- جلسه اول؛ مؤمنان رستگاران
- جلسه دوم؛ ارتباط زکات و رستگاري(1)
- جلسه سوم؛ ارتباط زکات و رستگاري(2)
- جلسه چهارم؛ مهار غريزه جنسي
- جلسه پنجم؛ وفاي به عهد و امانتداري
- جلسه ششم؛ نماز و رستگاري
- جلسه هشتم؛ عبادالرحمان
- جلسه نهم؛ عبادالرحمان، مردمي فروتن و خوددار(1)
- جلسه دهم؛ عبادالرحمان، مردمي فروتن و خوددار(2)
- جلسه يازدهم؛ عبدالرحمان و نماز
- جلسه دوازدهم؛ عبادالرحمان، هراسناک و نگران
- جلسه سيزدهم؛ ميانهروي در انفاق
- جلسه چهاردهم؛ صفات سلبي عبادالرحمان
- جلسه پانزدهم؛ سرنوشت خطاکاران
- جلسه شانزدهم؛ دو وصف سلبي ديگر براي عبادالرحمان
- جلسه هفدهم؛ برخورد عبادالرحمان با آيات الهي
- جلسه هجدهم؛ اهتمام عبادالرحمان به خانواده
- جلسه نوزدهم؛ امامت متقین، آرمان عبادالرحمن
صدا/فیلم | اندازه |
---|---|
قسمت اول | 2.49 مگابایت |
قسمت دوم | 2.39 مگابایت |
بسمالله الرحمن الرحيم
بندگي، طريق تقرّب
آن چه پيش رو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آية اللّه مصباح يزدي(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 17/12/84 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
«وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً»1؛ در قرآن كريم چند دسته از آيات داريم كه در آنها بر عناوين صالحين، مؤمنين، متّقين، محسنين، مفلحين و مفاهيمي قريب به اين مضامين تكيه شده است، اما به مقتضاي مقام و بلاغتي كه خداي متعال در نظر داشته، در اين آيات اسمي از نماز نيامده است. البته تعبيري خيلي پربارتر آمده كه با فرهنگ زمان ما سازگار نيست. قرآن ميگويد: بندگان شايسته خدا كساني هستند كه شب را با قيام و سجده به روز ميآورند. اين تعبير جايي بهكار ميرود كه دستكم بخش قابل توجهي از شب به نماز با سجدههاي طولاني بگذرد. ما براي نماز واجب چند دقيقه كه وقت صرف ميكنيم، خسته ميشويم. آن وقت خدا ميگويد: بندگان شايسته من كساني هستند كه شب را با نماز به روز ميآورند!
آيات سوره مزمل خطاب به پيغمبر اكرم؛ (ص) ميفرمايد: «يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَلِيلاً؛ نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً؛ أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً»2؛ شب را مگر اندكي براي استراحت، به عبادت مشغول باش و نيمي از شب يا اندكي كمتر يا بيش از نصف را به عبادت بپرداز. خداوند به پيامبرش، كه قرآن بر قلب مقدسش نازل شده و وجودش تجسم قرآن است، ميفرمايد: نيمي از شب يا اندكي كمتر يا بيشتر را مشغول نماز باش و قرآن را با تأنّي و ترتيل تلاوت كن. ما وقتي با چنين مفاهيمي آشنا ميشويم با خود ميگوييم: آيا ما واقعاً تابع قرآنيم؟ ما به عنوان سرباز امام زمان چگونه هستيم؟ اين آيه ميگويد: شب را با نماز به روز بياوريد و قرآن را نه تنها بخوانيد، بلكه آن را ترتيل كنيد!
يكي از بزرگان ميگفت: من وقتي جوان بودم در مقام ابراهيم مسجد سهله نماز مستحبّي ميخواندم. در ركعت اول نماز سوره بقره و ركعت دوم آن سوره آل عمران را از حفظ ميخواندم!
از مرحوم شيخ انصاري نقل كردهاند كه ايشان در تابستان نجف وقتي از درس برميگشتند و گرما به ايشان خيلي فشار ميآورد، ميگفتند: كمي آب برايم بياوريد. در فاصلهاي كه آنها ميرفتند تا ظرفي را از سردابهاي قديمي آب كنند و بياورند، شيخ به نماز ميايستاد و يكي از سورههاي بزرگ قرآن را ميخواند. وقتي نمازش تمام ميشد، آب خيلي گرم شده بود. كمي از آن را تناول و خدا را شكر ميكرد. اينها «عباد الرحمان»؛ هستند.
