- پيشگفتار
- درس اول: مفهوم و جايگاه تزكيه
- درس دوم: نفس و تزكيه آن
- درس سوم: تكامل و تنازل نفس
- درس چهارم: كمال نهايى انسان«قرب الى الله»
- درس پنجم: «عبوديت»، راز كمال انسان
- درس ششم: خودپرستى، عامل سقوط
- درس هفتم: در جستجوى هويت انسانى
- درس هشتم: خروج از غفلت
- درس نهم: عوامل غفلت
- درس دهم: ياد خدا، هويتبخش انسان
- درس يازدهم: ذكر لفظى و ذكر قلبى
- درس دوازدهم: راهى براى ذكر قلبى
- درس سيزدهم: مانعى مهم براى ذكر
- درس چهاردهم: اهميت تفكر، در سير معنوى
- درس پانزدهم: مقايسه دنيا و آخرت
- درس شانزدهم: دنيا از ديدگاه اسلام
- درس هفدهم: نقش ايمان و عمل صالح در تكامل انسان
- درس هجدهم: متعلَّق و مراتب ايمان
- درس نوزدهم: راههاى تقويت ايمان
- درس بيستم: تحليل رابطه ايمان و عمل
- درس بيست و يكم: گناه، عامل سقوط انسان
- درس بيست و دوم: نماز، سرّ تكامل
- درس بيست و سوم: نقش «نيت» در تعالى و سقوط انسان
- درس بيست و چهارم: ريــا
- درس بيست و پنجم: نيت و مراتب آن
- درس بيست و ششم: در جستجوى روح نماز
- درس بيست و هفتم: نماز خاشعان
- درس بيست و هشتم: راهى براى خشوع در نماز (1)
درس بيست و يكم
گناه، عامل سقوط انسان
بىثمر بودن عملْ با كفر
از بحثهاى انجام گرفته نتيجه گرفتيم كه عمل هرچه هم زياد اما بدون ايمان باشد سودى نخواهد بخشيد و طوفان كفر تمامى اعمال فرد را بر باد خواهد داد. قرآن كريم در همين زمينه مىفرمايد: مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَماد اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْم عاصِف لا يَقْدِرُونَ مِمّا كَسَبُوا عَلى شَيْء ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيد؛(1) مَثَل كسانى كه به پروردگار خود كافر شدند، كردارهايشان به خاكسترى مىماند كه بادى تند در روزى طوفانى بر آن بوزد؛ از آنچه به دست آوردهاند هيچ [بهرهاى] نمىتوانند برد. اين است همان گمراهى دور و دراز. كسانى كه از ايمان محرومند و در ژرفاى وجودشان بنا ندارند از خدا تبعيت كنند، هر عملى و هرچه هم به ظاهر خوب و شايسته انجام دهند و مردم از آنها تعريف كنند، سودى به حالشان نخواهد بخشيد. اعمال آنان همچون خاكسترى است كه طوفان آن را در هوا پراكنده مىسازد و كوچكترين اثرى از آن باقى نمىماند. كسانى كه كافرند و به اعمال خود دل
1. ابراهيم (14)، 18.
خوش داشتهاند كه روزى به كارشان خواهد آمد، در روز طوفانى محشر و قيامت خواهند ديد كه ذرهاى از آن بر جاى نخواهد ماند.
در آيهاى ديگر، تشبيه زيباى ديگرى در همين باره آمده است: وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَراب بِقِيعَة يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللّهَ عِنْدَهُ فَوَفّاهُ حِسابَهُ وَ اللّهُ سَرِيعُ الْحِساب؛(1) و كسانى كه كفر ورزيدند، كارهايشان چون سرابى در زمينى هموار است كه تشنه، آن را آبى مىپندارد، تا چون بدان رسد آن را چيزى نيابد و خدا را نزد آن بيابد و حسابش را بهطور كامل بپردازد و خدا زود شمار است. حكايت اعمال كسانى كه كفر مىورزند، حكايت انسانى تشنه است كه در بيابان از فرط تشنگى به ستوه آمده و ناگهان از دور آبى مىبيند و شتابان به سوى آن مىرود تا خود را از تشنگى و هلاكت برهاند. اما هنگامى كه خود را به آن مىرساند، مىبيند كه سرابى بيش نبوده و از آب خبرى نيست! شخص كافر دلش را خوش كرده كه از اعمالش طرْفى خواهد بست. اما به ناگهان در روز قيامت، همان كسى را كه سالها به او كفر مىورزيد نزد اعمال خود حاضر مىبيند. خدا در آن روز به اعمال او رسيدگى خواهد كرد و به او نشان خواهد داد كه آنچه را آب مىپنداشته، سرابى بيش نبوده است. آنان تصور نمىكردند كه روزى سر و كارشان با خدا بيفتد و خدا را ملاقات كنند!
