صدا/فیلم | اندازه |
---|---|
صوت جلسه | 5.35 مگابایت |
بسماللهالرّحمنالرّحيم
آن چه پيشرو داريد گزیدهای از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 19/11/90 به مناسبت میلاد پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله و امام جعفر صادق علیهالسلام ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، نوری در تاریکیها
مقدمه
فرارسيدن ميلاد مسعود پيامبرعظيم الشأن اسلام صلیاللهعلیهوآله و همچنین ميلاد امام جعفر صادق صلواتاللهعليهوعليآبائهوابنائهالمعصومين را به پيشگاه مقدس ولي عصر اروحنافداه و به مقام معظم رهبري و همه علاقهمندان به اهلبيت علیهمالسلام تبريک و تهنيت عرض ميکنم. افتخار همه ما اين است که به اين بزرگوار و اهل بيت ایشان ارادت و محبت داريم و به آنها عشق ميورزيم، اما متاسفانه نتوانستهایم آنگونه که بايد و شايد حق رسالت پيغمبر و حقي که بر امت و از جمله ما گناهکاران دارند را ادا کنيم. جا دارد درباره شناخت مقام اين عزيزان بيشتر صحبت شود. هرچند اين شناخت فراتر از حد توان عقل و شناخت ماست، ولي میتوانیم به اندازهاي که براي ما ميسر است از اين اقيانوس نَمي برگيريم.
نعمت هدايت
حقي که پيغمبر اکرم صلياللهعليهوآلهوسلم بر ما دارد و همه ما ميتوانيم بفهميم اين است که اگر وجود مقدس پيغمبر اکرم صلياللهعليهوآلهوسلم نبود ما از شناخت راه سعادت محروم بودیم. اگر آن وجود مبارک نبود انسانها چه وضعیتی پیدا میکردند؟ ما انسانها معمولا وقتي ميتوانيم نعمتهایی که داریم را بشناسيم که وجود آنها را با فرض نبود آنها مقايسه کنيم. باید فرض کنيم چنین نعمتی را نداشتیم و نتایج آن را بررسی کنیم. اگر بنا بود وضعیت جزيرهالعرب و بتپرستيِ رایج در آن حاکم میماند یا ساير مذاهبي که کم یا بيش در آنجا یا سایر نقاط دنیا وجود داشت همچون يهوديت، مسيحيت، زرتشتيگري، بوديسم، هندوئيسم و ... بر افکار مرد حاکم باشد، سرنوشت دنيا و آخرت ما چه میشد؟ امروز هم بعد از گذشت 1400سال از زمان پيغمبر در بسياري از کشورهاي دنيا، مردم متمدن، پيشرفته، عالم، و تحصيلکرده در مقابل بت سجده ميکنند!
تاریکیهای سرزمین هزار آیین
کشور هندوستان در حدود يک ميليارد و سيصد ميليون نفر جمعيت دارد و جمعیت آن چند برابر کشور ايران است و مذهب اکثريت مردم آنجا بتپرستی است! در بسياري از خيابانهاي شهرهاي هندوستان از جمله دهلي، بمبئي و شهرهاي بزرگ ديگر دهها بتخانه شبیه کيوسکهاي روزنامهفروشی يا گاهي شبیه به سقاخانهاي در خيابان وجود دارد که بتهاي کوچک به عنوان نمادی از بتهای بزرگ در آن قرار دارند و مردم صبح که از خانه بیرون ميآيند آنجا عرض ارادتي به بتها ميکنند، سري ميسپارند و همتي ميطلبند و به سر کارشان میروند. بسياري از مردم – با عرض معذرت – ادرار گاو را مقدس ميدانند و از آن به عنوان شفا استفاده میکنند. مسایل دیگری هم وجود دارد که بیان آنها سخت مشمئزکننده است. اينها مسایلی است که امروز وجود دارد. تصور کنید1400 سال پيشتر در عربستان مردم چگونه بودهاند. آنها هم بتپرست بودند، اما گاهي بتهايشان را با کشک و خرما درست ميکردند و وقتي گرسنگي به آنها فشار ميآورد اضطراراً بتشان را ميخوردند! شناخت، معرفت، عقل و شعور مردم در این مرتبه بود.
