صدا/فیلم | اندازه |
---|---|
برايدريافتصوتاينجاراکليککنيد | 5.55 مگابایت |
بسم الله الرحمن الرحيم
دنیا؛ خانه امتحان
بيانات حضرت آيتالله مصباح يزدي در همايش 9 دي در تاريخ 8/10/1393
انتظار راحتی در دنیا، آرزویی خام
تشريففرمايي شما عزيزان، اساتيد، بزرگان، علما، خواهران گرامي و شرکت شما بزرگواران را در اين محفل نوراني خوشآمد عرض ميکنم. اميدواريم خداي متعال به فضل و کرم خود و به برکت عنايت ولي عصر اروحنافداه و به برکت خون پاک شهدا نظر عنايتي به همه ما بفرمايد و ما را هم به وظايف خویش بهتر آشنا کند و هم در انجام آن وظايف بهتر موفق بدارد. عرايضم را با بيان يک خاطره شروع میکنم. در دوران نوجواني بنده گمان ميکردم – شايد هم به ما القا ميشد – که دين آمده است تا امور دنيايي مردم را اصلاح کند، جامعه را سامان بخشد و جرم و جنايت را کاهش دهد تا مردم يک زندگي آرام و توأم با خوشبختي داشته باشند. اين يک بينش کلي بود که در فضاي فرهنگي آن زمان، دستکم در دوران نوجواني ما رایج بود. بر این اساس کساني توصيه ميکردند – احيانا خودمان هم همين عقيده را داشتيم – که بايد دين را ياد بگيريم و به ديگران ياد بدهيم و سعي کنيم بهدرستی اجرا شود تا جامعه اصلاح و مفاسد و گرفتاريها کاهش يابد. شايد کم نبودند و کم نيستند کساني که چنین اندیشهای دارند. البته فکر غلطي هم نيست. اما در آن زمان گاهي سؤالي به ذهنمان ميآمد که در آن فضا چندان زمينه طرح آن وجود نداشت و چندان جرأت طرحش را هم نداشتيم و آن این بود که بالاخره خدايي که ميخواهد انسان را بهوسيله دين، پيغمبران، ائمه و مؤمنين اصلاح کند آيا امکان نداشت کاري کند که زحمت اينها کمتر شود؟ بالاخره برداشت ما اين بود که در عالم خلقت کساني مثل ائمه اطهار صلواتاللهعليهماجمعين و انسانهای نزدیک به آنها – کساني که تعداد آنها نسبت به عموم مردم بسیار کم است – باید فدا شوند و آن گرفتاريها، مصيبتها، زندانها و توهينها را ببینند و با آن وضع فجيع کشته شوند تا ما کمتر ظلم و جنايت کنيم. ازاينرو اين سؤال به ذهنمان ميرسيد که آيا امکان نداشت خدا کاري کند که اينها به خاطر ما اين اندازه آزار و اذيت نبینند؟ آیا حتما باید وجود عزیزی مثل امام حسين علیهالسلام نه تنها خودش بلکه همه یارانش تا طفل شيرخوارهاش همه شهيد شوند؟ آیا امکان نداشت خدا کاري کند که هزينه هدايت مردم کمتر شود؟ اين سؤال در همان عالم کودکی به ذهن من ميآمد و بعدها هم ادامه پيدا کرد و چندان زود هم به پاسخش نرسيدم. بعدها که بهتدریج بيشتر به قرآن نزديک شدم – دروس ما اعم از مقدمات و سطوح فقه و اصول، ملازمهاي با خواندنِ زیاد قرآن و فراگیری معارف آن نداشت – و به دلائلي، که شايد مهمترين آنها وجود مرحوم علامه طباطبايي رضواناللهعليه و شرفیابی به خدمت ایشان و توفيق شرکت در درس تفسير ايشان بود، بيشتر با معارف قرآن آشنا شدم، و به ذهنم رسيد که گویا آن زمينه فکري ما اندکی نقص داشته است. چراکه گمان میکردیم دین و پيامبران آمدهاند تا جامعه را بهگونهاي اصلاح کنند که مردم زندگي راحت و آسودهاي داشته باشند. گویا اين سخن يک ضميمهاي هم دارد و ما از آن غفلت داشتيم. حقيقت اين است که اين بينش يک پيشفرض ضمني ناگفته و نانوشتهاي دارد و آن اين است که هدف ما خوشي در دنيا است و خدا ميخواسته است که مردم در زندگی دنيايي خویشْ خوش، راحت و آسوده باشند. برایناساس، چارهاي انديشيده و دین و پيامبران را فرستاده تا مردم به دین و دستورات انبیا عمل کنند و هدايت شوند تا در دنيا زندگي مرفهي داشته باشند و اين هدف نهايي خلقت، تشريع دين، ارسال انبيا و انزال کتب است.