در آيهاى ديگر مىفرمايد: وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَل فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُورا؛(2) و به هرگونه كارى كه كردهاند، مىپردازيم و آن را [چون] گردى پراكنده مىسازيم. اين آيه شبيه همان آيهاى است كه فرمود مَثَل اعمال
1. نور (24)، 39.
2. فرقان (25)، 23.
كافران مَثَل خاكسترى است كه در روزى طوفانى، بادى بر آن بوزد و تمام ذرات آن را در هوا و به اطرف بپراكَند. البته در اين حسابرسى، خداى متعال به آنان ستمى روا نمىدارد، بلكه اين نتيجه اعمال خودشان است كه به آنان بازمىگردد و در واقع، ظلمى است كه خود به خويش كردهاند.
زيانكارترين كسان
از ديدگاه قرآن، سعادت آخرت فقط در سايه ايمان و عمل برخاسته از ايمان حاصل مىشود و عذاب و شقاوت ابدى نيز در اثر كفر به بار مىآيد. گاهى انسان مىداند كه كارى بد است، ولى در اثر وسوسه نفس و شيطان آن را انجام مىدهد، و بعد هم با شرمندگى به بدى خود و زشتى كارش اعتراف مىكند. اما گاه آنچنان امر بر انسان مشتبه مىشود كه مىپندارد انسانى خوب و بلكه از برجستگان و ممتازان است كه در دنيا توفيق چنين نيكوكارىهايى نصيبش شده، ولى ناگهان چشم باز مىكند و جهنم را پيش روى خود مىبيند! زيانكارترين افراد چنين كسانىاند: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالاً الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُوا؛(1) بگو: «آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانيم؟» [آنان] كسانىاند كه كوشش آنها در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مىپندارند كه كار خوب انجام مىدهند. [آرى،] آنان كسانىاند كه آيات پروردگارشان و لقاى او را انكار كردند، در نتيجه اعمالشان تباه گرديد، و روز قيامت براى آنها [قدر و] ارزشى نخواهيم
1. كهف (18)، 103ـ106.
نهاد. اين جهنم سزاى آنان است، چرا كه كافر شدند و آيات من و پيامبرانم را به ريشخند گرفتند. زيانكارترين افراد چه كسانى هستند؟ آنان كه اعمالشان در زندگى دنيا تباه شده، ولى آنان به خيال خوش خود مىپندارند كه اعمالشان بسيار خوب است: يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعا.
چرا زيانكارترين؟
به راستى چرا اينان «زيانكارترين» افراد هستند؟ پاسخ، به سنّتى كوبنده و دردناك از سنّتهاى الهى مربوط مىشود. از جمله سنّتهاى خداوند اين است كه انسان گاهى در اثر زشتكارى و گناه به جايى مىرسد كه قدرت تشخيص خوب و بد را از دست مىدهد. با اينكه اهل دانش و علم و فهم است، اما به گمراهى مىافتد. در نتيجه هواپرستى به جايى مىرسد كه با آن كه «علم» دارد اما نمىبيند. خداوند بر گوش و قلبش مُهر مىنهد و بر چشمانش پرده مىافكند. گوش و قلب و چشم، كنايه از ابزارهاى فهم و شناخت هستند؛ يعنى خداوند ابزارهاى شناخت او را كور مىكند. از اين قبيل تعابير در آيات متعددى از قرآن كريم آمده است: أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون؛(1) آنان (كافران) كسانىاند كه خدا بر دلها و گوش و ديدگانشان مُهر نهاده و آنان خود، غافلانند. آنچنان دل آنان بسته و قفل مىشود كه ديگر نور حق در آن وارد نمىشود. اين امر در واقع عقوبت كجروىها و كجانديشىهاى عمدى است، و يكى از بدترين عذابهاى الهى نيز محسوب مىشود؛ عذابى كه در همين دنيا بر برخى انسانها نازل مىگردد و البته دامنه آن تا قيامت كشيده مىشود.
1. نحل (16)، 108.
