- جلسه اول: مفهوم صبر
- جلسه دوم: «صبر»؛ جوهره انسانيت
- جلسه سوم: صبر در قرآن
- جلسه چهارم: شيوههاي پرورش روحيه صبر
- جلسه پنجم: صبر، تمرين تقويت اراده
- جلسه ششم: صبر محک خلوص ایمان
- جلسه هفتم: شبهات شیطانی
- جلسه هشتم: صبر، روح عبادات
- جلسه نهم: ايمان، شرط نجات
- جلسه دهم: پیامبر صلوات الله علیه، مأمور به صبر
- جلسه يازدهم: پايداري با خداجويان
- جلسه دوازدهم: انبياء پيشين، الگوهايي براي صبر
- جلسه سيزدهم: امام حسن (عليهالسلام)، اسوه صبر
- جلسه چهاردهم:پيامبر(ص)، نماد شكيبايي
- جلسه پانزدهم: نگاهي به «صبرنامه» علي(ع)
- جلسه شانزدهم: صبر، پلكان رشد و تعالي
- جلسه هفدهم: ملاك برتري اعمال
- جلسه هجدهم: والاترين صبر
- جلسه نوزدهم: ولايت، متمم توحيد
- جلسه بيستم: صبر و احكام تكليفي
- جلسه بيست و يكم: صبر و شكيبايي، يا دعا و تضرع
- جلسه بيست و دوم: خويشتنداري، يا برخورد با خطاكار
- جلسه بيست و سوم: صبر و تقيه
- جلسه بيست و چهارم: صبر در برابر حرف مردم
- جلسه بيست و پنجم: راهي براي كسب ملكه صبر
- جلسه بيست و ششم: تشويق به صبر در روايات
صدا/فیلم | اندازه |
---|---|
برايشنيدنصدايجلسهكليككنيد | 5.45 مگابایت |
بسم الله الرحمن الرحيم
آن چه پيشرو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 27/04/92، مطابق با نهم رمضان 1434 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
صبر، روح عبادات
در جلسه گذشته گفتيم در فرهنگ اسلامی «صبر» نه به معناي انفعال، بلكه امري ایجابی و فعالیتي درونی است و جایگاه آن در نظام رفتارهای خداپسند بسیار ممتاز است. از یک ديدگاه میتوان صبر را به منزله تنه درخت اسلام معرفی کرد که ریشههای آن، باورها و ارزشها است و از رفتارهاي مختلف كه حكم شاخههاي آن را دارند، ثمرات فراواني حاصل میشود. صبر بهمنزله انرژی فشرده و توان متمركزي است که بر اساس شرایط مختلف در رفتار آدمي شکلهای گوناگوني پیدا میکند و آثار متفاوتی از آن ظاهر میشود. اين تشبیه ادیبانهای است که با توجه و دقت در بعضی از آیات قرآن ميتوان دريافت كه چندان از مذاق اسلام دور نیست.
نيكفرجامان
خدای متعال در سوره رعد انسانها را به دو دسته تقسیم میکند و فرجام يك دسته از ايشان را خوب معرفي كرده (لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ) و گروه ديگر را بدفرجام دانسته است: (لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ). در اين آيات كه از آيه 20 سوره رعد آغاز ميشود، برای هر يك از اين دو گروه ویژگیهایی ذكر شده كه از اين قرار است: «الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَلاَ يِنقُضُونَ الْمِيثَاقَ؛1 کسانی که به عهد و پیمان خود با خدا وفادارند و پیمان نمیشکنند»؛ «وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الحِسَابِ؛ کسانی که با افرادی ارتباط برقرار میکنند که خدا دستور داده، از خدا میترسند و از حساب بد بیم دارند»؛ «وَالَّذِينَ صَبَرُواْ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلاَنِيَةً وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُوْلَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ؛ و کسانی که به خاطر رضايت خدا صبر كردند و نماز بر پا داشتند و از آنچه روزيشان كرده بوديم، پنهاني و آشكارا انفاق كردند و بدي را با خوبي ميپوشانند، براي ايشان فرجام خوبي است».
در آيه آخر چند نكته قابل توجه است. تعبير ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِم يكي از تعبیرات شایعی است كه در آيات متعددي از قرآن آمده، ولي ما حقيقت آن را به درستي نميدانيم. آنچه ميتوانيم از اين عبارت استفاده كنيم اين است كه کسانی فقط برای خودِ خدا کار میکنند و چشمداشتي به اجر و پاداش ندارند.