امتحان، سنت حتمی الهی
اما پس از اینکه با قرآن اندکی بيشتر مأنوس شديم ديديم که لحن قرآن اينگونه نيست. برای مثال اين آيه را ملاحظه بفرماييد: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، بسم الله الرحمن الرحيم * الم * أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ؛[1] «به نام خداوند بخشنده مهربان. الف لام ميم. آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند؟ و به يقين، كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم، تا خدا آنان را كه راست گفتهاند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد.» اين لحن با لحن کسي فرق دارد که ميخواهد بگويد: ای مردم! کار خوب انجام دهید تا زندگي راحتی داشته باشید. خدای متعال در این آيات ميفرمايد: برخی گمان میکنند که با اظهار ايمان، کار تمام است و به بهشت میروند و ديگر کاري با آنها نداريم و آنها را دچار فتنه نميکنيم. سؤال در این آیه، استفهام انکاري است. این آیه میخواهد بگوید اگر چنین گمانی داشته باشید گمان غلطي دارید. خدای متعال میفرماید: ما پيشينيان را مورد فتنه قرار داديم و شما را هم مورد فتنه قرار خواهيم داد. از اين سياقْ آيات فراوان داريم. الحمدلله همه شما اهل فضلايد و با این آيات آشنا هستيد. اين يک بينش دیگری است. برایناساس، هدف اين نبوده که مردم در اين دنیا خوش باشند و زندگي کاملا راحت و بیجرم و جنايتي داشته باشند و دیگر تمام. نه اين گونه نيست. بايد مردم امتحان شوند (لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا)[2] آن هم نه امتحاني ساده به اين معنا که تکليفي ساده برای آنها معين شود تا معلوم شود چه کسی به آن عمل میکند و چه کسي عمل نميکند، بلکه امتحانهاي پيچيدهاي که اشخاص خيلي بافراست را متحير و گيج ميکند و نميدانند چه کنند. خدای متعال میفرماید اینگونه امتحانها، هم براي پيشينيان بوده و هم براي شما خواهد بود؛ ام حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ؛[3] «آيا پنداشتيد كه داخل بهشت مىشويد و حال آنكه هنوز مانند آنچه بر سرِ پيشينيان شما آمد، بر سرِ شما نيامده است؟ آنان دچار سختى و زيان شدند و متزلزل شدند تا جايى كه پيامبر و كسانى كه با وى ايمان آورده بودند گفتند: يارى خدا كى خواهد بود؟» گمان ميکنيد همين که يک زندگي آرامي داشته باشيد و بياييد و برويد و درسي بخوانيد، تجارتي و کسب و کاری براي مردم توليد کنيد و با تحريمها مبارزه کنید ديگر تمام میشود؟! اينها همه يک مقدمه، يک ابزار امتحان و یک برگه امتحان است. کل دوره زندگي شما و زندگی هزاران ساله بشر، يک جلسه امتحان است تا از اين امتحان چگونه بيرون بياييد و بعد از اين امتحان، نتايج آن را دريافت خواهيد کرد. نتايجْ بعد از این امتحان مشخص میشود. اگر گمان کنید که هدف زندگی شما در این دنیا راحتی و رفاه است اشتباه کردهايد. اينجا دار امتحان و جلسه امتحان است و هر روز یکگونه امتحان گرفته میشود و هر کسی استعداد و ظرفیت بیشتری داشته باشد امتحان سختتری از او گرفته میشود و این هم امری طبيعي است. چراکه از دانشآموز ابتدايي يک طور امتحان ميگیرند و براي ورود به دانشگاه طور دیگری، و در پایان هم برای دادن مدرک دکتري به گونه دیگری امتحان برگزار ميکنند و این امتحانها مرحله به مرحله سختتر ميشود. هر چه انسان رشد کند و ظرفيتش بيشتر شود و امکان تکامل بيشتری پیدا کند امتحانهای او سختتر خواهد شد.
آياتی درباره بلا، فتنه، امتحان و امثال اينها در قرآن کريم آمده است که شما با آنها آشنا هستيد و ميتوانيد به راحتي آنها را جمعآوري کنيد.
