قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

 

درس چهاردهم

 

 

از دانشجو انتظار مي‌رود با فراگيري اين درس:

1. بتواند ديدگاه قرآن را دربارة غريزة جنسي تبيين كند؛

2. شرايط بهره‌گيري مطلوب از غريزة جنسي را بازشناسد؛

3. به انگيزه‌هاي مثبت ازدواج پي ببرد؛

4. موضع قرآن را درباره مسكن، لباس،‌ زينت و جمال بداند.

 

 

 

 

 

غريزه جنسي و ازدواج

يكي ديگر از مجاري لذّت انسان، ارضاي غريزة جنسي است. اصل وجود اين ميل نيز همانند كشش‌هاي دروني ديگر، لازمة ساختمان روح انسان و فطري است كه خودبه‌خود نه ارزش اخلاقيِ مثبت دارد و نه ارزش اخلاقي منفي. آنچه در قملرو اخلاق قرار مي‌گيرد و بار ارزشي خواهد داشت، كيفيّت و كميّت ارضاي اين ميل و جهت اِعمال آن است.

ديدگاه قرآن دربارة غريزه جنسي و ازدواج

برخي آيات قرآن كريم دلالت مي‌كنند بر اينكه همسردوستي و رابطة جنسي در نهاد انسان نهفته است. البته اين موضوع روشن است و هر كسي در كيفيّت آفرينش انسان دقّت كند، درمي‌يابد تكثير نسل و بقاي نوع، از راه، همسرگيري و زاد و ولد تحقق‌پذير خواهد بود. تعابير آيات قرآن كريم در اين زمينه متفاوت است و ما در اينجا به چند دسته از آيات اشاره مي‌كنيم:

آياتي دلالت دارند بر اينكه همسر انسان از جنس خود او قرار داده شده و اين يك تدبير تكوينيِ الهي است براي اينكه نوع انسان باقي بماند كه شايد از همه آنها روشن‌تر اين آيه باشد كه مي‌گويد:

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا

وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاءً؛(1) اي مردم، تقوا پيشه كنيد و بترسيد از پروردگارتان كه شما را از يك انسان بيافريد و همسر وي را از [جنس] او آفريد و مردان و زنان بسياري را از آن دو [پديد آورد و در زمين] منتشر ساخت.

جملة «وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاءً» به خوبي دلالت دارد بر اينكه انتشار افراد انسان بر اثر ارتباط دو همسر است و اين رابطة همسري به منظور تكثير نسل در نهاد انسان هست.

در آية ديگري حكمت ازدواج را آرامش و سكون دو همسر در كنار يكديگر مي‌داند:

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛(2) و از جمله آيات و نشانه‌هاي خدا اين است كه براي شما همسراني از خودتان آفريد تا در كنارشان آرام گيريد و ميانتان محبّت و دوستي قرار داد و در اين كار، آيات و نشانه‌هايي هست براي قومي كه بينديشند.

اين آيات و نظاير آنها انديشة كساني را كه مي‌پندارند ازدواج كاري است پليد و شيطاني، ردّ مي‌كنند. چنين انديشه‌اي در قرآن ـ كتاب آسماني فطرت ـ جايي ندارد و مطرود و باطل است.

محدوديت‌هاي فطري غريزة جنسي

از ديدگاه قرآن كريم، گرايش به جنس موافق، برخلاف فطرت و نظام آفرينش است و نوعي انحراف در گرايش جنسي به شمار مي‌رود. بنابراين، اگر كساني در مقام ارضاي غريزة جنسي از مسير طبيعي و تكويني منحرف بشوند و به جاي آنچه در اصل خلقت


1. نساء (4)، 1.

2. روم (30)، 21.

و متن آفرينش براي برآوردن اين غريزه نهاده شده، راه ديگري را در پيش بگيرند، كارشان نكوهيده خواهد بود و از طريق راست و راه مستقيم فطرت الهي منحرف شده‌اند.

در قرآن كريم در ضمن بيان داستان قوم لوط، در چند مورد بر زشتي اين عمل و انحراف آن از مسير فطرت تأكيد شده است:

وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ؛(1) همسراني را كه خدا براي شما قرار داده رها مي‌كنيد و به راهي كه خدا قرار نداده است مي‌رويد، شما مردمي متجاوز و نابكار هستيد.