يكي ديگر از تعبيرات شايع كه در چند آيه از قرآن مورد تأكيد قرار گرفته، جلوگيري و دفع كردن رفتار بد ديگران با نيكي و احسان، و انجام كارهاي خوب است؛ يعني برای جلوگیری از شرور ديگران، به کار خیر اقدام کنید و با احساني كه در حق ديگران ميكنيد، از بدرفتاري آنها جلوگيري كنيد. در نتيجه، هم شما از شر طرف مقابل در امان ماندهايد و هم او مرتكب گناه نشده است. این، یکی از دستورات اخلاقی عجیب قرآن است؛ «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ»2. در نتيجهء چنين رفتاری کسی که با تو دشمن سرسخت است، مثل دوست صمیمی میشود.
در ادامه آيات سوره رعد، بعد از ذكر ويژگيهاي دسته اول از انسانها ميفرمايد: «أُوْلَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ». قرآن زندگی انسان را امري بادوام که تا بینهایت ادامه دارد، ترسیم کرده؛ راهي طولاني كه ما در آغاز آن هستیم. زندگي این عالم، هر چه طولاني باشد، با دنباله آن كه بینهایت است، قابل مقایسه نیست. در اين آيات خداوند ميفرمايد اگر از فرصت کوتاه زندگي دنيا كه در اختیار شما است، به درستي استفاده کنید، پایان کار از آنِ شماست. در ادامه هم توضیح میدهد تصور نکنید اين عاقبت، زندگي سادهاي مثل اين دنيا است؛ خير؛ خیلی وسیعتر از تصورات شما است؛ «جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِم»3؛ بهشتهایي برین كه نه فقط خود كساني كه ويژگيهاي مذكور را دارند، بلكه پدران، همسران و فرزندانشان که صلاحیت داشته باشند، وارد آن ميشوند؛ علاوه بر این كه «وَالمَلاَئِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ؛ فرشتگان از هر دری بر ایشان وارد میشوند». «سَلاَمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ»4؛ فرشتگان به ايشان ادای احترام میکنند و به آنها میگویند این احترام به خاطر صبر شماست؛ چه خوش فرجامی دارید؛ سرانجامی با این تشریفات!
بدفرجامان
در مقابل اين گروه، کسان ديگري هستند كه اوصافشان بر خلاف گروه اول است؛ «الَّذينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ميثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّار؛5 كساني كه ميثاق و پیمان خود با خدا را ميشکنند، ارتباطاتی که خدا دستور داده، قطع میکنند ]و به جاي رابطه با پیامبر، معصومین و اولیای دین، با دشمنان خدا، شیاطین و اولیای شیطان ارتباط برقرار میکنند[ و ]در یک کلمه،[ همه کارشان افساد در زمین است، لعنت خدا بر چنين كساني باد؛ چه بد فرجامی دارند!»
رفتارهاي زمينهساز حسن عاقبت
در این آیات نکات لطیف و ظریف فراوانی نهفته است كه مفسران به بسياري از آنها اشاره كردهاند. در اين ميان بعضي از نکتهها به بحث ما مربوط میشود كه به آنها ميپردازيم. اولین مسالهاي كه خدا در اين آيات ذکر میکند این است که در مقابل خدا پیمانشکنی نکنید؛ قدم اول براي رسيدن به چنين سرانجامي نيكو و بهرهمندي از اين مقامات و احترام فرشتگان آن است که به عهدي كه با خدا بستهاند، وفادار باشند. كدام عهد؟ «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ؛ وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ؛6 اي فرزندان آدم! آيا با شما عهد نکردم كه شیطان كه دشمن آشكار شماست، را نپرستيد؛ و اينكه مرا بندگي كنيد؟ اين راه راست است.» عهد خدا با بندگان اين است. اگر میخواهید به آن فرجام نيكو دست يابيد و سریع به مقصد برسيد، راه این است؛ بايد عهدي كه با خدا بستهايد، را رعایت کنید. در واقع اين روح تمام برنامههای دین است؛ اطاعت و پرستش خدا.
نکته ديگري که در آيات سوره رعد بر آن تأکید شده، این است که انسان در زندگی خود ناچار به رابطه با ديگران است؛ اما باید سعی کند ارتباطاتش مطابق خواست خدا باشد. مگر قرار نشد اطاعت خدا به عنوان اصل در همه کارها مد نظر باشد؟ پس اين خداست كه میگوید با چه کسانی ارتباط داشته باشید و با چه کسانی قطع رابطه كنید.
