- مقدمة معاونت پژوهش
- مقدمه نگارنده
- بخش نخست: سفارش امام باقر علیه السلام به جابربنيزيد جعفي
- گفتار نخست
- گفتار دوم
- گفتار سوم
- گفتار چهارم
- گفتار پنجم
- گفتار ششم
- گفتار هفتم
- گفتار هشتم
- گفتار نهم
- گفتار دهم
- گفتار یازدهم
- گفتار دوازدهم
- گفتار سیزدهم
- گفتار چهاردهم
- گفتار پانزدهم
- گفتار شانزدهم
- گفتار هفدهم
- گفتار هجدهم
- گفتار نوزدهم
- بخش دوم: ايمان در كلام امام علي علیه السلام
- گفتار بیستم
- گفتار بيستویکم
- گفتار بيستودوم
- گفتار بيستوسوم
- گفتار بيستوچهارم
- گفتار بيستوپنجم
- گفتار بيستوششم
- گفتار بيستوهفتم
- منابع
- نمایهها
گفتار بيستوپنجم
فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِينَ، وَمَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْكَافِرِينَ، وَمَنْ صَدَقَ فِي الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَيْهِ، وَمَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِينَ وَغَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَأَرْضَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ پس هرکه امربهمعروف (کار شايسته) کند، مؤمنان را همراهي کرده و ايشان را توانا گرداند، و هرکه نهيازمنکر (ناپسنديده) نمايد بينيِ كافرين را به خاک ماليده، و هرکه در گفتار راستگو باشد آنچه بر عهده او بوده به جا آورده، و هرکه با بدکاران دشمني کرد و براي خدا خشمناک گرديد، خدا براي او [بر ضد آنها] بهخشم آيد و در روز رستخيز او را خشنود ميگرداند.
بر اساس فرمایش امير مؤمنان علیه السلام صبر، يقين، عدل و جهاد چهار ستون نگهدارنده ایمان هستند. در هر عمل اختياري، گرچه كاملاً شخصي باشد، دو عامل انگيزه و شناخت نقش اساسی دارند و حضرت عامل انگيزه را در قالب صبر، و عامل شناخت را در قالب يقين بيان کردند. قوام رفتارهای اجتماعی انسان به رعايت حقوق ديگر افراد جامعه است كه از آن به عدل تعبير ميشود. البته بعضی افراد جامعه به ارزشها، قوانين و حقوق دیگران اعتنا نميكنند. واکنش مؤمن در برابر آنها جهاد ـ به معنای گستردهاش ـ است که چهار شعبه دارد: امربهمعروف، نهيازمنكر، استقامت و وفاداری در جهاد، و دشمنيكردن با فاسقان.
آثار و فواید شعبههای جهاد
حضرت علی علیه السلام در ادامه روایت به بیان آثار و فواید چهار شعبه جهاد میپردازند كه
توجه به آنها، هم موقعيت جهاد را در ميان چهار ستون ايمان روشن ميکند و هم ديدگاه اسلام را درباره فرد و جامعه بهلحاظ مراتب ايمان و اهدافِ آفرينش انسان و زندگي اجتماعي او مشخص ميکند.
امربهمعروف؛ تقویتکننده روحیه مؤمنان
كسي كه به معروف امر ميکند، پشت مؤمنان را استوار، و روحيه آنان را تقويت ميکند: فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِينَ. «ظهور» جمع «ظَهر» به معناي پشت است. مؤمنان با پشتوانه امربهمعروف احساس ميكنند كه موقعيت محكمي در جامعه دارند و ميتوانند منشأ اثر باشند و به اهداف خود دست يابند. مؤمنان در جامعهای که مردم واجبات و تکالیف شرعی را ترک ميکنند و کسی هم واکنشي نشان نمیدهد، احساس غربت ميكنند.
دقت در رفتارهای اجتماعی روشن ميکند که بسیاری از احکام اسلامی در جامعه جلوه ندارند و برخی مردم به علل مختلفْ احکام اسلامی را رعایت نمیکنند و به ارزشهای اسلامی و ایمانی پایبند نیستند. البته مؤمنان نباید به این وضع بياعتنا باشند و بگویند ما به وظیفه خودمان عمل میکنیم و به دیگران کاري نداریم. اگر مؤمنان در انجام وظایف اجتماعیِ خود سستی کنند، نهتنها باری از گناه برای خود میاندوزند، بلکه عقوبت نیز دامنگیرشان خواهد شد. جامعهای که افرادش به واجبات و تکالیفِ شرعی اعتنا نميکنند، بهتدریج از حالت اسلامی خارج ميشود و بهلحاظ ایمانی رو به ضعف ميگذارد. در مقابل، اگر كساني به انجام امربهمعروف مقيد باشند و بهجای ناديدهگرفتن ترک واجب، با رعایت شروط و مراتب امربهمعروف و نهیازمنکر کنند، مؤمنان پشتگرم ميشوند و احساس ميكنند كه اسلام در جامعه زنده است و مردم به احكام آن علاقهمندند.
