قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

درس بيست و پنجم

نيت و مراتب آن

مفهوم «انجام كار براى خدا»

دانستيم كه روح عبادت، نيت است و ارزش هر فعلى بستگى به نيت آن دارد. در برخى اعمال عبادى مثل نماز، اگر نيتى فاسد كننده، مثل نيت «ريا» و «سُمعه» باشد، آن عمل نه تنها سودى ندارد و باطل است، كه موجب عقاب هم مى‌شود. در باره نشانه‌هاى ريا و نيز راه‌هاى علاج آن مطالبى را بيان كرديم.

گاهى در مقابل ريا، تعبير «خلوص» به كار برده مى‌شود. اما منظور از خالص بودن عمل براى خدا چيست؟ مگر خدا نيازى دارد، كه ما كارى را «براى او»، آن هم خالص براى او، انجام دهيم؟!

رضايت در ما يك حالت نفسانى است كه به علم حضورى آن را درك مى‌كنيم. وقتى از كار كسى رضايت پيدا مى‌كنيم، يك حالت خوشحالى در ما پيدا مى‌شود. آيا معناى رضايت خدا هم اين است كه در اثر كار ما حالتى در خدا پيدا مى‌شود و خداوند شاد و خرسند مى‌گردد؟!

تعبير ديگرى كه بيشتر فقها آن را به كار مى‌برند اين است كه مى‌گويند، عبادت را بايد به «قصد امتثال» انجام داد. امتثال به معناى «فرمان بُردارى»

است. قصد امتثال، يعنى اين‌كه كارى را به سبب آن كه خداوند به آن امر كرده است و براى اطاعت امر او انجام دهيم.

تعبير ديگرى كه براى ما بسيار هم آشنا است «قربة الى الله» است. بسيارى از افراد هنگامى كه مى‌خواهند نماز بخوانند، مثلا مى‌گويند: دو ركعت نماز صبح به جا مى‌آورم «قربة الى الله». آن را براى نزديكى به خدا انجام مى‌دهيم. اما نزديكى به خدا يعنى چه؟ مگر خدا در مكانى قرار دارد كه ما خود را به او نزديك كنيم؟!

انواع نيت

يك معناى نيت در عبادت اين است كه به هنگام عمل، انسان توجه داشته باشد كه چه مى‌كند تا زمينه براى چنين سؤالى فراهم شود كه آيا اين همان كارى است كه شرع دستور داده است؟ آيا خدا از اين كار راضى است؟ مقابل اين حالت، جايى است كه انسان عمل را بى‌نيت انجام دهد. اگر كسى در چنين حالتى عبادتى انجام دهد، مثلا نماز بخواند، گرچه همه واجبات آن‌را انجام دهد و تمام شرايط آن را رعايت كند، اما چون نيت ندارد عملش باطل است. اين نماز مثل كارهايى است كه برخى افراد در خواب انجام مى‌دهند، كه اگر بعداً از آنها سؤال شود، هيچ چيز را به خاطر نمى‌آورند.

فرض ديگر براى نيت در عبادت اين است كه انسان آن را صرفاً براى رسيدن به برخى مقاصد و آثار دنيوى انجام دهد؛ نظير نمازهايى كه منافقان در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى‌خواندند. كارهايى كه ما انجام مى‌دهيم يا براى اين است كه به پولى برسيم، يا احترام و شخصيتى در جامعه كسب كنيم، يا پست و مقامى به دست آوريم، يا تنبيه و جريمه نشويم و از اين قبيل. اين امر در مورد

عبادات و خصوص نماز نيز صادق است. اكثر قريب به اتفاق كسانى كه خدا را عبادت مى‌كنند و نماز مى‌خوانند، گرچه واقعاً به قصد پرستش و اطاعت امر خدا اين‌كار را انجام مى‌دهند، اما اين‌گونه نيست كه منافع انجام عبادت يا ضررهايى كه از ترك عبادت عايد آنان مى‌شود، در انگيزه آنان تأثير نداشته باشد. اكثر افراد نمازخوان در عين حال كه براى اطاعت امر خدا نماز مى‌خوانند، اما اين‌كار را يا به طمع بهشت و يا براى ترس از عذاب و جهنم انجام مى‌دهند. باورشان آمده خدايى هست و آن خدا جهنمى دارد و بى‌نمازها را به آن جهنم مى‌برد! اگر روزى خدا به اين افراد بگويد ديگر جهنمى در كار نيست، يا بى‌نمازها را به جهنم نمى‌برم، آنان ديگر نماز نخواهند خواند و هيچ عبادتى را انجام نخواهند داد!

نماز خواندن برخى افراد نيز براى رسيدن به بهشت است. اين گروه براى محروم نماندن از آن پاداش‌ها است كه نماز مى‌خوانند! به طورى كه اگر بهشتى و پاداشى در كار نباشد آنان نيز هيچ‌گاه عبادتى نخواهند كرد و نمازى نخواهند خواند!

