قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

تمسك به آيه 62 بقره و 17 حج براى اثبات پلوراليزم دينى

طرفداران نظريه كثرت گرايى دينى، از سويى مجموعه اى از زيربناها و مؤيدات فكرى و فلسفى را براى اين تئورى فراهم كرده اند و از سوى ديگر افرادى كه تحت تأثير اين گرايش غربى واقع شده بودند، درصدد برآمدند كه از منابع دين اسلام نيز شواهدى براى صحت اين نظريه پيدا كنند. توضيح آنكه: همچنان كه بيان شد اين شبهه و طرز فكر در مغرب زمين پيدا شد و به تدريج به مشرق زمين و كشورهاى اسلامى سرايت كرد و عده اى تحت تأثير اين تفكر واقع شدند و آن را پذيرفتند; بعضى هم از خارج دستور گرفتند كه اين تفكر را در جامعه شايع كنند. روشن است كه اگر اين فكر در يك كشور اسلامى رواج پيدا كند، مسلّماً به ضرر اسلام و به نفع اديان ديگر است. چون اگر قرار شد در اين كشور كه اكثريت قريب به اتفاق مردم آن مسلمان هستند، بگوييم اسلام با مسيحيت يا يهوديت تفاوتى ندارد، اين امر از سويى زمينه تبليغ ساير اديان و مذاهب را فراهم مى كند و از سوى ديگر موجب افزايش اختلاف بين اديان در داخل كشور مى شود. استعمارگران و دشمنان اسلام نيز كه از هر اختلافى بهره بردارى مى كنند چنين فرصتى را غنيمت مى شمارند و در نهايتْ مسأله كثرت گرايى دينى به سود آنها تمام مى شود.

به هر حال، عده اى سعى كردند كه از منابع اسلامى مؤيداتى را براى اين مطلب پيدا كنند. چون ساير مباحث فلسفى، تاريخى، سياسى و اجتماعىِ اين بحث تأثير چندانى در اعتقاد جوانان ما نمى گذارد. شبهاتى كه ممكن است بيشتر در جوانان مسلمان اثر سوء بگذارد، اين است كه چنين وانمود شود كه اسلام نيز، همين گرايش را تأييد مى كند. به همين جهت، چند دهه است كه فعاليت هايى انجام مى شود تا از آيات قرآن، رفتار پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و ائمه اطهار(عليهم السلام) و احكام فقهى و بين المللى اسلام، دلايلى را بتراشند تا ثابت كنند كه خود اسلام هم نمى گويد كه همه مردم بايد مسلمان باشند; خود اسلام هم اديان ديگر را قبول دارد و آنها را به عنوان دين حق به حساب مى آورد; پيروان آنها را اهل نجات مى داند.

طرّاحان اين شبهه چند آيه پيدا كردند كه به يك معنا از جمله آيات متشابه هستند. پيش از اين اشاره شد كه بعضى از آيات قرآن نوعى تشابه دارند كه مفسده جويان و فتنه انگيزان مى توانند از آنها سوء استفاده كنند. در بين آيات متشابه چند آيه وجود دارد كه مى توان چنين برداشت نادرستى از آنها كرد. از جمله اين آيه كه مى فرمايد: «إن الذين آمنوا و الذين هادوا و النصارى و الصابئين من آمن باللّه و اليوم الآخر و عمل صالحاً فلهم أجرهم عند ربّهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون»1. عده اى خواستند از اين آيه چنين استفاده كنند كه خود قرآن مى گويد تفاوتى بين مؤمن، يهودى، نصرانى و صابئى نيست. عامل نجاتْ ايمان به خدا و روز قيامت است. اگر يهودى هم ايمان به خدا و روز قيامت داشته باشد، اهل نجات است. پس خود اسلام هم نمى گويد همه مردم بايد مسلمان باشند; بلكه مى گويد يهودى هم اگر ايمان به خدا و روز قيامت دارد، او هم اهل نجات است; نصرانى هم به همين صورت; صابئين هم اگر ايمان به خدا و روز قيامت داشته باشند، اهل نجات هستند. حتى در آيه ديگرى از مشركين هم ياد شده است2. بهتر است در همين جا جواب اين شبهه را بيان كنم. چون اگر بخواهيم همه شبهات را ذكر كنيم و بعد به جواب آنها بپردازيم، شايد فرصت كافى براى پاسخگويى نباشد و شبهه باقى بماند.


1. بقره، 62.

2. حج، 17.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org