- جلسه اول: مفهوم صبر
- جلسه دوم: «صبر»؛ جوهره انسانيت
- جلسه سوم: صبر در قرآن
- جلسه چهارم: شيوههاي پرورش روحيه صبر
- جلسه پنجم: صبر، تمرين تقويت اراده
- جلسه ششم: صبر محک خلوص ایمان
- جلسه هفتم: شبهات شیطانی
- جلسه هشتم: صبر، روح عبادات
- جلسه نهم: ايمان، شرط نجات
- جلسه دهم: پیامبر صلوات الله علیه، مأمور به صبر
- جلسه يازدهم: پايداري با خداجويان
- جلسه دوازدهم: انبياء پيشين، الگوهايي براي صبر
- جلسه سيزدهم: امام حسن (عليهالسلام)، اسوه صبر
- جلسه چهاردهم:پيامبر(ص)، نماد شكيبايي
- جلسه پانزدهم: نگاهي به «صبرنامه» علي(ع)
- جلسه شانزدهم: صبر، پلكان رشد و تعالي
- جلسه هفدهم: ملاك برتري اعمال
- جلسه هجدهم: والاترين صبر
- جلسه نوزدهم: ولايت، متمم توحيد
- جلسه بيستم: صبر و احكام تكليفي
- جلسه بيست و يكم: صبر و شكيبايي، يا دعا و تضرع
- جلسه بيست و دوم: خويشتنداري، يا برخورد با خطاكار
- جلسه بيست و سوم: صبر و تقيه
- جلسه بيست و چهارم: صبر در برابر حرف مردم
- جلسه بيست و پنجم: راهي براي كسب ملكه صبر
- جلسه بيست و ششم: تشويق به صبر در روايات
صدا/فیلم | اندازه |
---|---|
برايشنيدنصدايجلسهكليككنيد | 12.3 مگابایت |
بسم الله الرحمن الرحيم
آن چه پيشرو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 25/04/92، مطابق با هفتم رمضان 1434 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
صبر، محك خلوص ايمان
در جلسات گذشته به بعضي از روشهای قرآن کریم برای ترویج فضلیت صبر و دعوت مردم به صبوری و مقاومت در مقابل عوامل مختلفي مثل هوای نفس، شیطان، و دشمنان خارجی كه مانع تكامل انسان ميشوند، اشاره کردیم و گفتيم هر يك از اين شيوهها متناسب با مراتب ایمان، اعتقاد و معرفت مخاطبان به كار گرفته ميشود. قرآن كريم براي تشویق مردم به صبر و مقاومت در میدان جهاد حتي از این نکته غفلت نفرموده که خشنودي مؤمنين از پیروزی بر کفار را يادآوري كند، تا به اين واسطه كساني به صبر و مقاومت تا پيروزي ترغيب شوند.
فقر فكري مكاتب بشري
اما مکاتب تربیتی بشری با اذعان به این که صبر فضلیت اخلاقی بزرگي است، برای تشویق مردم به صبر و کسب این فضلیت دستشان خالی است؛ هر چند براي توصيه به بعضی اقسام صبر از راههایی استفاده کردهاند كه فیالجمله بیاثر نیست؛ اما براي ترغيب مردم به کسب فضلیت صبر در بعضي موارد دليل و شيوه مناسبي در اختيار ندارند. مثلاً براي بيان ضرورت صبر و تحمل در برابر مشکلاتی که در زندگی پیش میآيد و گاهي منجر به شکست میشود، چنين مقدمهچينی ميكنند كه انسان گاهي تصور ميكند با توانايي اوليه خود ميتواند در برابر هر سختي و مانعي مقاومت کند؛ در حاليكه اين ارزیابی اشتباه ممكن است موجب شکست او شود؛ اما اين شكست میتواند زمينهاي براي تجدید نظر در برنامهريزي و ارزیابیها باشد تا شخص توان بیشتری را کسب کند و در مرحله بعد موفق شود. همچنانكه شكست يك ورزشكار در میدان مسابقه باعث نمیشود او ورزش را رها کند؛ بلكه تلاش ميكند مهارت و توانمندي بيشتري كسب كند و در مسابقه بعد پيروز شود. اين شيوه عقلا است. ممكن است افراد ضعیفالنفس از شكست ناامید شوند و کار را رها کنند؛ اما افراد بلند همت به راحتي ناامید نمیشوند و صحنه را خالي نمیکنند. پس شكست و زمین خوردن، و سایر گرفتاریها و مشكلات میتواند عاملی برای رشد و ترقی انسان و پلکانی براي بالا رفتن او و رسيدن به سعادت باشد.