خداوند با تعبير «خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ» به ما مي‌فهماند آنچه خداوند قرار داده و آفرينش الهي اقتضا مي‌كند، گرايش هر يك از اين دو به جنس مخالف خود است و بنابراين، بايد از همين راه اشباع شود.

خدا گرايش مرد به مرد يا زن به زن را در فطرت و آفرينش انسان قرار نداده و در قلمرو «مَا خَلَقَ لَكُم» قرار نگرفته است. بنابراين، اگر چنين گرايشي در انساني پديد آيد، در اساس، همان گرايش به جنس مخالف است كه تحت تأثير عواملي، اين گونه انحراف يافته و انسان را به كارهاي پليد و انحرافي واداشته است.

خداوند در آيات ديگري مي‌فرمايد:

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّن الْعَالَمِينَ * إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ؛(2) و لوط را به ياد بياور آن هنگام كه به قوم خود گفت آيا دست به عمل زشت و فحشايي مي‌زنيد كه هيچ كس از مردم دنيا پيش از شما به چنين عملي دست نيالوده است، شما به جاي زنان، مردان را به شهوت مي‌گيريد و مردم تبهكار و اسرافكاري هستيد.


1. شعراء (26)، 166. ر.ك: سيدمحمدحسين طباطبايي، الميزان، ج 15، ص 337.

2. اعراف (7)، 80، 81.

نتيجه آنكه به كارگيري غريزة جنسي در صورتي نكوهيده نيست كه سه نوع محدوديّت رعايت شود:

نخست، محدوديّتي كه خود فطرت نشان مي‌دهد، يعني اين رابطه بايد محدود به جنس مخالف باشد؛

دوم، محدوديّتي كه مصالح كلّي جامعه براي همة افراد در تمام شرايط اقتضا مي‌كند، محدوديّت‌هايي كه در قوانين زناشويي رعايتشان بر همگان لازم و ضروري خواهد بود و در شرع مقدّس تبيين شده است؛

سوم، محدوديّت‌هايي كه در موارد استثنايي و حالات خاصي براي زوجين پيش مي‌آيد و روابط زناشويي آنان را به نحوي محدود خواهد كرد.

ارزش‌هاي اخلاقي در ازدواج

بر طبق اصول كلّي كه از قرآن كريم استفاده كرديم، ارزش مثبت در فعل اخلاقي تابع انگيزه‌هايي است كه انسان را به آن وامي‌دارد. كارهاي ما هرقدر كه با اين انگيزه‌ها ارتباط بيشتري با خدا پيدا كنند و خداپسندتر باشند مطلوب‌ترند و به عكس، هرقدر كه بيشتر براي نفس و تحت تأثير انگيزه‌هاي نفساني انجام شوند ارزش كمتري دارند.

اگر كسي بينديشد كه حكمت الهي اقتضا كرده تا نوع انسان با ازدواج در روي زمين ادامه يابد و همين انديشه، انگيزة او براي اختيار همسر شود، مسلّماً ازدواج او داراي ارزش مثبت خواهد بود، زيرا ارادة خود را تابع ارادة خدا كرده است.

اگر كسي بتواند نيّت خود را خالص كند به گونه‌اي كه انگيزة مسلّط بر او، دستيابي به رضاي پروردگار باشد و لذّت‌هاي دنيايي‌اش كاملاً تحت سلطه و در طريق آن انگيزة الهي قرار گيرد، كار او از مرتبه بلندي از ارزش اخلاقي برخوردار خواهد بود و اين مرتبه مخصوص اولياي خدا و كساني است كه به مراتب والايي از معرفت و توحيد رسيده باشند.

همچنين اگر رعايت حدود الهي براي رسيدن به ثواب باشد، كارهايي كه با اين انگيزه انجام مي‌شوند نيز ارزش نسبتاً بالايي خواهند داشت؛ چنان‌كه كارهاي مربوط به تمايلات جنسي به انگيزة ترس از مبتلا شدن به معصيت انجام شود، معصيتي كه به دنبالش عقاب الهي خواهد بود، خواه در اصل ازدواج باشد و خواه پس از ازدواج در روابط زناشويي و لذّت‌هاي مختلفي كه بر ازدواج مترتب‌اند. در هر حال، اگر انگيزة انسان دوري از گناه باشد باز هم داراي ارزش مثبت خواهد بود و در همه موارد مذكور، كار انسان هرچه باشد، حتي ازدواج او رنگ عبادت به خود خواهد گرفت.