امتحان جامعه اسلامی در کلام مولا علی علیهالسلام
در ادامه به چند نمونه از روايات هم اشاره ميکنم. اميرالمؤمنين عليهالسلام ميفرمايد: أَلَا وإِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّهُ صلىاللهعليهوآله وَالَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَلَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَلَتُسَاطُنَ سَوْطَ الْقِدر حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَأَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ وَلَيَسْبِقَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا؛[4] «همانا امتحان شما مانند روزى كه خدا پيغمبرش صلّىاللَّهعليهوآله را مبعوث ساخت رجوع كرده است. سوگند به آن كسي که او را بهحق برانگيخت كه شما وساوس و آراء مختلف پيدا كنيد و غربال شويد، تا آنجا كه افراد پائين از شما بالا آيند و بالائيها بهزير روند و پيشىگيرندگانى كه كوتاهى ميكردند، بهپيش تازند، و پيشىگيرندگانى كه پيش ميتاختند كوتاهى كنند.» مولا علي عليهالسلام قسم ميخورد به آن کسي که پيغمبر را به پيغمبري مبعوث کرد که شما زير و رو خواهيد شد و مثل حبوباتي ميشويد که در ديگ غذا ريخته ميشوند. وقتي آب به جوش ميآيد آن حبوبات زير و رو ميشوند و مدام پايينيها بالا و بالاييها پايين ميآيند و از يک طرف به طرف ديگر ميروند. امام علي عليهالسلام ميفرمايد: آن قدر شما را حرارت ميدهند که زير و رو ميشويد و کساني که در يک دوراني جزو سابقان و پيشگامان و راهنماي ديگران بودند عقب ميمانند و سقوط ميکنند و کساني که در گذشته اشتباهات و کوتاهيهايي داشتهاند در اثر اين فتنهها و زير و رو شدنها به پيش ميآيند و ترقي ميکنند. خداي متعال انسانها را بي امتحان رها نميکند؛ أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا؛ «آيا مردم گمان ميکنند که همينکه بگويند ايمان آورديم رها ميشوند؟» گمان ميکنيد اگر گفتيم ما مؤمن، انقلابي و حزباللهی هستيم کار تمام ميشود وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ؟! خداي متعال ميفرمايد: ما اصلا اين عالم دنيا را براي همين امتحان کردن آفريديم. اشتباه ميکنيد اگر گمان کنيد که اينجا براي راحت زندگي کردن و خوشگذراني آفريده شده است.
مدد الهی برای انتخاب انسان
دنيا ابزاري براي امتحان است و وقتي از اين عالم برويد تازه زندگي شما شروع ميشود و براساس آن امتحانهايي که گذراندهايد نتيجه خواهيد گرفت؛ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ؛[5] «وحیات واقعی همانا سرای آخرت است.» اصلا زندگي حقیقی آن زندگی است. اين دنیا مقدمه و آزمايشگاه است. چند روزی بايد در اينجا پرورش پيدا کنيد تا براي شما زمينه انتخاب فراهم شود و شما خود راه خويش را انتخاب کنيد و به لوازم آن انتخاب هم ملتزم شويد. خداي متعال هم به شما ظلمي نخواهد کرد و راه را به شما نشان خواهد داد و زمينه رشد شما را هم فراهم ميکند و هر راهي را انتخاب کنيد زمينه پيشرفت در آن راه را برايتان فراهم ميکند؛ چه راه درست باشد چه راه غلط؛ كُلاًّ نُّمِدُّ هَـؤُلاء وَهَـؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاء رَبِّكَ مَحْظُورًا؛[6] « هر دو دسته، اينان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مىبخشيم، و عطاى پروردگارت [از كسى] منع نشده است.» خداي متعال هم دنياپرستان را کمک ميکند و هم آخرتخواهان را. امداد الهي به اين بستگي دارد که انسان چه راهي را انتخاب کند. انسان هر راهي را انتخاب کند خداوند در همان راه به او کمک ميکند و وسيله ترقي در همان راه را براي او فراهم ميکند. اگر انسان راه ابليس را انتخاب کند خداوند راه را براي او باز ميکند تا شخصي مثل صدام شود و اگر راه اولياي خدا و راه سيدالشهدا عليهالسلام را انتخاب کند بعد از چندين سال هم که شده زمينهاي براي او فراهم ميکند تا مثلا به سامراء برود و در راه دفاع از حرم اهلبيت عليهمالسلام به شهادت برسد. همه اينها بستگي به انتخاب انسان دارد تا چه چيزي آرزو کند. خداي متعال زمينه امتحان را فراهم ميکند و انتخاب راه با انسان است و خداوند در راهي که انتخاب کرده او را مدد ميرساند.