اين يكي از شيوههاي صاحبنظران مكاتب بشری برای تربیت افراد و تقویت روح صبر و استقامت در دیگران است كه فیالجمله موثر است. اما در بعضي موارد اين مكاتب راهي براي توصيه مردم به صبر و تحمل ندارند. فرض كنيد در حوادث و بلاياي طبيعي كه باعث ويراني و كشته شدن افراد بیگناه ميشود، معمولا کمتر انسانی آرام و بیتفاوت ديده ميشود. در چنين موقعيتهايي اين مكاتب چگونه ميتوانند مصيبتزدگان را به آرامش دعوت كنند؟ غير از اينكه تلاش كنند با تلقیناتی ايشان را تسلي بدهند؛ از قبيل اينكه زندگی همین است، طبيعت چنين اقتضا ميكند كه هر چيزي زماني از بين برود؛ و يا اينكه اتفاقات طبيعي در كنار فوايد فراواني كه دارد، لازمه آنها بعضي خرابيها و مشكلات است و گريزي از آن نيست. ولی واقعيت این است که این حرفها نمیتواند تأثیر چندانی بر بيتابيهايي كه گويا انعکاس طبیعی اين حوادث است، داشته باشد. كمتر كسي ميتواند خود را در برابر مصيبت حفظ و از جزع و فزع خودداري كند؛ مگر كساني که خودساخته باشند. نقل شده است مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در روز عید غدیر فرزند جوانشان از دنيا رفت. در آن روز مردم، كه از فوت فرزند ايشان خبر نداشتند، برای عرض تبریک عيد به منزل ايشان ميآمدند. آن بزرگوار به اهل خانه سفارش كردند كه صدای گریه از خانه بلند نشود؛ مبادا کسی متوجه مرگ فرزندمان شود و برنامه روز عيد مردم بر هم بريزد. خود ایشان هم خیلی عادی در مجلس جشن شركت كرده و از مردم پذیرایی کردند. در پايان مراسم جشن، هنگامي كه مهمانها قصد رفتن داشتند، مرحوم ملكي به آنها گفتند: حال كه جشن تمام شد، اگر میخواهید عبادت ديگري هم انجام دهید، در تشییع جنازهای شرکت کنید. مردم با تعجب جريان را از ايشان پرسيدند؛ آنگاه برايشان معلوم شد كه فرزند خود مرحوم ميرزا جواد آقا در همان روز عید از دنیا رفته و ایشان برای این که دیگران ناراحت نشوند و روز عید بر مردم تلخ نشود، به روی خودشان نیاورده بودند.
چنين كساني نادرند؛ گويا به جای دیگری دل بستهاند که این اتفاقات برایشان اهمیتی ندارد. اما منطق بشری راه حلي براي توصيه به صبر در این قبيل مشکلات ندارد. فقط دین است که براي تبيين همه اتفاقات و دعوت به صبر و تحمل در برابر همه مشکلات راه چاره دارد. يكي اين است كه مومنان در برابر هر مصیبتی در دنيا اجر و پاداشی را در آخرت از خداوند دريافت ميكنند. در این زمینه روایات زیادي وارد شده است؛ از جمله اين روایت كه مؤمني که در دنيا به مشكلاتي مثل بیماری یا فقر مبتلا بوده، وقتي در روز قيامت پاداشهايی كه خدای متعال به او عطا کرده را ميبيند، آرزو میكند ای کاش همه عمرم با فقر و گرفتاري گذشته بود تا پاداش بيشتري دريافت ميكردم! اين مساله براي کسی که اعتقاد به دین ندارد، قابل فهم نيست و طبعا او هم از چنين پاداشي برخوردار نميشود؛ چون اين اجر و ثواب فقط به افراد مؤمن داده ميشود.
البته اسلام علاوه بر وعده پاداش به مومناني كه در برابر مصیبتها و مشکلات صبر پيشه ميكنند، بيان منطقی قویتري نيز دارد که در فلسفههای بشري از آن استفاده نشده و از جهانبینی اسلام سرچشمه ميگيرد. قرآن مكرراً اين مفهوم را مطرح میکند و به بيانهاي مختلفي آن را میپروراند؛ مفهومی كه در همه مراحل زندگی انسان، از جمله برای مقاومت در برابر مشکلات مؤثر است و نگاه انسان را به زندگی در این جهان تغيير ميدهد.
