- جلسه اول؛ مؤمنان رستگاران
- جلسه دوم؛ ارتباط زکات و رستگاري(1)
- جلسه سوم؛ ارتباط زکات و رستگاري(2)
- جلسه چهارم؛ مهار غريزه جنسي
- جلسه پنجم؛ وفاي به عهد و امانتداري
- جلسه ششم؛ نماز و رستگاري
- جلسه هشتم؛ عبادالرحمان
- جلسه نهم؛ عبادالرحمان، مردمي فروتن و خوددار(1)
- جلسه دهم؛ عبادالرحمان، مردمي فروتن و خوددار(2)
- جلسه يازدهم؛ عبدالرحمان و نماز
- جلسه دوازدهم؛ عبادالرحمان، هراسناک و نگران
- جلسه سيزدهم؛ ميانهروي در انفاق
- جلسه چهاردهم؛ صفات سلبي عبادالرحمان
- جلسه پانزدهم؛ سرنوشت خطاکاران
- جلسه شانزدهم؛ دو وصف سلبي ديگر براي عبادالرحمان
- جلسه هفدهم؛ برخورد عبادالرحمان با آيات الهي
- جلسه هجدهم؛ اهتمام عبادالرحمان به خانواده
- جلسه نوزدهم؛ امامت متقین، آرمان عبادالرحمن
صدا/فیلم | اندازه |
---|---|
قسمت اول | 2.22 مگابایت |
قسمت دوم | 2.23 مگابایت |
بسمالله الرحمن الرحيم
بندگي، طريق تقرّب
آن چه پيش رو داريد گزيدها از سخنان حضرت آية اللّه مصباح يزد(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبر است كه در تاريخ 06/02/1385 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
«وَ الَّذِينَ لايَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لايَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لايَزْنُونَ»1؛ پس از اين كه قرآن صفات همچون تواضع، حلم، شب زنده دار، تفكر در باره حساب و كتاب عالم و اعتدال را به عنوان صفات مثبت برا عباد الرّحمن برمشمارد، به صفات سلب مپردازد كه از كبائر موبقه و از بزرگترين گناهان كبيره است. اينها صفات است كه نبايد در عباد الرحمن وجود داشته باشد.
قرآن سه صفت منف را در اين آيه با هم ذكر كرده است كه اولين آنها صفت شرك است. مهمترين عنصر در تعاليم همه انبيا مبارزه با شرك و دعوت به توحيد است.؛ «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ».2؛ سرلوحه دعوت همه انبيا و افراد چون حضرت لقمان كه قرآن كريم از او به عنوان بنده شايسته خدا ياد مكند، دور از شرك است. اولين موعظه لقمان به فرزندش اين است كه «يا بُنَيَّ لاتُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ»3. گاه شرك در اعتقاد است، مثل اين كه خالق عالم يا ربّ عالم را دو تا بدانيم. اين آيات ناظر به اين نوع شرك نيست. اين كه قرآن مگويد: «لايَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ»؛ به شرك در عمل و رفتار اشاره مكند. ممكن است كس از نظر اعتقاد خالق عالم را يك بداند و معتقد باشد در اصل خالقيت تعدد و كثرت وجود ندارد، اما به واسطه شبهات، عادات و رسوم يا شرايط خاصّ اجتماع در مرحله عمل به شرك مبتلا شود و در مقابل معبود ديگر به خاك بيفتد، ريا در عبادت داشته باشد، اعتمادش به ديگران باشد و به جا اين كه حوائجش را از خدا بخواهد، به ديگران اميد داشته باشد، يا به مراتب ديگر از شرك مبتلا شود كه گويا خدا را كارها نمداند. خيلها وقت احساس نياز مكنند ابتدا سراغ خدا نمروند، بلكه به ؛ سراغ اسباب و وسائل مروند تا بتوانند نياز خود را برطرف سازند، البته خدا اين عالم را آفريده است تا از اسباب و وسائل آن استفاده شود و هزاران حكمت در اين است كه انسان با اسباب سر و كار داشته باشد، ول سخن در اين است كه دل انسان متوجه كجا است و اعتماد او بر چيست؟
كاسب كه صبح از خانه بيرون مآيد و مگويد: «بسم الله الرحمن الرحيم، خدايا به اميد تو»، و حركت مكند اين طرف و آن طرف، اما دلش متوجه خدا است و از او مخواهد كار را به انجام برساند، با كس كه برا كسب روزانهاش هزار نوع كلك مزند، نقشه مكشد، كلاه سر اين و آن مگذارد و بسيار از جاها به كارها مشتبه يا حرام مبتلا مشود، به ديگران فخر مفروشد و كار خود را به رخ ديگران مكشد، بسيار متفاوت است.
بيشتر ايمانها با شرك توأم است. چنين ايمان اثر ندارد و انگار فرد مشرك است. او كه خواستههايش را از كسان ديگر مخواهد و يادش هم نيست خداي هست كه روز مدهد، گويا درعمل خدا را هيچكاره مداند. انسان بايد در عمل نشان دهد كه: «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِر»4. چنين انسان هيچگاه به مال قارون غبطه نمخورد. وقت قارون با همه اموالش در زمين فرو رفت، آنهاي كه روزها قبل آرزو مقام و ثروت او را داشتند، وقت ديدند ثروتها او نابود شد، به خود آمدند كه عجب اين ثروتها چه شد! و گفتند: «وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاء»5: گويا خداست كه روزها را وسعت مدهد يا تأمين ميكند.