غربت قرآن و نهجالبلاغه
وقتي ما با اين معارف آشنا شديم ديدمان عوض شد. ما پيش از اين وقتي ميخواستيم درباره دین سخنراني کنيم ميگفتيم: ببينيد دين چه قدر خوب است و راهکارهاي خوبي را براي زندگي مطلوب ارائه ميدهد! با عمل به دين از جنايتها جلوگيري و دزدي کم ميشود. ببينيد ماه رمضان و ماههاي محرم و صفر چهقدر جنايت کم ميشود! اين کاهش گناهان دليل بر اين است که دين بسيار خوب است و البته بسيار واضح و مبرهن است که دين بسيار خوب است و بايد ديندار بود. حالا ميبينيم نه، مسأله اين نيست. البته دين خوب است، اما بايد ما آن را انتخاب کنيم و پاي امتحانهاي آن بايستيم و بايد بدانيم که امتحانهاي آن تا آخرين لحظهاي که نفس ميکشيم ما را رها نميکند. بايد امتحان شويم و هر چه بالاتر برويم امتحانات سختتر ميشود. در اين باره، هم در نهجالبلاغه و هم در روايات فراوان سخن به میان آمده است. متأسفانه نه شرايط تحصيلي ما اقتضا میکند و نه شرايط فرهنگي کشور که ما، دستکم ما طلبهها انس بيشتري با قرآن و نهجالبلاغه داشته باشيم. البته نسبت به پيش از انقلاب انس جامعه ما با اين منابع نوراني بسيار بيشتر شده است، اما باز هم بسيار عقب هستيم. اين نکاتي که گفتم متن نهجالبلاغه است. شما چند بار اين متن را خواندهايد؟ آيا به ياد داريد که اين عبارتها را تاکنون مطالعه کرده باشيد؟ انس ما با قرآن و نهجالبلاغه کم است و اين امر موجب ميشود که قضاوت صحيحي درباره سنتهاي الهي نداشته باشيم و ناخودآگاه با آنهايي که فرهنگ الحادي دارند چندان فرقي نکنيم. اگر از ما درباره خدا و قيامت سؤال کنند به خوبي پاسخ ميدهيم که بله خدا هست، قيامت هست و به همه اعمال ما، چه کوچک و چه بزرگ رسيدگي ميشود، اما در زندگي و در ميدان عمل چه قدر به اين واقعيت اهميت ميدهيم؟ ما شيعهها معتقديم امام زمان عجلاللهتعاليفرجه داريم و امام زمان عجلاللهتعاليفرجه از همه زندگي ما آگاه است و ما ميتوانيم با او ارتباط برقرار کنيم و از او کمک بخواهيم و ميتوانيم از کمکهاي او استفاده کنيم، اما در ميدان عمل ما چه قدر این واقعیت را رعايت ميکنيم؟ ما ميدانيم مدفن حضرت معصومه سلاماللهعليها بخشي از بهشت در اين عالم است و شبانه روز رحمتهاي خدا مثل آبشار به اينجا فروميريزد، اما چه قدر از اين فرصت استفاده ميکنيم؟ بعضا ما تنها به اين اکتفا ميکنيم که هفتهاي يک بار برويم يک زيارت بيمخاطب – با توجه به فرمايش مقام معظم رهبري که ميگفتند برخي نماز بيمخاطب ميخوانند – بخوانيم و برگرديم.
ابزار امتحان بودن همه امور دنیوی
منطق قرآن و نهجالبلاغه اين است که هدف از آفرينش انسان در اين عالم امتحان بوده است؛ الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا؛ «همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدام یک از شما نيكوكارتريد.» اين الطاف الهي اعم از امنيت، آرامش، سلامتي، نعمتهاي مادي و معنوي، نزول باران، فراواني رزق و روزي، پيشرفت در علم، صنعت و تکنولوژي و همه نعمتهاي مادي و معنوي، همه اينها يک روي سکه است و روي ديگر آن اين است که همه اينها ابزار امتحانی جديد براي ما است و ما بايد ببينيم از اين ابزاري که در اختيارمان قرار ميگيرد چگونه استفاده ميکنيم. آيا رعايت ارزشهاي اسلامي را ميکنيم يا نه؟ ابزاري همچون ماهواره، اينترنت و حتي تلويزيون، اينها نعمتهاي خدا است و وجود اينها، نعمت بسيار بزرگي است. همين تلفنهاي همراه که کساني زحمت کشيدند آنها را ساختند و اکنون در دسترس ما است نعمت خدا است و نعمت بسيار بزرگي است. با وجود اين دستگاه، انسان به راحتي از همان جايي که نشسته ميتواند با نقاط دور دنيا تماس برقرار کند. پيش از اين مگر چنين کاري امکان داشت؟ اما همه اينها وسيلهاي براي امتحان است. براي اينکه معلوم شود ما در چه راهي و تا چه اندازه از اين وسيلهها استفاده ميکنيم. آيا پيشرفت اين وسایل باعث شده که انس ما با خدا، شبزندهداري ما، تهجد ما، قرائت قرآن ما، استفاده ما از قرائت قاريان قرآن و بهره ما از لحنهاي ایشان، بيشتر شود یا نه، تنها مینشينيم و تا پاسی از شبْ گذشته فيلم تماشا میکنيم و بعد هم میخوابيم و ساعت نه صبح بلند میشويم؟! اینها همه امتحان است.