ظلمات بعضها فوق بعض
اين مسایلِ رایج در مذاهب شرکآميز و غير توحيدي بود و حسابشان روشن است، اما مذاهب به اصطلاح توحيدي يهوديت، مسيحيت، زرتشتيت و ... چه وضعی دارند؟ شب گذشته در تلويزيون صحنهاي از جلوس پاپ را با عدهای از اسقفهاي درجه اول کاتوليک نشان میداد که جمع شده بودند تا براي جلوگيري از کودکآزاري کشيشان و اسقفها فکری کنند. مسيحيت ازدواج را زشت و پليد ميداند؛ لذا کشيشها و اسقفها اصلا نبايد ازدواج کنند تا آلوده نشوند! با این حال آن قدر اين عمل شنيع – به اصطلاح اسقفها و کشیشها– «کودک آزاری» در کليساهاي اروپا و آمريکا شايع شده است و آن قدر مردم شکایت کردهاند از اینکه کودکانشان توسط کشیشها و اسقفها مورد تجاوز قرار گرفتهاند که داد و فريادها در روزنامهها هم بلند شده است تا جایی که پاپ و اسقفها رسما اين مسأله را مطرح کرده و به دنبال چاره و فکری اساسي براي جلوگيري از آن میگردند. این عمل کشيشهاي مقدسي است که مردم برای طلب دعا به نزد آنها میروند تا خدا گناهانشان را بيامرزد، يا گناهشان را به آنها ميفروشند.
با نگاهی به کتاب عهدين هم اعتقادات يهوديت و مسيحيت براي شما شناخته ميشود. در نص تورات آمده است: «خدا از آسمان پايين آمد و با يعقوب کشتي گرفت. يعقوب خدا را زمين زد و روي سينه او نشست و گفت: تا به من برکت ندهي تو را رها نميکنم. فجر طلوع کرد و هوا روشن شد. خدا گفت: مرا رها کن! اکنون مردم ميآيند و این منظره را ميبينند. یعقوب گفت: به من برکت بده تا تو را رها کنم!» اين خدايي است که امروز تورات يهوديت به مردم ميآموزد و چيزهاي ديگري که اکنون فرصت بیان آنها نيست. قصدم این بود که دورنمايي داشته باشيم از اينکه اگر پيغمبر اسلام صلیاللهعلیهوآله نبود وضع بشر چگونه بود و اديان توحيدي و غير توحيدي چه وضعيتی داشتند و اگر کسي ميخواست دين داشته باشد چه باید میکرد. چنین کسی ناچار بود يکي از اين اديان را برگزیند.
آن کسي که بشريت را از همه اين آلودگيها و پلشتيها نجات داد و بهترين راه زندگي را به آنها نشان داد و از آن خرافات، زشتيها، و پلشتيها نجات داد رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله بود. امروز همه عالم مرهون خدمتي هستند که پيغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به بشريت کرد. کسي که به ميلياردها انسان در طول تاريخ راه سعادت ابدي را نشان و آنها را از عذابهاي ابدي نجات داد؛ آنهم نه در يک یا دو مورد بلکه زمينهاي فراهم کرد که انسانها به برکت عمل به دستورات او نوراني و برتر از فرشته شوند و در کنار انبيا و اوليا قرار گيرند (وشيعتك علي منابر من نور مبيضة وجوههم حولي في الجنة)[1]. اين انسان چه قدر منت بر سر انسانها دارد؟ و ما چه قدر به ياد او هستيم؟!
نعمت وجوب یاد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله
از الطاف خداوند در حق ما اين است که بر ما واجب کرده هر روز چندين مرتبه در نماز ياد پيغمبر باشيم تا دستکم از اين راه مقداري شکر اين نعمت را به جا آورده باشيم. اگر در تشهد نماز شهادتين را نگوييم نماز ما باطل است. اگر در سلامهای نماز بگوییم: «السلام عليک ايها النبي و رحمة الله و برکاته» بر فضليت نماز بسیار افزوده ميشود. اگر مرتکب سهوي در نماز شویم باید بعد از نماز سجده سهو به جا آوریم و در سجده سهو سر روي خاک بگذاریم و در مقابل خدا بگوییم: «السلام عليک ايها النبي»؛ یعنی برای بر طرف کردن عیبی که در نماز پیدا شده و تکمیل نمازی که عبادت خداست، باید سر بر سجده بگذاریم و بر پیامبر سلام کنیم: «السلام عليک ايها النبي». خداوند اين راه را پيش پاي ما گذاشته تا هميشه به ياد پیامبر گرامی اسلام باشيم و در مقام شکر این نعمت برآییم و قدر دستورات و قدر دين او را بدانيم و انگيزه بيشتری براي عمل به اين دين داشته باشيم. دستور خمس و دستورات ديگري که وسيلهاي هستند براي اينکه ما هميشه پيغمبر و ذريه پيغمبر را بشناسيم نیز تدبير الهي است براي اينکه ما بیشتر بتوانيم به یاد پيغمبر باشیم و ایشان را فراموش نکنيم. او دريای جوشان رحمت است. باید کاري کرد که رسول خدا از یادها فراموش نشود. اين شعبهای از حقوقي است که پيغمبر بر ما دارد. هر کسی میتواند در این زمینه فکر کند و به برکاتي توجه پیدا کند که از رسالت پيغمبر و هدايتي که براي مردم آورد حاصل شده است، مانند قرآني که آورد و کلماتي که فرمود و ... .