فلسفه آفرينش انسان
اغلب مردم در برابر اين سؤال كه خلقت انسان توسط خداوند (يا به گفته مادیین: پيدايش انسان در نتيجه تکامل انواع) براي چه بوده، پاسخ روشني ندارند. اهل دین بر اساس آنچه سر لوحه دعوت همه ادیان و انبیاست، میگویند: خدا ما را خلق کرده تا اگر کار خوب کرديم، در بهشت متنعم باشيم و اگر کار بد انجام داديم در جهنم عذاب شويم. اما در کلمات بزرگان و حکماي غيرمؤمن، فلسفه خاصی برای زندگی انسان در این عالم و حوادثی که برایش اتفاق میافتد، ديده نمیشود. اين در حالي استكه در قرآن کریم و منابع اسلامی پاسخ اين مساله داده شده و در باره آن تاکیدات زيادي را در آيات و روايات ميتوان سراغ گرفت.
قرآن بعد از بيان بعضي مشكلات و گرفتاريها، به خصوص مصيبتهايي كه در جنگ براي مسلمانان پيش آمده، ميفرمايد: وَلِيَبْتَلِيَ اللّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحَّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ»؛1 همه این بلاها و گرفتاریهایی که برای شما اتفاق میافتد، حساب شده و بر اساس حكمت است و خارج از اختيار خدا نيست. چون همه آفرینش براساس حق است و باطل در آن راه ندارد؛ همچنانكه سرگرمی و بازیچه نيست؛ «لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لَّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن كُنَّا فَاعِلِينَ».2 خداوند به صورتهای مختلفی اين مطلب را بيان كرده که همه دقایق عالم از روی حکمت است، هیچ امر بیحکمت و گزافي در آن نيست و هيچ بخشي از آن خارج از اراده و اختيار او نیست؛ «وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِن شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ»؛3 خدا در مقابل هیچ چیزی دست بسته نیست و از هيچ کاری عاجز نمیشود؛ هر کاری، در هر زمان و هر جا كه بخواهد قادر به انجام آن هست. قدرت خدا کاستی ندارد؛ آنچه نظام و چارچوبه خاصی به کارهای خدا میدهد حکمت اوست. خداوند ميتواند انسانها را بدون این که تلاش کنند، سیر کند؛ یا در جنگها مومنین را بدون این که کشته يا زخمی شوند، بر دشمن پیروز کند؛ حتی خدا ميتواند كاري كند كه همه انسانها هدایت شوند و به بهشت بروند؛ «لَّوْ يَشَاء اللّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا»؛4 خداوند اگر بخواهد، ميتواند معجزهای نازل کند که هیچ کس نتواند در مقابل آن مقاومت کند؛ «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّن السَّمَاء آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ».5 خداوند چنين قدرتي دارد، ولی این كار بر خلاف حکمت او است. او میخواست بر روي زمین خلیفهاي خلق کند که مظهر اراده و قدرت او باشد؛ یعنی سرنوشتش را با اراده و اختیار خودش بسازد. حکمت او اقتضا می کند که چنین نظامي در عالم برقرار باشد. حکمت الهي اقتضا ميكند انسان مختار دائماً بر سر دو راهي سعادت و شقاوت واقع شود، تا بر اساس اختيار خود راه سعات را انتخاب كند.
مقصود بالاصاله از خلقت انسان، رحمت است: «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»؛6 اما از آنجا كه رحمت الهی در مقابل عمل اختیاری است، بايد در مقابل عصیان اختیاری هم عذابي باشد. در غير اين صورت ثمره همه كارها يكي خواهد بود، و در نتيجه انگیزهای برای انجام کار خوب باقي نميماند. بنابراين، به قول حکماي اسلامي، جهنم و عذاب مقصود بالتبع است.
اختيار، زمينهساز جلب رحمت الهي
رحمت خاص الهي که فوق همه رحمتهاست، فقط شامل حال کسانی ميشود که با عمل اختیاری به آن میرسند؛ فرشتگان مقرب درگاه الهی هم خادم چنين كساني ميشوند؛ و اين نيست جز در اثر مقامي كه به واسطه عمل اختیاری خود کسب کردهاند. اگر خدا انسان را خلق نکرده بود که بتواند با رفتار اختياري خود چنین فضلیتی را کسب کند، رحمت خدا بیمورد میماند و کسی نبود که لیاقت درک آن را داشته باشد. خداوند چنین ظرفیتی را به انسان داد تا بتواند به اين مقام برسد. اما برای رسیدن به این مقام باید دائما باب اختیار باز باشد تا انسان در نتيجه عمل به دستورات خدا به آن مقام نايل شود. همچنين باید شرايط گوناگوني از خوشي و ناخوشي، و سختي و راحتي براي انسان ايجاد شود، تا خود را در نشان دهد. کسانی ممكن است در خوشیها موفق باشند و خدا را فراموش نکنند، اما در ناخوشیها از خدا غافل شوند؛ اكثر مردم نيز برعکس، زماني كه دچار گرفتاری، مریضی و سختی میشوند، دستشان پیش خدا بلند میشود؛ اما زماني كه گرفتاریشان رفع شد و در شادی قرار گرفتند، خدا را فراموش میکنند.