اما اي کاش امتحانهای الهی فقط همينها بود. گاه امتحانهاي الهی چنان پيچيده میشود که اهل فراست و کياست را متحير و گيج میکند، بهگونهای که نميدانند چه کار کنند. این امتحانها براي کساني است که از درجات بالاتری نسبت به عامه مردم برخوردارند. مسئولان رده بالاي کشور، مراجع علمي، مراجع فتوا و ... به تناسب مسئولیتی که به عهده دارند امتحانهای سختتری را در پیش دارند. هر کسی به تناسب ظرفيت خود امتحان در پیش دارد. ما نیز هر پلهاي که بالاتر برويم امتحان سختتری خواهيم داشت. نباید توقف کرد! چه کسي حاضر است توقف کند؟ همه حرف اين است که میخواهیم به کمال برسيم و رشد کنيم. گاه بهدنبال پيشرفت علمي هستیم، گاه بهدنبال پيشرفت نظامي، گاه پيشرفت اقتصادي، گاه پيشرفت تکنولوژي و ... اما بخش دیگر، پيشرفت روحي و معنوي است. ما ميخواهيم در کسب درجات بهشت هم پيشرفت کنیم و به مقامات پایین آن اکتفا نکنیم. ما نمیخواهیم تنها براي چريدن در زمين سبز بهشت ما را به بهشت ببرند. آرزو داریم همنشين اولياي خدا شويم و از مقامات بالا برخوردار باشيم. شرط تحقق چنین آروزهایی این است که امتحانهای الهی را با موفقیت پشت سر بگذاریم.
فتنه 88 و سقوط دانه درشتها از غربال الهی
در سال 88 فتنهای رخ داد که بسیاری از کسانی که باور نميکرديم در آن مردود شدند. بنده شخصا اعتراف ميکنم که باور نمیکردم برخی از کسانی که از سران فتنه محسوب میشوند به يک چنين روزي گرفتار شوند. بنده با برخی از آنها مقداري آشنايي داشتم. به هر اندازه که به آنها بدبين بودم، مطمئنا اين اندازه بدبين نبودم که به چنین عاقبتی دچار شوند. اما شما ديديد کار آنها به کجاها کشیده شد. آیا گمان ميکنيد این امتحانها تنها براي آنها بود و بنده و جنابعالي چنین امتحاني در پيش نداريم؟! بايد بدانيم همه ما در حد ظرفيت خودمان چنین امتحانهایی در پیش داريم. اما آنها که مقام بالاتری دارند امتحانهای بسیار پيچيدهتری در پیش خواهند داشت. سؤالهاي امتحانهای آنها سختتر از سؤالهای کسانی است که پایینتر از آنها هستند. هر کسی به اندازه ظرفيت خودش امتحان میشود و کسی بدون امتحان رها نمیشود؛ أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا؛ این آیه به چه معنا است؟ يعني آیا مردم گمان ميکنند آنها را رها ميکنيم؟ نه آنها را رها نمیکنیم؛ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ؛ مگر پيشينيان را رها کرديم؟ مگر مردم صدر اسلام را رها کرديم؟ مگر بستگان نزديک پيغمبر را رها کردیم و گفتيم اينها اقوام و فرزندان پيامبر هستند و اینها را ديگر امتحان نمیکنيم؟! برخی از امامان ما به دست همسرانشان به شهادت رسيدند و در میان امامزادهها برخی مورد لعن ائمه علیهمالسلام قرار گرفتند. خداي متعال با کسی تعارف ندارد؛ ليس بين الله و بين احد قرابة؛[7] « بین خدا و کسی خویشاوندی وجود ندارد.» بدون هیچ تعارفی آنجا که پاي سنتهاي الهي در میان است، سر سوزني مسامحه وجود ندارد و دقيق اجرا میشود. ما بايد مراقب باشیم و از فتنههاي گذشته عبرت بگيريم و خودمان را برای فتنههای بعدی آماده کنيم. نه در طول عمر ما فتنه و امتحان برچيده ميشود و نه برای آيندگان، بلکه تا روز قيامت این سنت ادامه خواهد داشت. آن سنتي که تا روز قيامت باقي است سنت امتحان است. اصلا امتحان هدف خلقت عالم دنیا است. چهطور ممکن است چنین سنتی برچيده شود؟!