ما در زماني زندگي ميكنيم و از زندگي و كارهاي آن ذهنيتي داريم كه وقتي اين آيات را ميشنويم، براي ما بيگانه و ناآشنا است. ما تابع همين دين هستيم و با همين كتاب تربيت شدهايم! چه شباهتي ميان رفتار ما با رفتاري است كه قرآن نقل ميكند؟! از آخر شب تا صبح نماز خواندن شوخي نيست.
گاهي نقل داستان بزرگان اين فايده را دارد كه انسان خيال نكند اساساً دين همين است كه ما داريم و قرآن همان را خواسته است كه ما هستيم. گاهي كسي دو ركعت نماز مستحبي يا يك زيارت عاشورا كه ميخواند، از خدا طلبكار ميشود. يادم هست زماني كسي به من ميگفت: اينكه ميگويند: آدم وقتي عبادت كند داراي كرامات و اينها ميشود، براي ما كه حاصل نشد. ما چند سال است هر چه نماز شب ميخوانيم چيزي گيرمان نميآيد! او روي سادگي خود ميگفت، ولي خيليها توي دلشان همين سخن است. البته در مقابل اينان خداوند بندههايي دارد كه اگر يك شب نماز شبشان ترك شود همانند كسي كه عزيزي را از دست داده باشند عزا ميگيرند. اشتهاي به غذا خوردن ندارند و بر سر خود ميزنند كه چه گناهي مرتكب شدهايم كه توفيق نماز شب از ما سلب شده است. اگر شبي را به احيا ميگذرانند آخر شب يك سجده شكر طولاني ميكنند كه خدا اين توفيق را به ما داد در حالي كه ما لايق آن نبوديم. لطف الهي بنده روسياهي را شامل شد و خداوند به او اجازه داد درِ خانهاش بيايد. چنين كساني نه تنها خودشان را طلبكار نميدانند كه هزار بار هم بدهكار ميدانند.
نكته لطيفي كه در اين آيه هست، اين است كه اين شبزندهداري براي خدا و «لِرَبِّهِمْ»؛ است. ما ممكن است احيا بگيريم يا نماز شب بخوانيم، اما براي اين كه روزيمان وسيع شود. آقايي نماز شب ميخواند براي اين كه خوش قيافه شود، چون در روايات داريم كساني كه اهل نماز شب هستند، صورتشان نوراني ميشود. اين انگيزهها كجا با «يَبِيتُونَ لِرَبِّهِم»؛ سازگار است؟ عاشقي كه به خانه معشوق ميرود و با او انس ميگيرد چه مزدي طلب ميكند؟ خيلي بدهكار است كه معشوق اجازه داده است كه او بيايد و پهلوي معشوق بنشيند. كساني كه خدا را دوست دارند مزدي طلب نميكنند. اگر توفيق عبادت داشته باشند خود را بدهكار ميدانند.
يكي از اساتيد (حفظه الله) در باره استادش ميگفت: ايشان موقعيتي داشت كه اگر كسي كارهاي علمي او را ميديد فكر ميكرد بيست و چهار ساعته كارش مطالعه، نوشتن و تحقيق است. از طرفي اگر از عبادتهايش اطلاع پيدا ميكرد فكر ميكرد بيست و چهار ساعته غير از عبادت كاري ندارد. اين چنين ميان عبادتهاي طولاني و كارهاي علمي عميق جمع كرده بود. از كارهاي عادي و همه روزهاش زيارت عاشورا و نماز جعفر طيار بود. تازه شب كه ميخوابيد، متّكاي زير سرش از اشك چشمش خيس ميشد. همه اينها نه براي آن بود كه مزدي بگيرد و آثار دنيوي بر كارش مترتب شود. عاشق ميخواهد با معشوق باشد. ديگر نميخواهد كاسبي كند. ما در مقابل اين ها چه هستيم؟! آيا ما زير نعلين اينها جا ميگيريم؟
مرحوم آقا شيخ محمدحسين اصفهانى كسي بود كه پس از آية الله بروجردي در منطقه لرستان و بروجرد مقلّد فراواني داشت. يكي از كساني كه به همراه آقاي ميلاني و آقاي خويي سالها شاگردي ايشان را داشت، نقل ميكند كه روزهاي پنجشنبه ايشان روضه هفتگي داشتند و مقيد بودند كفشهاي كساني را كه وارد مجلس ميشوند، خودشان جفت كنند و سپس به دست خودشان براي افراد چايي ببرند. در لابهلاي سلام و احوالپرسي، ايشان مرتب ذكر ميگفتند. او ميگويد: من هميشه ميخواستم از ايشان بپرسم كه آقا، چه ذكري ميخوانيد، اما ابهّت استاد مانع ميشد تا بالاخره به خود جرأت دادم و پرسيدم: آقا، اين چه ذكري است كه شما به بدان مقيديد، حتي در ميان احوالپرسي آن را تند ميگوييد؟ ايشان پس از اين كه بارها از ناحيه من مورد سؤال قرار گرفت، با تأملي فرمود: خوب است انسان روزي هزار مرتبه «انا انزلناه»؛ بخواند! چنين بزرگواري بر كفايه و مكاسب حاشيهاي ميزند كه كسي نميتواند عمق آن را بفهمد مگر اين كه مجتهد باشد.