نكته سوم اين كه انسان همیشه بايد به خداي متعال توجه داشته باشد و در مقابل عظمت او احساس کوچکی و خشیت کند، تا در برابر خدا به غرور، خودخواهی و خودپرستی مبتلا نشود و نيز بداند به کارهای او رسیدگی ميشود؛ پس بترسد از این که بدحساب شود.
نكته بعد اينكه بايد به خاطر خدا صبر پيشه كرد. در اين آيه همراه با امر به اقامه نماز، انفاق و دفع بديها با خوبي، قيد ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ ذكر نشده، در حاليكه اين قيد براي صبر لحاظ شده است. ضمناً بايد توجه داشته باشيم كه موارد فراواني در زندگي آدمي پيش ميآيد كه بسياري از آنها ناشي از انفعال است و بر آنها صبر اطلاق ميشود؛ اما همه آنها در اين آيه مورد نظر نيست. صبری كه در اينجا از آن ياد شده، رفتاري است که انسان با اختیار خودش انجام ميدهد؛ تحمل، مقاومت و عكسالعمل اختياري در مقابل عواملی که آدمي را به کجراهه ميکشانند. اما چرا صبر كند؟ فقط به خاطر خدا.
در ادامه آيه به بعضي از مصادیق صبر اشاره شده است؛ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ؛ بر پا داشتن نماز؛ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلاَنِيَةً؛ انفاق از اموالی که به آنها داده شده، به صورت پنهاني و آشكارا. در بعضي شرايط انفاق بايد به صورت آشكار باشد، تا ديگران هم تشويق شوند و در شرايطي هم بايد مخفيانه و پنهاني باشد، تا آبروی افراد حفظ شود. اهل بیت صلواتالله علیهم اجمعین اغلب در تاريكي شب، کیسههای نان و غذا را بر دوش ميكشيدند و براي فقرا و نيازمندان ميبردند؛ آنها با اينكه غلاماني داشتند، اما اينكار را خودشان انجام ميدادند، تا رضايت خدا را بیشتر جلب كنند؛ علاوه بر اينكه آبروي افراد به اين صورت بيشتر حفظ شده است. سومين مصداقي كه در اين آيه براي صبر عنوان شده، اين است: وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ؛ رفتار نيكو با ديگران، به گونهاي كه زمینه دشمنی از بین برود.
همچنانكه گفته شد، براي هيچ يك از اين كارها به جز صبر قيد ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ به كار نرفته است. علاوه بر اينكه يكي از پاداشهاي چنين كساني را اينگونه عنوان ميكند: سَلاَمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ. با كمي دقت ميتوان دريافت كه اين پاداش لطیفتر، شریفتر و بزرگتر از سایر نعمتهاست؛ چون ملائکه به خواست خودشان براي خوشامدگويي به اين افراد نمیآیند؛ زيرا «لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ»7؛ ملائکه هيچ كاری را بدون اذن خدا انجام نميدهند. پس خداوند به آنها امر كرده كه از هر دري وارد شوند و با احترام به مومنان سلام كنند.
اما دليل برخورداري اين افراد از همه اين نعمتها چيست؟ بِمَا صَبَرْتُمْ؛ نه به خاطر نماز، نه به واسطه انفاق پنهان و آشكار، و نه به دليل رفتار نيكو با ديگران، بلكه به خاطر صبر، مقاومت و پايداري. اين مطلب چگونه قابل توجیه است؟ همه میدانیم نماز بايد خالصانه برای خدا خوانده شود و اگر ریا در آن راه پيدا كند، نه فقط باطل است، بلكه گناه است؛ اما در اين آيه قيد ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ براي آن به كار نرفته است. همچنانكه اگر انفاق برای خودنمایی و ریاکاری باشد، هیچ ارزشی ندارد؛ اما در اين آيه بدون قيد مذكور از آن ياد شده است. چرا در این آيه كه رفتارهاي زمينهساز براي عاقبت نيكو و بهرهمندي از پاداشهاي اخروي، از جمله احترام ملائکه را بر ميشمرد، قيد ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ فقط براي صبر ذكر شده است؟
جايگاه صبر در دستورات الهي