علمآموزی و خودسازی؛ دو عامل موفقیت در امتحان
با توجه به این هشدار، اکنون ما چه وظیفهای داریم؟ اين سخنان انذار و هشداري بود برای اینکه مراقب باشیم و بدانیم که در آينده هم براي بنده و جنابعالي و هم برای ديگران فتنه و امتحان خواهد بود اما سؤال این است که چگونه خود را آماده کنيم؟ پاسخ این است که برای این منظور دو راه کلي وجود دارد که هر کسي بخواهد از فتنهها و امتحانها سربلند بیرون آید باید حتما به این دو مجهز باشد. البته اینها دو راه کلي هستند که هر کدام شاخههايی فرعي دارند. يکي کسب شناخت و آگاهي مطلوب و کافي است. باید آگاه شویم که در کجا هستيم و در دنيا چه خبر است. باید بدانیم دوست کيست و دشمن کيست. باید بفهمیم که راههای امتحان چيست و چه چیزهایی محبوب خدا و چه چيزهایي مبغوض او است و صلاح و فساد ما در چه چیزهایی است. مقصود از شناخت معناي وسيع آن است، بهخصوص شناخت دين. هر چه شناختمان درباره دين بيشتر و دقيقتر باشد اين توانایی برای ما بيشتر فراهم ميشود که کمتر شکست بخوريم. اما شناخت بهتنهایی کافی نیست. شناخت یک پا محسوب میشود و انسان با یک پا نمیتواند بهدرستی راه برود. ما نیاز به دو پا داریم و پای دوم برای طی این راه، خودسازي است. باید تمرين کنيم؛ آن هم تمرینی با سیر از آسان به مشکل. هنگامی که میفهمیم خدای متعال چيزي را دوست نميدارد، از آن صرفنظر کنیم. باید از نزدیک شدن به لغزشگاهها پرهیز کنیم و در چنین موقعیتهایی اندکی احتياط کنيم. وَ مَن حَامَ حَولَ الْحِمَى أَوْشَكَ أَنْ يَقَعَ فِيه؛[8] «و کسی که در اطراف قرقگاه گردش کند نزدیک است که در آن بیافتد.» لب مرز حرکت کردن این خطر را به همراه دارد که ناگهان پای انسان بلغزد و سقوط کند، بهخصوص لب مرز درهای که عمق آن ناپيدا و الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّار[9] است. مگر انسان چهقدر میتواند بیاحتیاط باشد که از لب اين پرتگاه حرکت کند؟! باید کمي فاصله گرفت!
اينها دو عامل اصلي برای طی این مسیر هستند. باید ابتدا سعي کنيم شناختمان نسبت به دين بيشتر شود و دوم باید سعي کنيم خودمان را بسازيم. گفتن این کلام که باید خودمان را بسازيم آسان است، اما کار بسیار مشکلي است. يکي از مشکلات اين خودسازي اين است که انسان گاهي خودش را فريب میدهد و این بسیار امر عجيبی است. گاهی رفيق، همسايه یا دشمن قصد دارد انسان را فريب دهد که در این صورت انسان تلاش میکند مراقب باشد که طرف مقابل چه حرفی میزند و چه انگیزهای از این حرف خود دارد. اما آنجا که انسان خود را فريب میدهد چه باید کرد؟ وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ؛[10] «و فریب نمیدهند جز خودشان را در حالی که نمیفهمند.» در طول تاريخ، از زمان صدر اسلام تا به حال ببينيد چهقدر کساني بودند از قشرهای مختلف که به نام دين و به نام دلسوزی برای دین چه ضررهای بزرگی به دین وارد کردند. امروز داعشيها هستند و شما میتوانید نمونهای از اینگونه افراد را ملاحظه کنید. آیا این کسانی که عملیاتهای انتحاري انجام ميدهند براي پول دست به چنین کارهایی میزنند؟! آیا در عملیات انتحاری نان و حلوا پخش ميکنند؟! اينها باور کردهاند که با این کار به بهشت ميروند. البته همه اعضای چنین گروههایی چنین نیستند. افرادی عامی و ناآگاه در میان آنها هستند که برای چنین عملیاتهایی به کار گرفته میشوند و شياطينی هستند که به خوبی میدانند چگونه آنها را فریب دهند. اينها فريبخورده هستند وگرنه چهطور ممکن است خودشان کمربند انتحاري به خود ببندند و خود را منفجر کنند؟! آیا چنین کاری بهخاطر این است که ماهیانه چند هزار دلار پول به او ميدهند؟! چرا برخی زندگی راحت با درآمد و پول کافی در کشور خود را رها میکنند و آواره کوه و بیابان میشوند و سختیهای فراوانی را تحمل میکنند و در آخر هم با عملیاتی انتحاري خودکشي ميکنند تا ديگران را بکشند؟! آیا چنین کاری فقط براي پول است؟!