البته بندگان مقرب و اولياى خدا نماز و عبادتشان با افراد معمولى قابل مقايسه نيست. آنان در نماز و عبادت خود چشم‌داشتى به بهشت و ترسى از عذاب و جهنم ندارند. اگر خدا بهشت و جهنم هم نداشت آنان باز هم خدا را عبادت مى‌كردند.

نيت صحيح و مقبول

برخى روايات عبادت‌كنندگان را به سه قسم تقسيم كرده‌اند. بر اساس اين روايات، عبادت برخى، عبادت بردگان است. برده چون از ارباب و صاحبش

مى‌ترسد و حساب مى‌برد، فرمان او را اطاعت مى‌كند. گروهى از مردم نيز چون از خدا و عذاب و جهنم او مى‌ترسند خدا را عبادت و اطاعت مى‌كنند. عبادت گروهى ديگر، حساب‌گرانه و كاسب‌كارانه است. تاجر و كاسب اگر بخواهد معامله‌اى انجام دهد، نگاه مى‌كند كه در اين معامله چه سودى عايدش مى‌شود و چه به دست مى‌آورد. آنان حساب مى‌كنند كه در قبال اين عبادت چه چيزى عايدشان مى‌شود و اين عبادت چه نفع و سودى براى آنان دارد. چنين عبادتى را «عبادة التجار» ناميده است. اينها سوداگرند. روزه مى‌گيرند و ساعت‌ها گرسنگى و تشنگى مى‌كشند، نماز مى‌خوانند، جهاد مى‌كنند و جانشان را در راه خدا به خطر مى‌اندازند؛ همه اينها براى آن است كه مى‌دانند در مقابل، صدها و هزارها برابر پاداش دريافت مى‌كنند. اتفاقاً قرآن كريم نيز براى تشويق مردم به كار خير و اطاعت از خدا از همين ادبيات استفاده مى‌كند. اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، آيا شما را بر تجارتى راه نمايم كه شما را از عذابى دردناك مى‌رهاند؟ به خدا و فرستاده او بگرويد و در راه خدا با مال و جانتان جهاد كنيد. اين، اگر بدانيد، براى شما بهتر است.(1)

از قرآن و روايات استفاده مى‌شود كه اين گونه عبادت و اطاعت مقبول است و طمع بهشت يا ترس از جهنم، خللى به خلوص نيت (كه موجب ارزش عبادت مى‌شود) نمى‌زند. البته بايد وجهه نظر و همتش را آن مرتبه‌اى قرار دهد كه در عباداتش فقط خدا را مد نظر داشته باشد و حتى اگر بهشت و جهنمى نيز در كار نباشد دست از اطاعت و عبادت خدا برندارد.

اگر مى‌گوييم بالاترين مرتبه عبادت اين است كه انسان خدا را به طمع بهشت يا ترس از جهنم عبادت نكند، منظورمان صورتى است كه به وجود خدا


1. صف (61)، 10ـ11.

و بهشت و جهنم معتقد است. هنر اين است كه انسان آن عذاب‌هاى هولناك جهنم را باور داشته باشد و با اين وجود، حقيقتاً عبادت و اطاعتش براى ترس از آنها نباشد، بلكه به اوجى بالاتر از اين بينديشد.

كسانى كه از قيد بهشت و جهنم و ترس از عذاب و طمع در نعمت‌هاى بهشتى آزاد هستند! حتى حاضرند اگر خدا راضى باشد، سختى‌ها و عذاب‌هاى آخرت را نيز تحمل كنند! امام سجاد(عليه السلام) در يكى از مناجات‌هايش مى‌گويد: وَ عِزَّتِكَ وَ جَلالِكَ اِنْ كانَ رِضاكَ فى اَنْ اُقْطَعَ اِرْباً اِرْباً وَ اُقْتَلَ سَبْعينَ قَتْلَةً بِاَشَدِّ ما يُقْتَلُ بِهِ النّاسُ لَكانَ رِضاكَ اَحَبَّ اِلَى؛(1) به عزت و جلالت سوگند، اگر رضايت تو در اين باشد كه مرا تكه تكه كنند و هفتاد بار به بدترين و دشوارترين وضع كشته شوم، قطعاً رضايت تو براى من محبوب‌تر خواهد بود! اگر رضايت تو در اين است كه هفتاد بار با سخت‌ترين شكنجه‌ها مرا بكشند، من آن را دوست دارم! گفتن اين سخن آسان است ولى عمل كردن به آن كار هر كسى نيست. اگر انسان فقط يك ساعت شكنجه شده باشد، آن گاه كمى از عظمت اين فرمايش امام سجاد(عليه السلام) را درك مى‌كند.

كسانى كه در محبت‌هاى دنيايى به عشق‌ها و محبت‌هاى شديد دچار شده‌اند، مى‌دانند رضايت محبوب چه اثرى بر انسان و زندگى او دارد و با انسان چه مى‌كند! چه بسا محب و عاشق حاضر است در سرماى يخ‌بندان زمستان از سر شب تا به صبح سر پا بايستد تا بلكه فقط لبخندى و گوشه چشمى از محبوب و معشوقش ببيند! براى اولياى خدا «رضوان الهى» چنين حكمى را دارد. آنان همين كه بدانند محبوبشان از آنان راضى است، تحمل همه سختى‌ها بر آنان آسان مى‌شود حتى اگر آن سختى آتش جهنم باشد!


