنگها از حق فاصله گرفته و دور مىافتيد. بنابراين از ورود در اين راه بپرهيزيد كه تحصيل دانش دين هرگز با اشتباه و لغزش سازگار نيست: لَيْسَ طالِبُ الدِّينِ فِى خَبَط وَلا خَلَط [لَيْسَ طالِبُ الدِّينِ مَنْ خَبَطَ وَ لا خَلَط]؛ كسى كه طالب و خواهان معارف دين است، بايد به گونهاى وارد اين ميدان شود و در اين حوزه معرفت عمل نمايد كه مرتكب اشتباه و لغزش نشود. كسى كه مرتكب خبط و خطا مىشود و يا نيّت او آلوده به انگيزههاى شيطانى و هواهاى نفسانى است، نمىتواند در پى تحصيل معارف دين برود و طالب دين باشد و به يقين، به گمراهى مبتلا مىگردد. پس در اين صورت: الاِمْساكُ عِنْدَ ذلِكَ اَمْثَل؛ صرفنظر نمودن بهتر است. گويا به واسطه اهميّت مطالب، در ادامه حضرت به حمد و سپاس الهى مىپردازند و اين بخش از وصيّت را با دعا ختم مىفرمايند: «وَ اِنَّ اَوَّلَ ما اَبْدَؤُكَ بِهِ فِى ذلِكَ وَ آخِرَهُ اِنّى اَحْمَدُ اِلَيْكَ اللَّهَ اِلَهى وَ اِلهَ الاَوَّلينَ وَالاْخِرينَ وَ...؛
در واقع حضرت(عليه السلام) با اين حمد و ثنا، بخش تفصيلى اين وصيّتنامه را آغاز مىنمايند. البته اين چند سطر، در برخى از نسخهها مانند نهج البلاغه بيان نشده است ولى در كتاب شريف بحارالانوار آمده است.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org