کمی به عقب برگردید و در دوران خودمان و در کشور خودمان و در انقلاب خودمان گذشتهها را تماشا کنيد! کسانی را خواهید دید که مايه چه اميدهايي بودند، اما سرانجام کارشان به کجاها کشید! آیا اکنون شما احتمال ميدهيد که دو مرجع تقلیدي که از بزرگان ما هستند و ما دستشان را ميبوسيم و نيمخورده غذاشان را به عنوان تبرک ميخوريم درصدد قتل یکدیگر برآیند؟! اما ما تجربه چنین کاري را داریم. یک چنین شخصیتی در کاري شريک شد که اگر با موفقیت انجام میگرفت بيت امام منفجر ميشد و امام به شهادت میرسید. انسان چنین موجودی است! این خطرها برای بنده و جنابعالي هم وجود دارد. گمان نکنيم این خطرها براي اشخاص خاصی بوده و دیگر تمام شده است. آن کساني که در فتنه سال 88 نقش اول را بازي کردند کساني بودند که سالها به انقلاب خدمت کرده بودند و پستهاي مهمی در انقلاب بر عهده داشتند (وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا). اينها کساني بودند که پيشگام، پيشاهنگ و راهنماي ديگران بودند اما تقصير کردند و سقوط کردند. ما چه کنيم که به چنين دامی گرفتار نشویم؟ اول باید شناختمان را نسبت به دين توسعه دهيم و دوم باید خودسازي کنیم. ولي خوب ميدانيم که این دو کار بسیار مشکل هستند. مگر شناخت دين کار سادهاي است که انسان یکی دو روز در کلاسی شرکت کند یا یک دوره ده بيست روزه، بلکه ده بيست ساله بگذارند و دین را بطور کامل بشناسد؟ کساني هستند که پنجاه سال در حوزههاي علميه شبانهروز کار کردهاند، اما اعتراف میکنند که بسیاری از زوایای دین برای ما ناشناخته است. شناخت دین کار آسانی نيست. گفتن این جمله آسان است که آدمي باید بينشی قوي، کامل و جامع نسبت به اسلام پيدا کند. خودسازي هم همین مشکل را دارد. قدم اول خودسازی، ترک گناهان و انجام واجبات است. اين قدمِ اولِ تقوا است. ما در اين قدم اول چه قدر موفقايم؟
انبیا، امامان و ولی فقیه، آینههای هدایت
با وجود این مشکلات چه کنیم تا کمک و پشتیبانی داشته باشيم؟ طی مسیر نیاز به علائم راهنمایی دارد. در جادهها، بهخصوص در جادههاي سخت و پر پيچ و خم، علائمي گذاشته میشود تا راهنمای پویندگان آن مسیر باشد. گاه بر سیر یک پیچ آينهاي نصب ميکنند تا مسیر پيچ را کامل نشان دهد. خدای متعال براي محفوظ ماندن از خطرات مسیر سعادت، پيامبر و امامان معصوم علیهمالسلام و بعد وليفقيه را قرار داده است. ممکن است شما بگوييد مگر وليفقيه معصوم است؟! عرض ميکنم: خیر، هيچ کس نگفته ولیفقیه معصوم است. اما من سؤال ميکنم: مگر مرجع تقليد معصوم است؟ شما چهطور وقتي از مرجعی تقليد ميکنيد و به رساله آن عمل میکنید به این نکته کار ندارید که آیا همه فتواهای او مطابق واقع هست يا نيست. چراکه میدانید در حال حاضر راهي بهتر از اين وجود ندارد. آن کسي که فرمود: فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُم؛[11] این مسئولیت را برعهده گرفته است. امام زمان عجلاللهتعالیفرجه فرمود من حجت خدا بر شما هستم و فقهاي جامعالشرایط حجت من بر شما هستند. کسي نميگويد ولی فقیه معصوم است اما در اين شرايطي که ما دستمان به امام معصوم نميرسد راهي بهتر از این برای ما وجود ندارد و این همان راهي است که امام معصوم به ما فرموده است و ولی فقیه را