نهیازمنکر؛ عامل ذلتِ کافران
همیشه افرادي در جامعه اسلامی بهشکلهاي متفاوت با باورها و ارزشهای الهی مخالفت ميورزيده يا صريحاً اظهار كفر ميكردهاند ـ دستکم مثل کافران اهل ذمّه كه در پناه اسلام زندگي ميكردهاند ـ يا منافقانه اظهار ايمان ميکردهاند، ولي از عمق دلْ احکام
اسلام را باور نداشتهاند و لزومی برای اجرای آنها و ترک اعمال نهيشده نمیدیدهاند، بلکه معتقد بودهاند برخی معارف دینی با اقتضائات زندگیِ مردم زمانه سازگار نیست و مردم آنها را نمیپسندند. اینگونه سخنان قبل از انقلاب اسلامی ایران زیاد شنیده میشد؛ چنانکه امروزه نیز حتی از کسانی شنيده ميشود که انتظار نداريم. وقتي نهيازمنكر ترك شود، خیال چنین افرادی آسوده است و چهبسا مدعی شوند که این احکام و معارف را جامعه امروزی نميپذيرد و اجرايي نيست و برای 1400سال پيش وضع شده است.
حال اگر كساني متصدي نهيازمنكر باشند و با متخلفان و فاسقانْ جدي برخورد کنند، بيني كافران به خاك ماليده ميشود و احساس شكست و حقارت ميكنند. حضرت علی علیه السلام با اشاره به این فایده نهیازمنکر میفرمایند: وَمَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْكَافِرِينَ. رغم انف به معناي بهخاكماليدن بيني است كه یك تعبير ادبی برای بیان شکست و ذلت و حقارت در میان مردم است؛ بنابراين کسی که نهیازمنکر میکند بینی کافران را به خاک میمالد. دراینصورت مؤمنان بیشتر احساس پیروزی میکنند؛ زيرا با اجراي نهیازمنکر، کسانی که کارهای ناپسند انجام میدهند با مقاومتِ ستودنیِ نهيکنندگانِ از منکر مواجه میشوند و بهاصطلاحْ بینیشان به خاک مالیده میشود.
پایداری در میدان جنگ؛ وفای به عهد با خدا
كساني که در ميدانهاي جنگْ مقاومت و فداكاري ميكنند فضیلت بزرگی به دست میآورند: دين خود را ادا ميكنند و به عهدي كه با خدا بستهاند وفادار ميمانند: وَمَنْ صَدَقَ فِي الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَيْهِ. خداوند در وصف ایشان میفرماید: مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِر.(1) اگر براي اين دلیرمردان جز همين سخن خدا که در مدح و ستایش آنان آمده است، فضیلتی نبود، براي ايشان كافي بود.
غضب و رضایت الهی
مؤمن نبايد محبت و عواطف خود را در جامعه اسلامي چنان عمومی گرداند که علاوه بر
1. احزاب (33)، 23. «از ميان مؤمنان مردانىاند كه به آنچه با خدا عهد بستند، صادقانه وفا كردند. برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند».
خوبان و مؤمنانِ جامعه، هنجارشکنان و توطئهکنندگان بر ضد نظام اسلامی را هم دربربگيرد. در اسلام رأفت و غضب هرکدام جايگاهي خاص دارند و باید بهجاي خود ظهور کنند. خداوند صرفاً «ارحمالراحمين» نيست، بلکه «اشدّ المعاقبين» و «عزيز ذوانتقام» هم هست. خداوند متعال، همانگونه که در قرآن کریم فرموده است، از مجرمان انتقام میگیرد: إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ.(1)
اینگونه نیست که دین يکسره رحمت و مهربانی باشد. درست است که در اسلام اصلِ رأفت و رحمت وجود دارد؛ اما باید با کساني که مانع تحقق اهداف رحيميه خداي متعال و به کمالرسیدن انسانها ميشوند مبارزه، و در صورت لزوم آنها را حذف کرد. قرآن که آنهمه آیات رأفت و رحمت دارد، چنین دستورهايي هم دارد: فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ.(2) یا این دستور به مؤمنان که يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فيكُمْ غِلْظَة.(3) کافران باید درشتی و تندی شما را ببینند و نپندارند شما همیشه آرام و خونسرديد و زود تسليم ميشويد.