دليل این که خداوند چنین نظمي را هم در عالم تکوین برقرار کرده که حوادث خوشایند و ناخوشایند وجود داشته باشد، و هم در عالم تشريع تکالیف ایجابی و سلبی را براي انسان وضع كرده، براي این است كه انسان مستعد بتواند به مقامي برسد كه لياقت درك رحمت خاص الهي را كسب كند. بدون این نظم انسان هم مثل سایر موجوداتي ميشود كه رفتارهاي آنها نتيجه اختيار و انتخاب خودشان نيست.
خدای متعال این قدرت را به انسان داده که بتواند پا روی تمايلاتش بگذارد و خواسته خدا را مقدم بدارد؛ و در گرمای تابستان که راحتطلبی میگوید در خانه بنشین و استراحت کن، سختيهاي فراواني را تحمل كند و به دنبال انجام وظیفه و تکلیفش باشد؛ تا خدا راضی باشد.
در فرهنگ دیني اسم اين نظام «امتحان» است؛ تعبیرات دیگری هم مثل «فتنه»، «ابتلا» و «تمحیص» براي آن به كار رفته است. رایجترین تعبير در قرآن براي اين نظام ابتلا است كه در فارسي آن را به «آزمایش» ترجمه میکنند. ابتلا با بلا همخانواده است. اصل اين واژه به معناي «چیزی را تحت فشار قرار دادن» است. ابتلا هم به اين معني است كه براي كشف ويژگيها و توانمنديهاي يك شخص او را تحت فشار کار سختی قرا دهند و او را آزمايش كنند. همچنانكه معلم براي اينكه ببيند شاگرد چقدر درس خوانده، سوالاتي را مطرح میکند که ابهام داشته باشد. در فرهنگ دینی وقتی ابتلا به خدا نسبت داده میشود به اين معنا است که خداوند سختیهایی را برای انسان پیش میآورد تا او را بيازمايد. «بلا» در قرآن در مورد خوبیها هم به کار رفته است: «وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ».7
امتحان، هدف آفرينش
مفهومی که قرآن بر آن تأکید میکند این است که هدف اصلی از آفرینش انسان در این عالم امتحان است: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»؛8 این مفهوم در هیچ يك از فلسفههاي بشری مطرح نیست و طبعاً از نتایجی که بر آن مترتب ميشود، محرومند. قرآن علاوه بر شيوههای مختلفی که برای تشویق مردم به صبر به کار میگیرد، از مژده محبت الهی، تا وعده پاداشهای اخروی و يادآوري ثمرات دنيوي صبر، از بيان این مطلب هم غفلت نمیکند که همه سختیها، از بلايای طبیعی و ديگر گرفتاريها تا آنچه در اثر تکلیف برای انسان پیش ميآید، مثل سختيهايي كه در جهت انجام تکلیف جهاد وجود دارد، براي اين است كه شما آفریده شدهاید تا دائماً در معرض امتحان قرار بگیريد، تا در دو راهيها راه صحیح را بر راه غلط ترجیح بدهید و معلوم شود که برای اطاعت خدا و کسب رضای او چه ميزان حاضرید مایه بگذارید.
یکی از تعبیراتی که در قرآن براي بيان اين مطلب به کار رفته اين است: «وَلِيُمَحَّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ».9 اهل لغت «تمحيص» را به معنی خالص کردن معنا کردهاند. براي «خالص کردن» دومفهوم ميتوان تصور كرد؛ اول: جدا كردن ناخالصيها و زدودن آنها؛ كه براي اين مفهوم ميتوان واژه «تخليص» را استفاده كرد. دوم: سنجيدن عيار خلوص؛ مثل زرگري که براي سنجش ميزان خلوص طلا، آن را محک میزند. اين مفهوم با سیاق آیه مناسبت بيشتري دارد. خدا شما را محک میزند تا عیار خلوصتان را بسنجید و ببيند واقعاً چقدر دل به خدا دادهاید و حاضرید برای رضای او کار کنید.