برخي توصيه‌هاي قرآن دربارة ازدواج

شماري از آيات به روشني مردم را به ازدواج سفارش مي‌كنند؛ از جمله:

وَأَنكِحُوا الأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ نِكَاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ؛(1) و براي مردان و زنان بي‌همسر و خدمتكاران زن و مردتان [كه در سنّ ازدواج‌اند و صلاحيّت دارند] همسر بگيريد و اگر فقير و بي‌چيزند [نگران نباشيد كه] خداوند از فضل و كرم خود، آنان را بي‌نياز سازد و خداوند رحمتش گسترده و [به بندگان خود] داناست. و آنان كه وسيلة نكاح برايشان فراهم نشود بايد خودداري و عفّت پيشه كنند تا آنكه خداوند ايشان را از فضل و كرم خود بي‌نياز سازد.

اين گونه آيات و نيز روايات فراوان بر مطلوب بودن همسرگيري دلالت مي‌كنند. البته بايد توجه داشت كه اين، حكمي كلّي و عمومي است كه بر اساس نيازي گسترده


1. نور (24)، 32، 33.

و كلّي تشريع شده است و منافات ندارد كه گاه به تناسب شرايط خاصي اين كار واجب و گاه حرام و ممنوع باشد.

شمار ديگري از آيات قرآن، مؤمنان را به علل مختلف و بر اساس حكمت‌هاي خاص هر مورد، از ازدواج با برخي زن‌ها منع مي‌كنند؛ مانند:

ـ وَلاَ تَنكِحُواْ مَا نَكَحَ آبَاؤُكُم مِّنَ النِّسَاء؛(1) و زناني را كه در گذشته پدرانتان به همسري گرفته [و سپس مرده‌اند يا آنها را طلاق داده‌اند] به همسري نگيريد.

ـ وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ؛(2) و با زنان مشرك ازدواج نكنيد تا آنكه ايمان آورند.

ـ الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ.... وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ؛(3) امروز آنچه پاك و پاكيزه است بر شما حلال شد... و [نيز بر شما حلال شد] ازدواج با زنان پارساي مؤمن و مسلمان و زنان پارساي اهل كتاب به شرطي كه مَهر ايشان را بپردازيد، نه به صورت زنا يا رفيق‌گيري.

«خدن» به معناي دوستيِ نامشروع با جنس مخالف و اشاره به رسمي است كه در جاهليّت وجود داشته و امروز هم در جوامع غربي شايع است. قرآن كريم به‌خصوص بر اين موضوع تكيه مي‌كند و چنين ارتباطي را زشت مي‌شمرد.

همچنين آيات فراوان ديگري انسان را از زنا و فحشا باز مي‌دارند؛ مانند:

وَلاَ تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ؛(4) و به فحشا نزديك مشويد، خواه آشكار باشد و خواه پوشيده.


1. نساء (4)، 22.

2. بقره (2)، 221.

3. مائده (5)، 5. ر.ك: سيدمحمدحسين طباطبايي، الميزان، ج 5، ص 216.

4. انعام (6)، 151.

آياتي نيز از اشاعة فحشا بازمي‌دارند يا آنان را كه مرتكب فحشا و به آن آلوده شده‌اند به توبه و بازگشت ترغيب مي‌كنند و يا به نماز به عنوان بازدارنده از آن توصيه مي‌كنند.

آيات و رواياتي نيز به رعايت پوشش و حفظ حجاب و دوري از برهنگي سفارش مي‌كنند كه همة اينها به نوعي به غريزة جنسي ارتباط دارد و در واقع بيانگر حدّ و حدود اخلاقي آن هستند.

لباس، مسكن و مركب

علاوه بر تمايل جنسي و لذّت خوردن و نوشيدن، انسان نيازهاي جسماني ديگري هم در اين عالم دارد كه با تأمين آنها لذّت‌هاي خاصي براي وي حاصل خواهد شد.