بنابراین مسلمانان باید در مواجهه با کافران سرسخت باشند و با درشتی با آنها برخورد کنند؛ چراکه قرآن کریم درباره مؤمنان میفرماید: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ.(4) نیز بر اساس فرمایش حضرت علی علیه السلام شعبه چهارم جهاد اين است که مؤمن بايد با کسانی که فسق و گناه را پیشه کردهاند، از عمق دلْ دشمن باشد و برای خدا، نه با انگيزه منافع شخصی، بر آنها خشم بگيرد. رفتاری که اسلام در برخورد با کافران و فاسقان مطلوب ميشمارد، صرفاً دشمنی قلبی که تأثیر عملی نداشته باشد نيست، بلکه مؤمن از عمق دل با چنین کسانی دشمنی دارد و غضبش برای خداست. فاسق در مقابل مؤمن، به کسي گفته ميشود که بنا دارد با
1. سجده (32)، 22. «قطعاً ما از مجرمان انتقامكشندهايم».
2. توبه (9)، 5. «مشركان را هركجا يافتيد بكشيد و آنان را دستگير كنيد و به محاصره درآوريد و در هر كمينگاهى به كمين آنان بنشينيد».
3. همان، 123. «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، با كافرانى كه مجاور شما هستند كارزار كنيد، و آنان بايد در شما خشونت بيابند».
4. فتح (48)، 29. «محمدصلی الله علیه و آله پيامبر خداست و كسانى كه با اويند، بر كافران سختگير [و] با همديگر مهرباناند».
ارزشهاي اسلامي مخالفت کند و اگر مجال يابد، نظام اسلامي را برمياندازد. اگر مؤمنان چنين وظيفهای را بهخوبی انجام دهند، در مقابل، خدا هم بر دشمنانشان غضب و آنها را سرکوب میکند و روز قيامت آنقدر بر مؤمنان بخشش ميکند که كاملاً راضي شوند: غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَأَرْضَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
لزوم عمل به وظایف اجتماعی
حضرت علی علیه السلام در این روایت در صدد معرفي عواملي است که ایمان را تقویت میکند. تصور ابتدايي از اين سخن آن است که چه عواملی در تقویت ایمان فردی تأثیر دارند؛ اما وقتي به اين بخش از روايت توجه شود، بحث قدري فراتر ميرود و از وظایفی سخن به میان ميآيد که باید در عرصه اجتماع صورت پذیرد. بهعبارتدیگر از سخنان حضرت معلوم میشود که برای تقویت ایمان، وظایفی فراتر از وظایف فردی هم وجود دارد. بايد امربهمعروف و نهيازمنکر را در دستور کار قرار داد و با کساني برخورد کرد که برخلاف ارزشهاي اسلامي گام برميدارند. اگر کسی وظایف شرعیاش را کامل و دقیق انجام دهد، اما به خوبیها امر و از بدیها نهی نکند، در برابر ایمان و وظایف ایمانیاش کوتاهی کرده است. آیا تسبیح دستگرفتن و ذکر شبانهروزی بدون انجامدادن بزرگترین فریضه الهی ـ امربهمعروف و نهیازمنکر ـ به معناي اطاعت خداوند است؟! کسانی که به وظایف اجتماعی خود اعتنا نميکنند، بر بسیاری از احکام اسلام هم چشم ميبندند؛ بنابراين اگر به وظايف اجتماعيمان حساس نباشيم، ايمانمان ناقص است.