حضرت آية الله بهجت (حفظه الله) از مرحوم آقا شيخ محمدحسين اصفهانى نقل ميكند كه ايشان فرمودند: من سيزده سال شبها درس مرحوم آخوند خراساني ميرفتم و در اين سيزده سال فقط يك شب درسم تعطيل شد و آن يك شب هم به خاطر اين بود كه من به زيارت كاظمين رفتم و در ذهن خودم فكر كردم به هنگام بازگشت به درس ايشان ميرسم، اما مانعي پيش آمد كه فهميدم به درس نميرسم. همان جا نشستم و پيش خودم حدس زدم امشب استاد بنا دارد چه درسي را بگويد. همان را نوشتم، چون هر شب من درس را مينوشتم، منتها امشب درس نشنيده را نوشتم. فردا صبح كه با دوستانم مقابله كردم ديدم ميان نوشته من با نوشته دوستاني كه توانسته بودند درس را بشنوند تفاوتي نبود!
بنده خودم در مدرسه حجّتيّه بعضي از بزرگان مثل حضرت آية اللّه جوادي (حفظه الله) را ميديدم كه تا قريب نيمه شب مشغول مطالعه بودند و در بين روز هيچ وقت بيكار نبودند. سالها با او بودم و جز اين نديدم، البته آن روزها هم بنده به حال او غبطه ميخوردم. بزرگان ما چنين عمل ميكنند، اما جوّ فرهنگي ما به تبع فرهنگ دنيا آهسته آهسته عوض شده و ارزشها تغيير كرده است. اكنون وضعيّتي پيش آمده است كه عبادتهاي بزرگان به نظر ما افسانه ميآيد! شايد جرأت نميكنيم عبادتهاي اميرالمؤمنين؛ ـعليهالسلامـ را مورد انتقاد قرار دهيم وگرنه چه بسا او را هم نقد ميكرديم و ميگفتيم: آن قدر گريه كردن و روي زمين شبيه يك انسان بيهوش افتادن يعني چه. مرحوم ميرزا جواد آقاي تبريزي شبها نعره ميكشيدند، گاهي از صداي گريه او همسايه ها تعجب ميكردند و ميگفتند: آخر او براي چه گريه ميكند؟! خيال ميكردند گريه فقط براي ترس از آتش جهنم است و نميدانستند گريه حيا و گريه محبت خيلي از گريه ترس ارزشمندتر است. گاهي بد نيست انسان بشنود كه چنين چيزهايي بوده است تا وقتي اين آيه را ميشنود كه «إِذا تُتْلي؛ عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا»3؛ برايش افسانه ننمايد. گاهي انسان بياختيار ميافتد. در چنين جايي از واژه «خَرَّ»؛ استفاده ميشود. بندگان شايسته خدا به كجا رسيده بودند و چه فهميده بودند كه اين گونه بودند؟! قرآن ميفرمايد: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ»4؛ هيچ كس نميداند چنين بندگاني كه نيمه شب با خدا راز و نياز ميكنند چه نور چشمي داشتند و چه لذّتي را خدا به آنها داده بود. چنين چيزي براي ديگران قابل فهم نيست، چون اساسا سنخ اين لذت با لذتهاي ديگران زمين تا آسمان تفاوت دارد و به همين دليل هيچ كس از اين لذّت دركي ندارد مگر كسي كه خودش بهرهاي از آن داشته باشد.
1؛ فرقان، 64؛ و آنان هستند كه شب را به سجده و قيام نماز در برابر خدايشان روز كنند.
2؛ مزّمّل، 1تا4؛ الا اي رسولي كه در جامه (فكرت و خاموشي) خفتهاي. (هان) شب را (به نماز و طاعت خدا) برخيز مگر كمي. كه نصف يا چيزي كمتر از نصف باشد. يا چيزي بر نصف بيفزا و به تلاوت آيات قرآن با توجه كامل مشغول باش.
3؛ مريم، 58؛ (و حال آنها در بندگي چنان است) كه هرگاه آيات خداي رحمن بر آنها تلاوت شود با گريه (شوق و محبت) بر خاك ميافتند.
4؛ سجده، 17؛ پس هيچ كس نميداند كه به پاداش نيكوكاريشان چه نعمت و لذّتهاي بينهايت كه روشنيبخش (دل و) ديده است در عالم غيب برايشان ذخيره شده است.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org