قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

مرورى بر مطالب جلسه پيشين

پيش از اين بيان شد كه در زمان ما شبهات متعددى درباره مبانى فكرى و اعتقادى اسلام و بخصوص مكتب تشيع، مطرح شده است كه احياناً آهنگ علمى و فلسفى هم دارد و به شكل جديدى بيان شده كه براى جوانان و به خصوص دانشگاهيان جاذبه خاصى داشته باشد و متأسفانه در بعضى موارد آثار سويى هم به جا گذاشته است. اين شبهات يا اصلا سابقه نداشته و يا اگر پيش از اين هم وجود داشته، امروز در قالب جديدى مطرح شده است. در جلسه گذشته بعضى از اين شبهات را مطرح كرديم و در جلسات آينده بعضى ديگر را كه عموميت بيشترى دارند به شرط توفيق الهى، بررسى خواهيم كرد.

شبهه اى كه در جلسه گذشته مطرح شد اين بود كه آنچه به نام اسلام و تشيع مطرح شده و مردم به آن اعتقاد دارند، برداشت خاصى است كه توسط روحانيون صورت گرفته و آنها با هدف فراهم كردن زمينه براى استفاده شخصى خود، فهم اسلام را منحصر به خود كرده و مى گويند: «همه مردم بايد آنچه را ما مى گوييم، بپذيرند». در صورتى كه قرآن براى همه مردم نازل شده و «بيانٌ للناس» است.

بر اين اساس، ما بايد بدون توجه به نظر روحانيون كه يك گروه و صنف خاص و در پى منافع خود هستند، قرآن را مطالعه كنيم و هر چه از آن فهميديم، مبناى عمل قرار دهيم.

طرح شبهه مذكور يك حيله شيطانى است. و ما پيش از اين، امور لازم براى فهم قرآن را بيان كرده و به نمونه هايى از برداشت هاى غلط از آيات الهى اشاره كرده ايم. سرانجام به اين نتيجه رسيده ايم كه فهميدن معانى چنين كتابى كه براى هميشه متكفل سعادت بشر در دو عالم است، به سادگى و با مراجعه به كتب لغت و ترجمه فارسى ميسّر نيست. از سوى ديگر به برخى از آثار سويى كه بر اين روش مترتب است نيز اشاره كرده و گفته ايم كه بر طبق اين پيشنهاد يك معنى قابل قبول و مورد اتفاق همه به دست نخواهد آمد. اما اگر كسانى واقعاً قصد داشته باشند به درستى شرايط فهم معنا را رعايت كنند، لازم است ابتدا صرف و نحو عربى را به خوبى بياموزند; چون بدون مراعات قواعد صرف و نحو و با يك تغيير مختصر در حركت و اِعراب كلمه، معنى آيه هم تغيير مى كند. رعايت قواعد معانى بيان و فصاحت و بلاغت نيز لازم است تا نكاتى كه بر اساس اين قواعد از آيات استفاده مى شود، روشن گردد. در نهايت، آشنايى با قواعد اصول فقه و شناختن عام و خاص، مطلق و مقيد، ناسخ و منسوخ و امورى از اين قبيل هم لازم است.

فراگرفتن تمام اين موارد، تخصص كاملى مى طلبد و ساليان متمادى تحصيل و دقت لازم است تا كسى اين فنون را فرا گيرد. به اصطلاح امروز استفاده از متون دينى بايد بر اساس روش تحقيق يا متدولوژى خاصى باشد. اين امر در دنيا شناخته شده است كه استفاده از هر منبعى با هر متد و روشى صحيح نيست. هر علمى روش تحقيق خاص خود را دارد. علومى كه مستند به متون هستند، متد تحقيق خاص خود را دارند; و نيازمند به بررسى اسناد، فهم معانى لغات، ادبيات، و در نهايت اصول محاوره ـ كه در اصطلاح علمى به آنها "اصول الفقه" گفته مى شود ـ هستند. اين موارد از امورى هستند كه بايد براى استنباط احكام، رعايت شوند و اگر كسى قصد داشته باشد بر اساس آنها از قرآن و روايات استفاده كند، او هم يك روحانى (عالم دينى) خواهد بود. چون روحانى هم براى استنباط احكام، كار ديگرى انجام نمى دهد. اگر كسى بخواهد اين موارد را رعايت كند، بايد اين علوم را بياموزد و روحانى (عالم دينى) شود; اما اگر بخواهد بدون ياد گرفتن روش استفاده از متون يا به اصطلاح روزْ متدولوژى تحقيق در علوم نقلى ـ از قرآن و حديث استفاده كند، چنين تحقيقى در عرف دانشمندان و عقلاء جهان قابل قبول نيست و نتيجه قابل پذيرشى هم نخواهد داشت.

بنابراين، امر دائر است بين اينكه شخص اين قواعد را مراعات كند چنانكه عالمان دين شناس انجام مى دهند يا اينكه صرف نظر از آنها كند و بخواهد بدون رعايت آنها از قرآن و حديث استفاده كند. در صورت اول كسى كه چنين كند، خود او هم يك روحانى است زيرا روحانى تفاوتى با افراد عادى ندارد، جز اينكه زحماتى را متحمل شده و اين قواعد را آموخته و تمرين كرده است تا آنها را درست اجرا كند. اما اگر اين قواعد اجرا نشود، همانند ساير علوم، بدون رعايت روش تحقيق مناسب، نتيجه صحيحى حاصل نخواهد شد. اين، بيان شبهه و جواب آن بود كه در جلسه گذشته مطرح كرديم.

شبهه ديگرى كه در جلسه پيش اشاره اى به آن داشتيم، شبهه اى است كه امروزه در جامعه رايج شده است مبنى بر اين كه دين قرائت واحد ندارد بلكه قرائت هاى متعددى دارد. آنها بر اين باورند كه بر فرض پذيرش قرائت علما، آن هم قرائتى در كنار ساير قرائت هاست و به اين معنا نيست كه نبايد قرائت ديگرى باشد. درست است كه علما زحمات زياد و قابل تقديرى براى فهم دين مى كشند امّا بالاخره، آنها برداشت و قرائت خود را دارند و بايد بپذيرند كه قرائت هاى ديگرى هم هست.

شايد اين تعبيرات را زياد شنيده باشيد. ابتدا مقدارى در مورد مبدأ پيدايش اين طرز فكر و چگونگى رواج آن در دو دهه اخير و عمدتاً در چند سال اخير در ادبيات علمى توضيح خواهم داد. البته بهتر است گفته شود ادبيات سياسى، چون مطرح كردن اين قبيل شبهات غالباً اگر نه كلاًّ بر اساس اغراض سياسى است، نه اغراض علمى.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org