پس در بینش اسلامی، مؤمن غیر از وظایف فردی خود وظايفي هم در قبال دیگران دارد. در طول قرنها، عوامل اجتماعی و وسوسههاي شیطانی آنقدر تأثير گذاشته است که گويا وظایف اجتماعی فراموش شده است. مؤمنان از فروع دین سخن به میان میآورند، ولی خوب است قدري تأمل کنند و ببینند چقدر برای خدا جهاد ـ به معنای عام ـ میکنند. بسیاری از کساني که نماز میخوانند و روزه میگیرند و حتی ديگر اعمال دینی از قبیل مستحبات را، که جنبه فردی دارند، انجام میدهند، مسئوليتي در باب وظایف اجتماعی احساس نمیکنند. بهراستی چه اندازه به بزرگترین وظیفه خود
(امربهمعروف و نهیازمنكر) در طول شبانهروز عمل میکنیم؟ و با این کوتاهی، چگونه در مقابل خداوند، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امير مؤمنان علیه السلام پاسخ خواهيم داد؟
در فرهنگ ليبرال و غربي، که درواقع الحادي است، هرکسي صرفاً به زندگي خود فکر ميکند و يگانه مسئوليتي که در برابر دیگران دارد این است که مزاحم آزادي آنها نشود. در این فرهنگ فردْ اصل است و بايد زمینهای برای او فراهم شود که هرچه بیشتر لذت ببرد و هرگونه میخواهد عمل کند. فلسفه غربی ليبراليسم توأم با فردگرايي(1) است. البته در مغربزمین هنوز هم بقایای زیادی از آثار و فرهنگ دینی ديده ميشود؛ هرچند بهتدریج با عوضشدن نسلها اينگونه ارزشهای دینی ضعیفتر ميشوند و رنگ میبازند، تا جایی که نسل جوانِ تابع فرهنگ مدرن لیبرال، به اموری مانند احترام به پدرومادر هم بياعتنا شدهاند و تمام همت خود را به لذتهای شخصی معطوف کردهاند. این در حالی است که از دیدگاه اسلام، مسئوليت اجتماعي از مسئوليت فردي جدا نيست. انسان مؤمن همانگونه که موظف به ادای نماز است، وظیفه دارد امربهمعروف و نهیازمنکر کند و همانطورکه اگر نماز نخواند دینش ناقص است، ترک امربهمعروف و نهیازمنکر و ديگر وظایف اجتماعی نیز باعث نقص در دينش میشود.
اجرای کامل فریضه امربهمعروف و نهیازمنکر صرفاً با تذکر زباني ممکن نيست، بلکه براي اجرای بهتر و مؤثرتر آن در جامعه باید طرح و نقشه تهیه شود. مقصود از امربهمعروف و نهیازمنکر فقط اين نيست که فکر کنيم با تذکر شفاهي اتمام حجت کردهايم و وظيفهمان را انجام دادهايم. هدف اسلام این است که جامعه با رعايت دستورهاي اجتماعی دین در کنار لزوم انجام وظایف فردی بهجانب سعادت و سلامتی گام بردارد و روزبهروز از عوامل نقص و فسادش کاسته شود. برای دستیابی به این هدف والا برنامهریزی و طراحی مسئولان کشور با همفکری نخبگان، متخصصان، علما و فقها، سیاستمداران و... ضروری است. سیاستگذاریها باید بهگونهاي صورت پذیرد که امربهمعروف و نهیازمنکر بهگونهاي صحیح و مؤثر در جامعه اجرا شود. در غير اين صورتْ ممکن است مؤمني که به بازار رفته است و با مشاهده معاملهای رباآلود تذکر
1. Individualism.
میدهد با تمسخر مواجه شود. اگر زمینههای لازم برای اجرای درستِ امربهمعروف و نهیازمنکر فراهم نشود، مؤمنان احساس ضعف میکنند؛ اما اگر تأثیر تذکرشان را بهوضوح در جامعه ببینند، پشتگرم ميشوند و با جدیت بیشتری به وظیفه خود عمل میکنند. جامعه اسلامي جامعهاي است که شعارهاي اسلامي در آن عزيز باشد، بهطوری که گناهکار از کار خود خجالت بکشد، نه اينكه با لجاجت و گردنکشی از آزادی دم بزند و دينداران را مسخره کند. ميتوان پرسيد اينکه احتمال تأثیر یکی از شروط امربهمعروف و نهیازمنکر است، درست است که احتمال تأثيرگذارنبودن آن را بهانه ترک امربهمعروف و نهیازمنکر قرار دهيم؟ در این صورت باید بپرسيم این فریضه بزرگ و مهم برای چه تشريع شده است؟
داستان عبرتانگيز اصحاب سبت
قرآن کریم برخی داستانها را با تفصيل خاصي بيان کرده، و آنچه را پندآموز بوده، برجسته کرده است. اگر در کلام خدا برخی مطالب بهاجمال آمده، یا نکاتی مانند تعداد اصحاب کهف تعیین نشده است، به آن دلیل است که تغييري در عبرتآموزی آن پديد نميآورده است. به همین دلیل، قرآن کريم بر این نکات تأکید نميکند. يكي از داستانهايي كه قرآن با تفصيل نقل كرده است، داستان عدهاي از بنياسرائيل است كه كنار رودخانه یا دریایی زندگي ميكردهاند و زندگیشان از راه صید ماهی ميگذشته است.(1) خداي متعال با منع صید ماهی در روز شنبه آنها را آزمايش کرد.(2) طبیعی است که خداوند متعال وقتي بخواهد آزمايش کند زمینه آن را هم فراهم خواهد کرد؛ به همین دلیل از سويي، دستور منع صید ماهی در روز شنبه را صادر کرد، و از سوي دیگر، روزهاي شنبه ماهیها را به کنار ساحل میفرستاد، بهطوریکه صید آنها آسان بود؛ ولی
1. اعراف (7)، 163ـ166. در آیات دیگر قرآن نیز به اصحاب سبت اشاره شده است؛ مانند: بقره (2)، 65؛ نساء (4)، 47 و 154.