انسان نيازمند مسكن و مأوايي است كه وي را از سرما و گرما و گزند خطر نگاه دارد. طبيعي است كه با تأمين اين گونه نيازها گونه‌هاي خاص ديگري از لذّت‌ها برايش فراهم خواهد شد؛ ولي اين نوع نيازها در مقايسه با نياز به خوردن و نوشيدن و جنس مخالف اهميّت كمتري دارد.

نظر قرآن دربارة لباس و مسكن

در قرآن كريم در خصوص اين گونه نيازهاي انساني نيز آياتي وجود دارد كه نعمت‌هاي خداوند را در اين باره گوشزد كرده است:

وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّن بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُم مِّن جُلُودِ الأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ؛(1) خداوند آرامگاهي از خانه‌هاتان براي شما قرار داد و از


1. نحل (16)، 80.

پوست چارپايان خانه‌هايي قرار داد كه براي شما خفيف و سبك‌وزن و قابل انتقال باشد به هنگامي كه مي‌خواهيد سفر كنيد يا اقامت گزينيد و از پشم‌ها و كرك‌ها و موي‌هاي آنها اثاث و كالايي فراهم ساخت.

خداوند در دو آية ديگر نيز دربارة لباس سخن مي‌گويد:

ـ يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْءَاتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ؛(1) اي فرزندان آدم [بدانيد كه ما] برايتان لباسي فرو فرستاديم كه با آن عورت‌هاتان را مي‌پوشانيد و جامه‌هاي نرم و فاخر را [تا براي تجمّل و زيبايي به تن كنيد و نيازهايتان تأمين شود]. و پوشش و لباس تقوا برايتان بهتر و مفيدتر است.

ـ وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ؛(2) و به او [= داود] ساختن زره [= نوعي لباس رزمي] را ياد داديم تا شما را از آسيب و خطر محافظت كند.

لباس و مسكن در جهان ديگر

در دو آيه از قرآن خداي متعال به مؤمنان وعده داده است كه مساكن و جايگاه‌هاي خوبي در بهشت به شما خواهيم داد. اين دو آيه که در آن دو از تعبير «مسكن» استفاده شده، با آيات فراواني كه در آنها از تعابير «جنّت» و «بهشت» استفاده شده است تفاوت بارزي دارند. خداوند در اين دو آيه مي‌فرمايد:

وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ؛(3) و جايگاه‌ها و مسكن‌هاي پاكيزه در بهشتي كه جايگاه و اقامتگاه براي زندگي انسان است.


1. اعراف (7)، 26.

2. انبياء (21)، 80.

3. توبه (9)، 71؛ صف (61)، 12.

همچنين بر اساس چند آيه، بهشتيان لباس‌هاي زيبايي دارند و از اين حقيقت با تعابير گوناگون سخن به ميان آمده است:

ـ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ؛(1) و لباس‌هاي سبز از جنس حرير و ديبا مي‌پوشند.

ـ يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِينَ؛(2) لباس‌هايي از جنس حرير و ديبا پوشيده، رو‌به‌روي هم مي‌نشينند.

ـ عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ؛(3) بر تنشان لباس‌هايي از حرير سبز و ديبا هست.

ارزش اخلاقي لباس و مسكن

در حوزة اخلاق و ارزش، از مقدار و كميّت بهره‌برداري سخن به ميان مي‌آيد و اين پرسش مطرح است تا چه حد بايد در پيِ لباس و مسكن رفت؟ در پاسخ بايد بگوييم كه مسلّماً آن اندازه‌اي كه نياز انسان را به لباس و مسكن برطرف سازد، ارزش منفي نخواهد داشت.

چنان‌كه پيشتر گفته‌ايم به طور كلّي در هيچ يك از لذّت‌هاي انسان، اصل لذّت‌بري به خودي خود، ارزش منفي يا ارزش مثبت ندارد، ولي اگر دلبستگي به لباس و مسكن انسان را از ديگر كمالات بازدارد، ارزش منفي مي‌يابد.

ارزش اخلاقي در گزينش لباس و مسكن

اساس ارزش بهره‌مندي از لباس و مسكن نيز مانند ديگر تمايلات به نيّت و انگيزة


1. كهف (18)، 31.

2. دخان (44)، 53.

3. انسان (76)، 21.