اين مساله نقش مهم و محوری صبر و پايداري را در مجموعه رفتارها و دستورات اسلام مشخص میکند. صبر مثل روحی است که بايد در كالبد همه اعمال دميده شود؛ از وفای به عهد و ميثاق الهي، تا بقيه كارها. فرض كنيد امروز کسی به عهد خود با خدا توجه پیدا کرد و در مقام بندگی برآمد، اما فردا آن را فراموش كرد، آيا ميتوان چنين كسي كه صرفالوجود عهد و عبادت را رعایت کرده، را مصداق كساني دانست كه يُوفُونَ بِعَهْدِ اللّهِ؟ زماني شخص در دايره اين افراد قرار ميگيرد كه در رفتار خود پايدار و ثابت قدم باشد و آن را ادامه بدهد. همچنانكه اگر كسي يك روز نمازهاي پنجگانه را به طور كامل و صحيح بخواند، اما روز بعد نماز نخواند؛ چنين كسي صبر در عبادت ندارد. آنچه آدمي را نجات میدهد، تداوم، مقاومت و پایداری بر کار است. إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا8؛ بدون پايداري و دوام كه روح صبر است، يك رفتار ارزش پيدا نميكند. به عبارتي صبر در ميان مجموعهاي از رفتارها مثل روحی است که در همه افراد مجموعه مؤثر است. اگر این صبر و پایداری برای خدا بود، همه آن رفتارها هم برای خدا خواهد بود. از همين رو است كه در آيه مورد بحث به جاي مقيد كردن يكايك اعمال و رفتارها به ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ، اين قيد را براي صبر ذكر كرده تا شامل همه آن رفتارها بشود. در حاليكه اگر یکی از اين كارها را مقيد ميكرد، شامل كارهاي ديگر نمیشد. همه كارها در سايه دوام و پايداري ارزش پيدا ميكند و دوام اين كارها یعنی صبر بر آنها و مقاومت در مقابل عواملی که مانع انجام آنها میشود.
همچنانكه در مسايل فردي مثل نماز و انفاق دوام و پايداري است كه آنها را ارزشمند و مؤثر ميسازد، در رفتارهاي اجتماعي نيز صبر، استقامت و پايداري لازمه بقاي ارزش و تأثير آنها است. کسانی كه سالياني در جبههها جنگیدند، اما بعد از جنگ تدريجاً به سوي دنيا و رفتارهاي نادرست كشيده شدند، امروز میتوانند افتخار کنند که ما چند سال در جبهه بودیم؟! بله! روزي در جبهه بودید و با دشمن جنگيديد، اما امروز چه هستید؟ شما صبر نکردید، مقاومت نداشتید، پایداری نورزيديد.
کسانی که یک روز از راهی میروند و روز ديگر از راهي دیگر، به دست خود تيشه به ریشه کارشان میزنند. چه بسا ديروز خدماتي را انجام دادهاند، اما امروز با رفتارهاي اشتباه خود مثل «گاو نه من شیرده» با يك لگد همه را از بين بردهاند.
قوام صلاح و سعادت انسان در این دنیا، و نيز عامل رسیدن به عقبیالدار در آخرت صبر، پایداری، مقاومت و استقامت است. البته صبر و استقامت كار دشواري است. به حسب نقل، محاسن پیغمبر اکرم صليالله علیه و آله و سلم زود سفید شد. به ایشان عرض شد شما هنوز سن زیادی ندارید، چرا محاسن شما به اين زودي سفید شد؟ آن حضرت فرمود: «شَيَّبَتْنِي سُورَةُ هُود؛9 سوره هود مرا پیر کرد.» از آن حضرت سؤال شد سوره هود چه خصوصیتی دارد که شما را پیر کرد؟ پيامبر در پاسخ فرمودند: «هذه الآیة: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ». پيامبر صليالله عليه و آله فرمود این آیه مرا پیر کرد؛ چون نميدانم آیا وظیفهام را در مقابل این آیه انجام دادهام، يا در انجام آن کوتاهی کردهام.
يكي از همسران پیامبر گفت: شبي پیغمبر اکرم براي عبادت از بستر برخاستند و پس از وضو به نماز ايستادند. بعد از نماز دست به دعا برداشت و شروع به گریه کردند. من كه از مناجات طولاني و گريه ايشان متعجب شده بودم، خواستم ببینم آن حضرت چه مناجاتی با خدا دارد. آرام به كنار پيامبر آمدم و گوش به نجواي ايشان سپردم؛ وقتي دقت کردم، شنيدم آن حضرت میگوید: «اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً؛10 خدایا مرا یک آن به خودم وامگذار!»