1. بحار الانوار، ج 77، باب 2، روايت 6.

مراتب عالى نيت

اين كه انسان به جايى برسد كه عبادتش به طمع بهشت يا ترس از جهنم نباشد، مراتب مختلفى دارد و همه كسانى كه به چنين مقامى مى‌رسند در يك حد و مرتبه نيستند. در روايات هم مى‌بينيم تعابير مختلفى در اين مقام به كار رفته است. در روايتى اميرالمؤمنين(عليه السلام) مى‌فرمايد، گروهى خدا را براى «سپاس‌گزارى» عبادت مى‌كنند. طمع بهشت يا ترس از جهنم نيست كه آنان را به ركوع و سجود وا مى‌دارد، بلكه براى شكر نعمت‌هاى او عبادتش مى‌كنند. اين، روحيه «حق‌شناسى» است كه محرك اينان براى عبادت و اطاعت مى‌شود.

در قرآن كريم نيز به اين مسأله اشاره شده است: وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْن وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِير؛(1) و به انسان در مورد پدر و مادرش سفارش كرديم؛ مادرش به او باردار شد، سستى بر روى سستى. و از شير باز گرفتنش در دو سال است. [آرى به او سفارش كرديم] كه شكرگزار من و پدر و مادرت باش كه بازگشت [همه] به سوى من است.

تعبير ديگرى كه براى بيان اين مقام آمده «حُبّاً» است. امام صادق(عليه السلام) در روايتى مى‌فرمايد: ... و لكِنّى اَعْبُدُهُ حُبّاً لَهُ.(2) اگر بين دو نفر رابطه «محبت» به معناى واقعى آن شكل بگيرد و رابطه‌اى قوى و شديد باشد، ديگر محب در انديشه آن نيست كه از محبوبش نفعى ببرد، بلكه به عكس، مى‌خواهد هر كار و خدمتى كه از دستش برمى‌آيد براى محبوبش انجام دهد.


1. لقمان (31)، 14.

2. بحار الانوار، ج 70، باب 43، روايت 9.

تعبير ديگر از اميرالمؤمنين على(عليه السلام) نقل شده است: ما عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نارِكَ و لا طَمَعاً فى جَنَّتِكَ لكِنْ وَجَدْتُكَ اَهْلا لِلْعِبادَةِ فَعَبَدْتك؛(1) خدايا! من تو را به شوق و رغبت بهشتت يا از ترس آتشت پرستش نكردم، بلكه تو را شايسته پرستش يافتم پس تو را پرستيدم. اصلا غير از تو را شايسته پرستش نيافتم؛ اگر تو را نپرستم چه كس را بپرستم؟ و اگر به تو دل نبندم به كه دل ببندم؟!

سير تدريجى در تكامل و تعالى نيت

اينها مراتب و مفاهيم مختلفى است كه متناسب با سطح فهم مخاطبان مختلف بيان شده است. ما بايد از مراتب پايين شروع كنيم و به تدريج به مراتب بالاتر نايل شويم. اولين مرحله، همان خوف از آتش و عذاب است. بسيارى از مناجات‌هاى منقول از ائمه(عليهم السلام) در همين حال و هوا است.

اگر انسان واقعاً قبر و قيامت و خطرات، مهالك، عذاب‌ها و ترس‌هاى آن را به دل باور كند، كافى است براى آن كه پيوسته به ياد خدا باشد و گِرد گناه نگردد!

ما بايد اينها را جدى بگيريم و در باره آنها تأمل كنيم. در باره غذاها و نوشيدنى‌هاى جهنم در روايات هست كه اگر يك قطره از آن در دنيا بيفتد تمام موجودات زنده از بوى تعفن آن هلاك خواهند شد.(2) از آن سو نيز اگر يك قطره از شربت‌هاى بهشتى در آبهاى دنيا مخلوط شود تمام آب‌هاى دنيا را معطر و خوش‌بو خواهد كرد. ما بايد همت كنيم و وجهه نظر خود را از عذاب‌ها و نعمت‌هاى دنيايى به عذاب‌ها و نعمت‌هاى آخرت و قيامت مصروف گردانيم.


1. همان، باب 53، روايت 1.

2. ر.ك: بحارالانوار، ج 8، باب 24، روايت 1.

براى بالا بردن همت خويش، براى مثال، يكى از كارهايى كه مى‌توانيم انجام دهيم اين است كه هر روز دو ركعت نماز را به اين نيت بخوانيم كه چون خدا خدا است، دوست‌داشتنى و شايسته پرستش و عبادت است! با خود بگوييم، اين دو ركعت را مى‌خوانم هر چند خداوند هيچ پاداشى به من ندهد يا حتى بالاتر، هر چند مرا به آتش جهنم خود بسوزاند!

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org