نعمت شفاعت
سنخ ديگري از برکات پيغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله که همه مسلمانها آن را قبول دارند اصل شفاعت است. به صورت متواتر از رسول خدا نقل شده است که حضرت فرمودند: إِنَّمَا شَفَاعَتِي لِأَهْلِ الْكَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِي؛[2] و شيعه و سني این را قبول دارند؛ حتي وهابيهاي کم معرفت هم اصل آن را قبول دارند اما به اين شکلي که ما معتقديم نميپذيرند، و ميگويند: شفاعت تنها مخصوص قيامت است. شفاعت به چه معناست و چگونه میتوان عظمت آن را درک کرد؟ اگر انسان دچار بيماري شود و مدتی رنج بکشد، مثلا زخمي در بدن او پیدا شود که هر چه انتظار بکشد خوب نشود، تا اينکه پزشکي آن را معالجه کند و او را از آن رنج راحت کند، چه احساسی نسبت به آن پزشک پیدا میکند؟ کمي بالاتر از این، اگر پزشکی بیماري مبتلا به سرطان را نجات دهد، این کار چه قدر برای آن بیمار ارزش دارد؟ همه آنچه بر اين مثالها مترتب ميشود را در يک کفه بگذارید و آن را مقايسه کنيد با کسي که به واسطه گناهاني که کرده مستحق معذب شدن در عذاب ابدي است، ولي خداي متعال راهي برای او قرار داده که فيالجمله بتواند باز هم از رحمت خدا استفاده کند، و آن راه اين است که خداي متعال پيغمبر را شفيع او قرار داده است. خداوند از این راه کسي را که استحقاق دارد هزاران سال در جهنم بسوزد با اشاره پيغمبر اکرم نجات ميدهد. اين چه حقي است و با چه چیزی قابل مقايسه است؟ اين بالاترين اميد براي گناهکاران است. در روايتي آمده است که در خدمت امام باقر صلواتاللهعليه این موضوع مطرح شد که: کدام آيه بيشتر انسان را به خدا اميدوار ميکند؟ برخی گفتند: اين آيه که ميفرمايد: قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم؛[3] اين آیه بسیار امیددهنده است. حضرت فرمود: ولي ما اهلبيت آيه ديگري را اميدوارکنندهتر ميدانيم و آن آیهای است که خطاب به پيغمبر ميفرمايد: وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى؛[4] خدا آن قدر به تو ببخشد که ديگر خشنود شوي، و روشن است که پیامبر با سوختن و معذب شدن فرد صالحي از امتش که لياقت شفاعت را داشته باشد خشنود نخواهد شد، و تا او را نجات ندهد خشنود نميشود.[5] شفاعت پيغمبر وسيعترين باب رحمت خداست که به این وسیله خداوند کساني که لياقت هيچ نوع ديگري از دريافت رحمت خدا برايشان باقی نمانده است را به برکت پيغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله مورد رحمت قرار ميدهد. چنين شفاعتکنندهای چه قدر حق بر ما دارد؟
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در آیینه اهلبیت علیهمالسلام
راه دیگر شناخت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دقت در رفتار، سيره و کلماتي است که ائمه اهلبيت علیهمالسلام نسبت به پيغمبر اکرم داشتهاند. ما در ميان اهلبيت علیهمالسلام کسي را افضل از اميرالمؤمنين صلواتاللهعليه نميشناسيم. او برادر پيغمبر و به يک معنا نفس پيغمبر است. مصداق «انفسنا» در آیه مباهله، عليبن ابيطالب علیهالسلام است، اما او در مقابل مقام پيغمبر صلیاللهعلیهوآله چگونه رفتار ميکرد؟ مقام علی علیهالسلام به قدری بالاست که ما و هزاران بزرگتر از ما هم اگر هزاران سال فکر کنیم نمیتوانیم به مقام او پي ببریم، اما او با این مقام در مقابل پيغمبر، خود را غلام رسول خدا صلیاللهعلیهوآله معرفی میکند و میگوید: إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّد؛[6] کسي که علي خود را غلام او میداند چه مقامي دارد؟
به مناسبت میلاد امام جعفر صادق علیهالسلام هم اشارهای به مسأله امامت داشته باشیم. ما همين اندازه ميدانيم که مولا علي علیهالسلام -که خود را غلام پیامبر میداند- علم فراوان و شجاعت بینظیری داشت و شاگردان بزرگی را تربيت کرده بود و مسایلی مانند اینها؛ اما در نهجالبلاغه، مولا علی علیهالسلام کلامي را از پيغمبر صلیاللهعلیهوآله درباره خود نقل کردهاند که بسیار جالب است. حضرت ميفرمايد: پيغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به من فرمود إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ وَ لَكِنَّكَ وَزِيرٌ وَ إِنَّكَ لَعَلَى خَيْر؛[7] تو آنچه من میشنوم میشنوی و آنچه ميبينم ميبيني، ولي فرق من و تو اين است که من پيغمبرم (مخاطب اصلي وحيام) و تو پيغمبر نيستي. مقام پيغمبر اکرم خيلي فراتر از آن است که ما پي به عظمت آن ببريم و بفهميم چه مقامي است، اما این اندازه میفهمیم که تالي تلو آن و مرتبه بعد آن مقامِ علي علیهالسلام است و فاصله بين علي و پيغمبر همين است، ولی بیشتر از این تنها تيری است که در تاريکي مياندازيم. آنها مقامي داشتند که هيچ کس طمعي در آن مقام نميتواند داشته باشد (لايطمع فيه طامع).