در جلسات گذشته هم گفته شد: مراتب ايمان انسانها متفاوت است. خدای متعال با امتحاناتی که براي افراد پیش میآورد مراتب خلوص ایمانشان را محک میزند تا ببیند ايمان هر کس چقدر واقعی است و آيا بر سر ايمان خود ایستاده و نسبت به آن پایداري و استقامت دارد؟ خدا میتوانست همانگونه که در شب جنگ بدر فرشتگان را نازل کرد، در همه جنگها فرشتگان را نازل كند تا مومنین پیروز شوند و حتی یک نفر هم زخم برندارد؛ اما در جنگ احد این کار را نکرد. چرا خداوند در احد فرشتگان را نفرستاد؟ همه كارهاي خدا حساب دارد. اگر در همه جنگها مسلمانان با ياري فرشتگان پیروز ميشدند، از كجا معلوم میشد كسي مثل اميرالمؤمنين (ع) حاضر است تا پای جان بایستد، ولي کسانی ديگر فرار ميکنند؟ مراتب ايمان افراد متفاوت است و باید ايمان يكايك افراد سنجیده شود تا معلوم شود هر کسی در چه مرتبهای است.
این مسالهای است که در دین مطرح میشود و بیش از همه در قرآن روی آن تکیه شده است. آیات زیادی درباره بلا و ابتلا وجود دارد؛ مثل: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ».10 همه اين اتفاقات براي اين است كه شما را بيازماییم؛ نه این که سر رشته كار از دستمان در رفته باشد! همه حوادث عالم حساب و كتاب دارد؛ حتي تعداد کسانی که در یک زلزله باید از بین بروند، معین است: «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْض وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ».11 خداوند از میلیونها سال پیش میدانست چه وقت، در کجا، چه حادثهای اتفاق میافتد و همه آنها براساس حکمت بود.
پس یکی از روشهایی که اسلام برای تشویق مردم به صبر استفاده میکند تقویت این آموزه دینی است که اصلاً اساس زندگی شما برای آزمایش است. در يكي از آیات ميفرمايد: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا؛12 ما همه زینتهای زمین را قرار دادیم تا انسانها را بیازماییم كه کدام نیکوکارترند.» يعني آفرينش اين زينتها براي اين است كه مشخص شود عکسالعمل انسان در مقابل آنها چیست؟ چقدر دل به آنها دل میبندد؟ چه مقدار ثروت و تجارت و مساکن طیبه را بر جهاد فی سبیلالله مقدم میدارد؟ در آيه ديگري میفرماید: «قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ؛»13 پدر و مادر، زن و فرزند، قوم و عشیره، اموال و دارايي، و کاخها و باغها كه آدمي به آنها دل ميبندد، زینتهای اين دنیاست. اگر آنها را بیش از خدا و پیغمبر، و جهاد دوست دارید، منتظر امر خدا و عذاب الهی باشید!
پس، همه آفرينش مقدمهاي است برای این که ما آزموده شویم؛ در مسائل فردی، روشن شود هر شخص در زندگی خودش چگونه رفتار ميکند، چه چيزي را مقدم ميدارد، چقدر حلال و حرام را رعایت ميکند؛ و در مسايل اجتماعي معلوم گردد كه يك جامعه در مقابل جامعه دیگر چگونه رفتار ميكند و چقدر حقوق يكديگر را مراعات ميكنند؟ آيا جامعهای لذتهای دنیا را از خدا بيشتر دوست دارد و میگوید فعلاً خوش باشیم، تا بعد؟! يا جامعهاي به جاي مقاومت در برابر دشمنان ميگويد فعلاً كوتاه بياييم تا تحریمها برداشته شود؟ اسلام این روحیه را نمیپسندد؛ اسلام میخواهد انسان مقاوم، صبور، متکی به خدا، و اعتماد و توکلش بر اراده او باشد و از هیچ چیز هراسي نداشته باشد و در مقابل انجام وظیفه به چنین انسانی وعده میدهد: «لاَ يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا».14
امیدواریم خدای متعال توفیق بدهد که از آموزههای قرآن عمیقتر و بهتر در سطوح مختلف زندگی فردی و اجتماعی استفاده کنیم.
و صلي الله علی محمد و آله الطاهرین.
1. آلعمران(3)، 154.
2. انبياء(21)، 17.
3. فاطر(35)، 44.
4. رعد(13)، 31.
5. شعراء(26)، 4.
6. انعام(6)، 12.
7. اعراف(7)، 168.
8. ملك(67)، 2.
9. آلعمران(3)، 154.
10. بقره(2)، 155.
11. حديد(57)، 22.
12. كهف(18)، 7.
13. توبه(9)، 24.
14. آلعمران(3)، 120.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org