2. بسیاری از احکامی که پیامبران الهی از جانب خداوند متعال آوردند، حتی احکام مربوط به خودشان، جنبه آزمایش داشته است. دستور ذبح اسماعیل نمونه بارز آن است. ذبح او بهخوديخود مصلحت الزامآوري نداشت؛ اما امر خداوند برای این بود که معلوم شود حضرت ابراهیم علیه السلام تا چه اندازه اعلام آمادگی میکند.
در روزهای دیگر ماهیها نمیآمدند. خداوند متعال این آزمايش را برای بنیاسرائیل مقدر کرد تا معلوم شود چقدر حاضرند برای خدا از منافع شخصی و اقتصادیشان بگذرند: وَسْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتيهِمْ حيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَيَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتيهِمْ كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ.(1)
عدهای از یهودیها که خود را از منافعشان محروم دیدند و نتوانستند زحمت صید ماهی در روزهای دیگر را تحمل کنند، گردهم آمدند و نقشهای کشیدند: حوضچههايي در اطراف ساحل حفر کردند و روز شنبه ماهیها را به داخل آن حوضچهها هدایت کردند تا هم روز شنبه ماهی صید نکرده باشند و هم با استفاده از فرصت فراوانیِ ماهیها در روز شنبه و ذخیرهکردن آنها بتوانند در روزهای دیگر به صید بپردازند. با عملیشدن این نقشه، افرادی که در آنجا زندگي ميكردند سه دسته شدند: گروهی این کار را مصداق صید در روز شنبه نمیدانستند و بر اساس نقشه عمل میکردند. دسته دوم خودشان به اجرای نقشه نپرداختند و به زعم خودشان احتیاط کردند، ولی به مجریان طرح نیز اعتراضی نداشتند. دسته سوم نه خودشان مرتکب این کار شدند و نه بياعتنايي پيشه کردند، بلکه کوشيدند با نهیازمنکر در مجریان طرح تأثیر بگذارند. به اعتقاد دسته سوم اين کارْ بازي با دين و حكم خدا و نوعی کلاه شرعی بود؛ چراکه نقشهشان در عمل همان کاری بود که خدا نميخواست انجام شود. بر اساس گزارش قرآن کریم، دسته دوم به کساني كه نهيازمنكر ميكردند گفتند: لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا؛(2) چه دلیلی برای تذکردادن و نهیازمنکر داريد؟ چرا كساني را موعظه میکنید كه خداوند آنها را هلاك یا عذاب خواهد كرد؟ دلیل گروه سوم این بود: مَعْذِرَه إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ؛(3) اولاً موعظه ما به اين دليل است که نزد خدا عذري داشته باشيم و بگوييم ما انجام وظيفه كرديم، و ثانياً احتمال دارد در بين آنها كساني متنبه شوند و از گناه دست بردارند. اين
1. اعراف (7)، 163. «و از اهالى آن شهرى كه كنار دريا بود، از ايشان جويا شو: آنگاه كه به [حكمِ] روز شنبه تجاوز مىكردند، آنگاه كه روز شنبه آنان ماهيهايشان روى آب مىآمدند و روزهاى غيرشنبه بهسوى آنان نمىآمدند. اينگونه ما آنان را به سبب آنكه نافرمانى مىكردند مىآزموديم».
2. همان، 164.
3. همان.
ماجرا ادامه داشت تا عذاب خدا نازل شد: فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئين.(1) در این میان نهتنها گروه اول که مجری طرح بودند، بلکه گروه دوم نیز عذاب شدند، و فقط کسانی نجات يافتند كه نهيازمنكر ميكردند.
