بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله رب العالمين والصلوة والسلام علي سيد الانبياء والمرسلين حبيب اله العالمين ابي القاسم محمد وعلي آله الطيبين الطاهرين المعصومين. اللهم کن لوليک الحجة ابن الحسن، صلواتک عليه وعلي آبائه، في هذه الساعة وفي کل ساعة، ولياً وحافظاً وقائداً وناصراً ودليلاً وعيناً، حتي تسکنه ارضک طوعاً وتمتعه فيها طويلاً.
بيش از 25 سال است که در شبهاي پنجشنبه به اميد يافتن لياقت شفاعت اهلبيت(عليهم السلام) در خدمت برادران عزيز روحاني و بعضاً غيرروحاني، آيات نوراني قرآن و کلمات دُرَربار اهلبيت(عليهم السلام) را بازگو ميکنيم و جان خويش را در معرض اين انوار طاهر الهي قرار ميدهيم. در طول اين سالها بارها اين شوق در دلم جوشش مييافت که در اين محفل، جان و دل را با کلمات بانوي دو عالم و نور ديدة رسول خاتم(صلى الله عليه وآله) حضرت زهرا(عليها السلام) صفا و جلا دهم و در راه حب حضرتش عرض ارادتي کنم؛ اما خلجان
اين انديشه که مبادا طرح گلايهها و سوزهاي دل صديقة طاهره(عليها السلام) موجب حساسيت برادران اهلسنت و احياناً عامل اختلاف بيشتر گردد مانع اين امر مهم ميشد. تا اينکه در سال جاري اتفاقي مبارک، برگ جديدي را در ذهنم ورق زد. خطبة شريف حضرت زهرا(عليها السلام) با تأييد مراجع عظام تقليد حفظهمالله به ثبت رسيد و با شمارگان بالا چاپ و منتشر شد. اين بار با خود انديشيدم که آيا بهرغم انتشار اين خطبه در سطح عموم، خودداري از شرح و بيان آن گوهر ناب، توجيه معقولي دارد؟ بهراستي وحدت مطلوب چگونه بايد تحقق يابد؟ آيا رواست که انبوهي از حقايقْ مکتوم بماند و چهبسا با گذشت زمان، گرد و غبارِ انکار، حجاب آن شود؟ آيا صواب اين نيست که مسائل علمي و تحقيقي، بهدور از تعصبات و با انگيزة يافتن نور حقيقت بيان شود؟ مگر نه اين است که حقيقت، وفادارترين پاسبان آيين راستين اسلام و اهداف عالي آن است و بايد تنها گمشدة محافل علمي باشد تا دستهاي نوراني محققان صادق، راهبلدِ امينِ گرفتاران درياي شبهات باشند؟
حقيقت اين است که يکي از برکات انقلاب شکوهمند اسلامي ايران، زنده شدن نام حضرت زهرا(عليها السلام) در جامعة ما بود. بنده که بخش عمدهاي از جوانيام را در دوران پيش از انقلاب گذراندهام، شاهد بودهام که حتي در شهر يزد که يکي از شهرهاي مذهبي ايران است، اصلاً ايامي به نام دهة فاطميه شهرتي نداشت؛ اما با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، عواملي موجب شد که نام حضرت زهرا(عليها السلام) در جامعة ما بهگونهاي ويژه زنده شود، و برکات بسيار عظيمي را براي عالم اسلام به ارمغان آورد. از عواملي که ميتوان براي اين امر نام برد بيانات حضرت امام خميني(رحمه الله) دربارة حضرت زهرا(عليها السلام) بود که نظير آن را کمتر کسي بيان کرده بود. گرچه اين بيانات به مذاق برخي طوايفِ شاذ
و دور از حقيقتْ خوش نيامد، سخنان امام اثر خود را بر دلهاي تشنة عشق اهلبيت(عليهم السلام) گذاشت و نام فاطمه(عليها السلام) را در اين عصر و زمان احيا کرد.
به همراه سخنان روشنگرانة امام خميني(رحمه الله)، جاذبهاي معنوي در قلب رزمندگان اسلام نسبت به مادر ائمة اطهار(عليها السلام) جوانه زد که اسباب عادي را ياراي توجيه آن نيست. نشانههاي اين جذبه در پيشانيبندهايي که بر روي آنها شعار «يا زهرا» نقش بسته بود، در نداي «يا زهرا» که در شبهاي عمليات در فضاي جبههها طنينانداز ميشد، در دستهاي توسلي که بهسوي مادر سادات دراز ميشد، و...، بهروشني ديده ميشد. اين جوانه آنگاه رشد معجزهآسا به خود گرفت که برخي از مراجع عظام قم در اقدامي عاشقانه، با پاي برهنه مظلوميت پارة تن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را فرياد و با اقامة مراسم عزاداري، شوري در دلها بر پا کردند. سرانجام خطبة حضرت بهمنزلة سندي تاريخي براي جويندگان حقيقت ثبت شد و مراجع عظام تقليد بهگونة بيسابقهاي آن را تأييد و امضا کردند و شايد همين امر دوستان را بر آن داشت که به بنده پيشنهاد شرح اين خطبة شريف را دهند. بههرحال انگيزههاي فراواني براي توسل به کلمات حضرت زهرا(عليها السلام) وجود دارد و اميد ما اين است که بهانهاي براي بهرهمندي از شفاعت وجود مبارک آن حضرت کسب کنيم.
محمدتقي مصباح يزدي
رمضانالمبارک 1431هـ.ق
22/5/1389هـ.ش
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org