حجت قرار داده و به ما دستور داده است که از او اطاعت کنيم. به همان دليلي که ما در فتوا از مرجع جامعالشرايط تقليد ميکنيم و هر فتوايي داد اطاعت ميکنيم از ولي فقيه هم اطاعت ميکنيم. براي مثال اگر در گذشته از يک مرجعي تقليد ميکردهايم و او از دنيا رفت پس از او به مرجع جامعالشرايط زنده مراجعه ميکنيم و به همين خاطر گاهي رفتارمان را تغيير ميدهيم. براي مثال ممکن است ديروز در نماز يک مرتبه تسبيحات اربعه ميگفتيم، ولي امروز سه مرتبه بگوييم و بهخاطر ملزم شدن به اين تغيير رفتار، اعتراض نميکنيم که مگر دين تغيير کرده است! چراکه ميدانيم ديروز حجت، فتواي مرجع قبلي بود و امروز حجت، فتواي مرجع زنده است. آن خدايي که آن مرجع قبلي را حجت قرار داده بود و پيش از اين، عمل به آن فتوا را از من ميخواست امروز عمل به فتواي مرجع زنده را ميخواهد. از نظر عقلايي هم هيچ راهي بهتر از اين وجود ندارد. کسي که قانون را بهتر از ديگران بداند و تعهدش به عمل به قانون بيش از ديگران باشد و مصالح مردم را هم بهتر از ديگران درک کند، يا کل مصلحت را خودش بهتر بفهمد يا به کمک مشاورين و شوراها بفهمد که يکي از آنها مجلس شوراي اسلامي است – البته در نهايت، حکم و قانون مطلق را او صادر ميکند چراکه امام معصوم عليهالسلام فرموده است: فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُم – محور قرار دادن او بهترين راه ممکن است.
بالاترين خيانت ممکن در حق مردم انقلابي و شهدا چيست؟ بالاترين خيانت اين است که اين علامتها را بشکنيم و آنها را از صحنه جامعه پاک کنيم. آيا شايسته است آينهاي را که در جاده بر سر پيچ خطرناک نصب کردهاند بشکنيم؟! براي محفوظ ماندن در فتنهها، هيچ کاري بهتر از اين نيست که ما در درجه اول کسي را بشناسيم که اصلح براي ولايت است و بعد با تمام قوا از او حمايت کنيم. بدانيم هر کس مقام ولايت را تضعيف کند بزرگترين خيانت را به اسلام، به تشيع و به خون شهدا کرده است.
توسل به امام عصر عجلاللهتعالیفرجه، روح تلاشهای ما
همه اينها که گفته شد در صحنه اسباب ظاهري و قابل محاسبه است که ميتوانيم درباره آنها بحث کنيم و دين هم بر همين اساس نازل شده و احکام هم بر همين اساس تبيين شده است. اما همه اينها يک روح هم دارد و آن روح را هم خدا به ما شيعيان عنايت کرده است که سايرين از آن محروماند و آن اعتقاد به حضور ولي خدا در جامعه و تأثير عنايت او، دعاي او، توسل به او و کمک خواستن از او است. در کنار اين اسبابي که گفته شد، دل ما بايد هميشه با آن مرکز انوار الهي يعني قلب مقدس ولي عصر اروحنافداه در ارتباط باشد. انشاءالله خدا به برکت عنايات آن حضرت به همه ما توفيق دهد که اين ارتباط را تقويت کنيم و در اسباب ظاهري هم تا آنجا که ميتوانيم از مقام ولايت حمايت کنيم و در اطاعت از او کوشا باشيم.
والسلام عليکم ورحمة الله.
[1] . عنکبوت، 1-3.
[2] . ملک، 2.
[3] . بقره،214.
[4] . نهجالبلاغه، للصبحي صالح، خطبه 16.
[5] . عنکبوت، 64.
[6] . اسراء، 20.
[7] . الکافی، ج2، ص74.
[8] . بحارالانوار، ج67، 84.
[9] . نساء، 145.
[10] . بقره، 9
[11] . کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص484.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org