بايد سع كنيم به سمت برويم كه هميشه به خدا توجه داشته باشيم. حت در مقام توسل به اوليا خدا باز متوجه باشيم كه آنها وسيلها هستند كه خدا از لطف و عنايت كه به بندگانش دارد، آنان را وسيله نجات ما قرار داده است. در مقام توسل نيز ما بايد بدانيم اين دستگاه را خدا برقرار كرده و اينها نمونها از لطف خدا و مجرا فيض و رحمت او است. خيل بايد مواظب باشيم كه به شرك مبتلا نشويم.
خداوند متعال پس از آن كه شرك به خدا را يك از گناهان بسيار خطرناك برم شمارد به گناه اشاره مكند كه به راحت آمرزيده نمشود و توبهاش هم مشكل است. آن گناه «قتل نفس»؛ است. مخلوق كه خدا متعال آفريده، به او حيات داده و تأكيد كرده كه حيات او محترم است، نبايد مورد تعرض قرار گيرد، البته در موارد اين قاعده كل را خداوند استثنا زده است. تفاوت ما با طرفداران اعلاميه حقوق بشر اين است كه آنها مگويند: حق حيات مطلق است و هيچ استثناي ندارد، اما ما برا آن موارد استثنا قائل هستيم. آنها مگويند: هر كس مرتكب هر گناه شود نبايد كشته شود. مجازات اعدام حت برا كس كه هزاران جنايت كرده باشد، به طور كل ممنوع است، ول در اسلام و مكتب انبيا موارد هست كه حق حيات از انسان سلب مشود. به هر حال، در غير از موارد استثنا بايد حرمت نفس را پاس داشت: «وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ»6.
اگر كس هزاران عبادت به جا آورد و تمام عمرش را شبها به نماز و سجده بپردازد و روزهايش را روزه بگيرد، اما يك از كبائر موبقه را انجام دهد تمام اعمالش حبط مشود و از بين مرود. به يقين كس كه شرك مورزد گرچه هفتاد سال عبادت كرده باشد، تمام اعمالش از بين مرود. شرك همانند آتش است كه درون انبار بيفتد و همه آن را آتش بزند. بنابراين، ما بايد سع كنيم چيزهاي كه قرآن خيل رو آن تأكيد مكند، جد بگيريم و از مقدماتش پرهيز كنيم و حريم قائل شويم تا مبادا به آن دچار شويم.
اگر شما بخواهيد از كنار درّه هولناك عبور كنيد، به خصوص وقت باران و برف باريده باشد، لب پرتگاه نمرويد، چون خيل خطرناك است. همه سفارش مكنند مواقع كه جاده لغزنده است، احتياط كنيد. اگر كس اين هشدارها را جد نگيرد و غفلت كند هلاك مشود. مواظب كبائر موبقه باشيد. قرآن برا دور از ابتلا به اين نوع گناهان كبيره مقدمات آن را نيز منع كرده است. به عنوان مثال، قرآن در باره انحرافها جنس از همان ابتدا گفته است مواظب چشمان خود باشيد: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ»7. اين حكم مقدمها است تا بتوان از فسادها جنس در امان باش. نگاه به نامحرم مقدمه است و برا اين كه به عوارض بعد و كبائر موبقه دچار نشو، بر احتراز از آن تأكيد شده است. اگر انسان از همان ابتدا جوان خود را كنترل كند و سع كند چشم خود را فروبندد از بسيار مفاسد در امان است. بايد مصلحان جامعه سع كنند شرايط را فراهم آورند كه انسانها از اين مفاسد دور بمانند وگرنه گام به گام به گناه و به فرهنگ الحاد نزديك ميشوند.
1؛ فرقان، 68؛ و آنان هستند كه با خدا يكتا كس را شريك نمخوانند و نفس محترم را كه خدا حرام كرده جز به حق به قتل نمرسانند، و هرگز گرد عمل زنا نمگردند.
2؛ نحل، 36؛ و همانا ما در ميان هر امت پيغمبر فرستاديم كه خدا يكتا را پرستيد و از بتان و فرعونان دور كنيد.
3؛ لقمان، 13؛ ا پسر عزيزم، هرگز شرك به خدا نياور كه شرك بسيار ظلم بزرگ است.
4؛ رعد، 26؛ خدا هر كه را خواهد فراخ روز و هر كه را خواهد تنگ روز مگرداند.
5؛ قصص، 82؛ ا وا (بر ما و آرزوها ما) گوي خداست كه هر كه از بندگان خود را خواهد روز فراوان دهد.
6؛ نساء، 93؛ و هر كس مؤمن را به عمد بكشد مجازات او (آتش) جهنم است.
7؛ نور، 30؛ (ا رسول ما) مردان مؤمن را بگو تا چشمها (از نگاه ناروا) بپوشند و فروج و اندامشان را (از كار زشت با زنان) محفوظ دارند.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org