چرا پيامبر صليالله عليه و آله چنين درخواستي از خدا دارد؟ چون بدون کمک و ياري خدا پيامبر هم طاقت انجام تکالیف خود را ندارد؛ استقامت هم باید با کمک خدا باشد. در قرآن كريم هم وقتی خداوند پیغمبر را به صبر امر میکند، میفرماید: «وَمَا صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللّهِ؛11 صبر تو نيست مگر به لطف خدا.» این، تعبیر عجیبی است. در قرآن به صورتهای مختلفي پیغمبر اکرم به صبر امر شده است؛ اما در اين آيه میفرماید: متوجه باش! صبر تو به برکت عنایت الهی است. خدا است كه توفیق این صبر را به تو میدهد. این، يعني حتی پيامبر هم براي صبر خود وامدار خداوند است و بدون امداد الهي از عهده این امر برنمیآید.
زيباييهاي تدوين قرآن و تكوين عالم
ذكر اين نكته نيز خالي از لطف نيست كه قرآن کتاب عجیبی است؛ هر کلمه و هر جملهاش؛ تقدیم و تأخیر کلماتش؛ سیاق کلام در هر سوره؛ عنایت خاصی كه به مطالب در آيات و سورههاي مختلف است و نظم كلمات بر اساس آن شكل گرفته؛ تمام اینها نکتههای حکیمانه، ادیبانه و زیبايي است كه در نهایت لطافت، فصاحت و بلاغت به کار گرفته شده است. مبادا بعضي حرفهاي سخيف برخي روشنفکرمآبان ذهن ما را به خود مشغول كند. مگر ممكن است قرآن با اين همه اعجاز، کلام بشري باشد كه مطالبي به ذهنش آمده و به ادبیات معاصر خود آنها را بيان كرده باشد؟! همچنانكه این عالم هم کتاب تکوینی خدا و پر از حکمتها و اسرار است. مبادا سرسری به آن نگاه کنیم. اگر نقطه سیاهی در اين تابلوی نقاشی زيبا دیدیم، تصور نکنیم نقاش بیسلیقه بوده است. اگر ما هنرشناس باشیم، میبینیم تابلوي عظيم خلقت بدون لكههاي سیاهي كه در آن ديده ميشود، اين زیبایی را ندارد. حسن و زيبايي این عالم به نظم و چینشی است که دارد؛ اما عقل ما ناقص است و درست نمیفهمیم. هر وقت با پيشآمد سخت و ناخوشايندي مواجه ميشويم، از خدا گلهمند میشویم، بیصبری و بیتابی میکنیم، و احياناً حرفهای زشتی به زبان میآوریم؛ با این که حکمت کارهاي خدا را نمیدانیم.
البته يكي از حکمتهای آفرینش اين است که انسان از بعضي حکمتها بيخبر باشد، تا ارزش کارش روشن شود. مثل جريان ذبح حضرت اسماعيل به دست حضرت ابراهيم عليهما السلام. اگر حضرت ابراهیم میدانست که جبرئیل فدیهای براي ذبح به جاي حضرت اسماعيل ميآورد، کار او اينقدر زیبایی نداشت. این جهلها در بعضی موارد جزء زیباییهای این عالم است. البته ممکن است کسی به جايي برسد که براي او تفاوتي نداشته باشد كه بداند يا نداند، و وظیفهاش را به درستي انجام دهد. شاید بعضی از اولیای خدا مقامشان از حضرت ابراهیم هم بالاتر باشد و چنین بشوند. مگر سیدالشهدا صلوات الله عليه نمیدانست چه خواهد شد؟ اما با علم به آن چه واقع میشود، مثل کسی که از آينده اطلاع ندارد، نسبت به انجام وظيفهاش با همه دقایق آن اقدام کرد. او به مقامی از رضا و تسلیم رسیده بود که دانستن و ندانستن برایش فرقی نمیکرد. البته اصل در زیباییها این است که انسان وظيفهاش را فقط به خاطر این که خدا گفته، انجام دهد؛ در دلش هم خطور نکند که چه آثاری بر آن مترتب خواهد شد؛ به نفعش باشد يا به زيانش
وفقناالله و ایاکم لما یحب و یرضی
1. رعد(13)، 20-22.
2. فصلت(41)، 34.
3. رعد(13)، 23.
4. رعد(13)، 24.
5. رعد(13)، 25.
6. يس(36)، 60-61.
7. انبياء(21)، 27.
8. فصلت(41)، 30.
9. مفردات الفاظ القرآن، ص 510.
10. تفسير القمي ، ج 2، ص 75.
11. نحل(16)، 127.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org