مقامات اهلبیت علیهمالسلام
در آخر به برخي از اموری اشاره میکنم که جا دارد درباره آنها فکر کنیم تا بیشتر با مقام این بزرگواران آشنا شویم؛ مطالبی که البته تا حدی قابل تبيين هم هست. الحمدلله خدا به ما شيعيان معرفتي نسبت به شخص پيغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و اهلبيت علیهمالسلام مرحمت فرموده که بسياري از مسلمانها اين معرفت را ندارند. این معرفت نعمتي است که خداوند به ما عنایت فرموده و بايد قدرش را بداینم و از آن استفاده کنیم. همه ما معتقديم که شفاعت پيغمبر اکرم و اهلبيت علیهمالسلام منحصر به عالم آخرت نيست و در همين عالم هم اگر ما توسل صحيحي داشته باشيم آنها برايمان شفاعت ميکنند، به این معنا که از خدا ميخواهند که خدا مشکلمان را حل کند. تشرفت ما به حرم به چه معناست؟ آیا وقتی در حرم حضرت معصومه ميگوييم: يا فاطمهاشفعي لي فيالجنه، يا السلام عليک يا بنترسول الله، به در و ديوار سلام میکنیم يا معتقديم که در اينجا کسي هست و سلام ما را ميشنود؟ وقتی زائران حاجتشان را ميگويند چه طور اين حاجتها برآورده ميشود؟ اين حقایق خود بیانگر درياي کرامات حضرت معصومه و اهلبيت صلواتاللهعليهماجمعين است. من خواستم در این باره روزنهاي براي فکر کردن باز کنم. میخواستم فکر کنیم که اولا معنای این چیست که ما به این حضرات سلام ميکنيم و ميگوييم: ما معتقديم شما جواب سلام ما را ميدهيد؟ کسي که بيش از هزار سال پیش بدنش دفن شده چگونه سلام ما را ميشنود و جواب ميدهد؟ ثانیا چگونه از حاجات ما خبردار میشود و چه طور راه برآورده شدن آنها را میداند؟ ثالثا: در آنِ واحد که هزاران نفر مشغول صحبت با او هستند و هر گروهی با زبان خودشان با آنها سخن میگویند، مگر او به چند زبان علم دارد؛ مگر او در آنِ واحد چند صدا را ميشنود؟ وقتي در سلام نماز میگوییم السلام عليک أيها النبي، اگر حضرت این سلام را نمیشنيدند که حرف زدن ما لغو و بیهوده بود. در سجده سهو، جواب سلام او و دعای اوست که نماز ما را اصلاح میکند و اگر نماز همانطور رها شود قبول نميشود. فکر کردن درباره اين مسایل انسان را نوراني ميکند. وقتی انسان مقداري به اين مسایل فکر کند، خجالت میکشد ديگر فکرش را مشغول امور مادی و جزیی کند. حيف نیست که انسان ذهن خود را به آلودگيهاي دنيا مشغول کند؟!
پروردگارا! تو را به عزيزترين بندگاني که آفريدهاي قسم ميدهيم ما را از آلودگيهاي خودپرستي، هواپرستي و دنياپرستي نجات مرحمت بفرما!
وصلی الله علي محمد وآله الطاهرين.
[1] . مفاتیحالجنان، دعای ندبه.
[2] . امالی صدوق، ص7.
[3] . زمر، 53.
[4] . ضحی، 5.
[5] . شواهد التنزیل، ج2، ص447.
[6] . الاحتجاج، ج1 ص210.
[7] . نهجالبلاغه، خطبه 192.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org