اين سنّتى بسيار هشدار دهنده و قابل تأمل است براى كسانى كه سر و كارشان با كتاب و فهم و علم و استدلال است. اگر به لوازم علم خود عمل نكنيم و از روى علم و عمد راه كج را انتخاب كنيم، خداى متعال در همين دنيا ما را چنان عقوبت مىكند كه ديگر نتوانيم حق و باطل را از يكديگر بازشناسيم. نمونههاى فراوانى در اين مورد وجود دارد. از جمله نمونههايى كه در خود قرآن به آن اشاره شده «بلعم باعورا» است. بلعم باعورا عالِم بود و خداوند مىفرمايد ما از «آيات» خود بدو داده بوديم، اما او به دنبال هواى نفسش رفت و بدبخت گرديد.(1)
كفر، سرانجام گناه
دو راه پيش روى ما است: راه كفر و راه ايمان؛ راه خدا و راه شيطان؛ راه راست و راه كج. راه راست و «صراط مستقيم»، راه خداپرستى و ايمان به خدا و اطاعت از او است. راه سقوط و انحراف نيز روى گرداندن از خدا، ناديده گرفتن دين و حقايق آن، و اطاعت از شيطان است. چه بايد بكنيم تا اولا از بين اين دو راه، در مسير ايمان قرار بگيريم و ثانياً، پس از قرار گرفتن در مسير ايمان، بتوانيم سريعتر در مراتب آن بالا برويم و هرچه بيشتر از كجانديشى و كفر و گمراهى فاصله بگيريم.
علماى اخلاق معمولا ابتلاى انسان به گناه را در اثر غلبه «شهوت» يا «غضب» مىدانند. هنگامى كه انسان تحت تأثير يكى از اين دو عامل يا چيزى از اين قبيل، براى اولين بار مرتكب گناه مىشود، پس از لحظهاى آن حالت غلبه شهوت يا غضب از بين مىرود و به حال عادى باز مىگردد. هنگامى كه به حال
1. اعراف (7)، 175ـ176.
عادى بازگشت طبعاً پشيمان مىشود و با خود مىگويد: «اين چه كارى بود كه انجام دادم؟ يك لحظه لذتى بردم يا خشمم را خالى كردم، اما براى خودم عذاب ابدى جهنم را خريدم!». اين حالت براى بسيارى از افراد پيش مىآيد و از كرده خود نادم مىگردند و استغفار مىكنند و خداى متعال نيز آنها را مىآمرزد.
اما اگر پس از ارتكاب گناه اول، از آن توبه نكرد و شيطان بر او مسلط شد و گناه دوم و سوم و... را نيز انجام داد، به تدريج آن روحيه پشيمانى در او ضعيف مىشود و به گناه عادت مىكند. اينجا است كه قبح و زشتى گناه برايش از بين مىرود. اما در اين ميان، تضادى در نفس او پيش مىآيد: از يك سو به خدا ايمان دارد و مىداند اين كار حرام و گناه است و عذابهاى آنچنانى براى آن در نظر گرفته شده است؛ از سوى ديگر نيز به گناه عادت كرده و نمىتواند آن را ترك كند. از يك سو لوازم ايمان اقتضا مىكند كه بگويد: «من آدم بدى هستم»، از سوى ديگر نيز حب ذات مىگويد: «نه، من آدم بدى نيستم». انسان براى خلاصى از اين تعارض و ستيز كه روح او را آزار مىدهد و آرامش او را برهم مىزند، سعى مىكند به هر نحو كه شده آن را حل كند. اينجا شيطان وارد عمل مىشود و ابتدا شبهه و تشكيكى در ذهن او ايجاد مىكند كه: «از كجا معلوم كه اينها واقعاً گناه باشد؟! معلوم نيست آن قدرها هم كه تو فكر مىكنى اين كار بد باشد». اما باز فطرت پاك انسانى او پاسخ مىدهد: «اين كارى است كه همه علما به اتفاق به حرمت آن فتوا دادهاند». اين بار اين گونه خود را قانع مىكند كه: «علما در موارد متعددى با هم اختلاف فتوا دارند و همين نشان مىدهد كه آنها نيز ممكن است اشتباه كنند؛ شايد در اينجا هم اشتباه كرده باشند و اين عمل گناه نباشد».
بعد مىگويد: «شايد سند روايت درست نباشد»، سپس مىگويد: «شايد
پيغمبر اشتباه كرده»، پس از آن مىگويد: «شايد خدا اشتباه كرده» و سرانجام نيز خيال خودش و همه را راحت مىكند و مىگويد: «خدا دروغ گفته است»!!
چه چيز انسان را به چنين گردابى از سقوط و انحراف مىاندازد؟ گناه مكرر و بىحساب: ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُن؛(1) آخر، سرانجام كار آنان كه بسيار به اعمال زشت و كردار بد پرداختند اين شد كه به حق كافر شده و آيات خدا را تكذيب و تمسخر كردند. آرى، سرانجام گناه، كفر است.