قرآن کریم اين داستان را به این منظور نقل میکند که چهبسا شبیه آن در زمانهاي ديگر رخ دهد؛ بهويژه با این بیانِ پيغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به اصحابشان که فرمودند: اگر بنياسرائيل وارد سوراخ سوسماري شده باشند، شما هم داخل خواهيد شد.(2) منظور حضرت این است که آنچه براي بنياسرائيل اتفاق افتاد و آزمايشهایی که از آنها گرفته شد در ميان شما هم تکرار خواهد شد؛ پس مراقب باشید با دین خدا بازي نکنيد و بدانید اگر خودتان مرتکب گناه نشوید، کافي نيست، بلکه نبايد اجازه دهید ديگران هم مرتکب گناه شوند. حساسبودن به گفتار و رفتار ديگران از وظایف مسلمانان است. اسلام ميخواهد اصل این روحیه در بين مؤمنان زنده باشد و آنها به رفتار خلاف شرع و گناه حساس باشند. وقتی میبینند کساني قصد هنجارشکني و مخالفت با احکام الهي دارند، بايد غصه بخورند و از عمق دل با آنها دشمنی بورزند.
همانگونه که گفتيم، نهتنها باید در دل با چنین افرادی دشمنی ورزید، بلکه بايد براي جلب رضاي خدا بر آنها خشم گرفت. در اين صورت است که خداوند متعال نیز پاداشی مناسب برای مؤمنان در نظر خواهد گرفت و بر دشمنان آنها غضب خواهد کرد. اگر اهل غضب برای خدا باشیم، خدا نیز بر دشمنانی مانند امریکا، اسرائیل و مزدوران آنها غضب میکند. سازشکاری یا لاقيد بودن در قبال دشمنان دینْ درست نقطه مقابل فرمایش حضرت علی علیه السلام در این روایت است. منافقان و دشمنان اسلام براي اينکه روحیه جهاد، به معناي عامش را از مؤمنان بگيرند و آن را از فرهنگ اسلامي حذف کنند، به اين بهانه که اسلام دین محبت است، مسائلی از قبیل تسامح، تساهل، محکوميت خشونت و... را به ميان ميآورند و دینِ کسانی را که برای خدا غضب میکنند، اسلام طالبانی ميخوانند. آیا میتوان پذیرفت که
1. همان، 166. «و چون از آنچه از آن نهى شده بودند سرپيچى كردند، به آنان گفتيم بوزينگانى راندهشده باشيد».
2. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج23، ص165؛ لَتَتَّبِعُنَّ سَنَنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ شِبْراً بِشِبْرٍ وَذِرَاعاً بِذِرَاعٍ حَتَّى لَوْ دَخَلَ أَحَدُهُمْ فِي جُحْرِ ضَبٍّ لَدَخَلْتُمُوهُ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى فَقَالَ فَمَنْ إِذاً.
اسلام براي شمر و صدام و مزدوران ديگري که اگر ميدان پيدا کنند همان کارها را تکرار خواهند کرد، دین محبت باشد؟! آیا محبتکردن و تساهل و تسامح در برابر آنها رواست؟ با کسانی که حاضرند خون صدها هزار شهید بر زمین جاری شود تا چند روزی بر صندلي رياست بنشينند نمیتوان پيمان وحدت و سازش بست؛ چراکه آنها به خدا ایمان ندارند و بویی از اسلام به مشامشان نرسیده است.
بنابراین بايد براي رضاي خدا در مقابل كساني كه بر ضد دين و نظام اسلامي توطئه و با دشمنان سازش میکنند خشم گرفت و خشونت به خرج داد تا به خود جرئت ندهند در جامعه اسلامي سر بلند كنند و پس از چند روز، در هيئتِ دايه مهربانتر از مادر، از مسلمانان طلبکار شوند. امروز شاهد نمونههاي غضب خدا بر کافران هستيم که چگونه درست در زمانی که تصميم ميگيرند در تمام عرصهها با اسلام مبارزه كنند، دوستانشان در كشورهاي ديگر يكي پس از ديگري تبديل به دشمن ميشوند. بالاتر از این، خداوند در قيامت آنقدر به بندگان واقعياش ميبخشد تا راضي شوند: جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّه.(1)
1. بیّنه (98)، 8. «پاداش آنان نزد پروردگارشان باغهاى هميشگى است كه از زير [درختان] آن نهرها روان است، جاودانه در آن ميمانند. خدا از آنان خشنود است و [آنان نيز] از او خشنود. اين [پاداش] براى كسى است كه از پروردگارش بترسد».
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org