راهكارهايى براى نيفتادن در دام گناه
چه كنيم تا به گناه مبتلا نشويم؟ چه كنيم تا ايمانمان تقويت گردد و به دام گناه نيفتيم و به ورطه كفر سقوط نكنيم؟
مىتوان برخى دستورالعملهاى كلى را كه در همه موارد كاربرد دارد پيشنهاد كرد. اين موارد نكتههايى كليدى هستند كه اگر انسان اين را رعايت كند كم كم توفيق اين را خواهد يافت كه كارهاى سخت را نيز انجام دهد و عادتهاى گناه را كنار بگذارد.
در اينجا به چند مورد از اين دستورالعملها اشاره مىكنيم.
1. دورى از محيط و شرايط تحريك كننده به سوى گناه
براى آن كه انسان به گناه تهييج نشود و شيطان او را تحريك نكند يكى از دستورات كلى اين است كه سعى كند به شرايط گناه، محل گناه و حالتهايى كه انسان را وادار به گناه مىكند نزديك نشود و تا مىتواند از آنها فاصله بگيرد.
1. روم (30)، 10.
اگر انسان احتمال بدهد كه در راهى درهاى هولناك يا چاهى خطرناك وجود دارد كه اگر در آن بيفتد، نمىتواند خود را نجات دهد، سعى مىكند از آن موضع فاصله بگيرد. در مورد گناه نيز انسان بايد از موضعى كه احتمال قوى مىدهد به گناه مبتلا شود دورى گزيند. در حالت عادى اين فاصله گرفتن چندان مشكل نيست، اما اگر نزديك شد و غضب و شهوت بر او غلبه كرد آنگاه كنترل مشكل مىشود. اگر مىبيند برخى نگاهها موجب مىشود پايش به گناه كشيده شود از آن نگاه دورى كند. اگر مىبيند برخى موسيقىها او را تحريك مىكنند و به ابتذال و گناه سوق مىدهند، براى موسيقى حريمى قرار دهد و از برخى موسيقىهاى مشكوك نيز اجتناب كند تا در دام آن موسيقىهاى تحريك كننده و حرام نيفتد.
2. دورى از شكمپرورى (پرخورى)
غالباً چيزها و حالتهايى كه انسان را به گناه وامىدارد نتيجه غلبه خواستههاى حيوانى انسان است. يكى از مايههاى قوى حيوانى در ما پرخورى و شكمپرورى است. كسانى كه مىخواهند به گناه مبتلا نشوند، بايد مقدارى شكم خود را كنترل كنند. تشريع يك ماه روزه در هر سال از جانب خداى متعال بىحكمت نبوده است. در طول سال كه كاملا آزاد هستيم كمكم مهار شكم از دست ما خارج مىشود. از اين رو بايد برنامهاى جدّى و حساب شده وجود داشته باشد تا انسان مدتى تمرين كند و مهار شكم را در دست بگيرد. غير از روزه، كمخورى نيز براى نيل به اين امر مفيد است، البته كمخورى نبايد به حدى باشد كه موجب ضعف يا بيمارى شود و انسان را از عمل به تكاليف و كارهاى عادى و روزمره زندگى باز دارد.
3. دورى از دوستان ناصالح
يكى از اساسىترين و كليدىترين كارها در مسير حفظ و تقويت ايمان، دورى از دوستان ناباب و ناصالح است. به ويژه جوانان و نوجوانان بسيار تحت تأثير دوستانشان هستند و به راحتى از دوست، هم بازى، همكلاسى و همسايه خود رنگ مىپذيرند. از اين رو وظيفه والدين و مربيان است كه به نوجوانها توصيه كنند تا رفيق و دوست خوب انتخاب كنند. دوست در بهشتى يا جهنمى كردن انسان بسيار مؤثر است. شايد اكثريت كسانى كه به مواد مخدر و ديگر ناهنجارىهاى اجتماعى مبتلا مىشوند در اثر دوست ناباب باشد.
اينكه انسان در ابتدا سعى كند دوستى و رفاقتش را كنترل كند كار چندان مشكلى نيست. انسان تا معتاد نشده، دورى كردن از انسانهاى معتاد و دوستى با آنها كارى نسبتاً آسان است. اما اگر با رفيق بد آشنا شد و او را دوست خود گرفت، آنگاه ديگر قطع كردن اين دوستى، آسان نيست. وقتى دنبال دوست بد را گرفت كمكم از او تأثير مىپذيرد و آن دوست در تمام زواياى شخصيتش: در طرز صحبت كردن، راه رفتن، لباس پوشيدن، لطيفه و طنز گفتن و همه رفتارهايش تأثير مىگذارد. از اين رو بايد در انتخاب دوست، بسيار حساس و دقيق باشيم و از دوستى با افراد ناصالح و ناباب بپرهيزيم.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org