انسان مربوط مي‌شود. اگر هدف از آنها خدا و كمالات معنوي باشد، تلاش براي تهيه آنها نيز ارزشمند و عبادت خواهد بود.

وانگهي، در مواردي ممكن است تلاش براي تهية لباس و مسكن تحت عناوين ثانوي، ارزش مثبت يابد. مثلاً در بعضي از اوضاع ويژة اجتماعي كه داشتن لباس فاخر نشان شخصيّت و بزرگ‌منشي است يا داشتن مسكن خوب و بزرگ منشأ نگرش مثبت به فرد در سطح جامعه و در كلّ باعث رواج اسلام و عزّت مسلمانان و توجه مردم به دين و خدا خواهد شد، بر اساس اين انگيزة الهي و معنوي داراي ارزش مثبت اخلاقي است.

گرايش به داشتن مركب و نظر قرآن

يكي ديگر از نعمت‌هايي كه در قرآن كريم بر آن تكيه شده «مَركب» است:

ـ وَمِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا؛(1) و از چارپايان برايتان وسيلة حمل و نقل و باربري و مركب سواري آفريد.

ـ اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَنْعَامَ لِتَرْكَبُوا مِنْهَا وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ * وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَلِتَبْلُغُوا عَلَيْهَا حَاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَعَلَيْهَا وَعَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ؛(2) خدا همان كسي است كه چارپايان را برايتان آفريد تا از آنها براي سوار شدن استفاده كنيد و از [گوشت] آنها بخوريد و برايتان در آنها فوايد ديگري نيز خواهد بود و بر آنها به نيازها و مقاصدي كه داريد، مي‌رسيد و بر چارپايان [در خشكي] و بر كشتي [در دريا] سوار شويد.


1. انعام (6)، 142.

2. غافر (40)، 79، 80. ر.ك: ملافتح‌الله كاشاني، منهج الصادقين، ج 8، ص 166.

ـ وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْفُلْكِ وَالأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ؛(1) و برايتان از كشتي و چارپايان وسيله‌اي قرار داد تا سو??ر شويد.

ارزش اخلاقي استفاده از مركب

استفاده از مركب‌ها و سواري‌هاي طبيعي و غير طبيعي از جهت ارزيابي و ارزش‌گذاري اخلاقي، همانند استفاده از نعمت‌هاي ديگر است. انسان در استفاده از اين نعمت نيزـ تا وقتي كه با كمالات ديگر انسان مزاحمت نداشته باشد و نيز حقوق اجتماعي ديگران را از بين نبرد ـ آزاد است؛ ولي در ساية انگيزه‌هاي خاصي كه به آن تعلّق مي‌گيرد، مي‌تواند ارزش اخلاقي مثبت يا منفي بيابد.

گرايش به زينت و جمال

در انسان در كنار گرايش‌ها و تمايلاتي كه دارد، گرايش به زيبايي نيز وجود دارد كه مستقلّ از نيازهاي ديگر انسان است، هر‌چند كه غالباً با آنها توأم مي‌شود.

استفاده از بوي خوش، يا ديدن رنگ مطبوع يا شكل زيبا و مناظر پرطراوت، يا درك جمال‌هاي معنوي و زيبايي‌هاي ادبي در شعر و نثر و نظاير آن، در زمرة نيازهاي طبيعي انسان نيستند و چنان نيست كه اگر نباشند زندگي انسان به خطر بيفتد، ولي به هر حال لذّتي را براي انسان به ارمغان مي‌آورند كه گاهي بر لذّت‌هاي مادّي و مورد نياز حياتي انسان نيز مي‌چربد. اين گونه لذّت‌ها تحت عنوان زينت کردن و تجمّل مي‌گنجند و لفظ زينت و جمال شامل همة آنها مي‌شود.

زينت تفاوت ظريفي با جمال دارد و آن اين است كه زينت صرفاً به زيباييِ عَرَضي


1. زخرف (43)، 12.

و آرايش اطلاق مي‌شود، در صورتي كه جمال به زيبايي اصليِ خود شيء كه به طور طبيعي در آن هست گفته مي‌شود.

جمال‌دوستي در قرآن

الف. زينت‌هاي دنيوي

قرآن كريم بر اين موضوع نيز بارها تكيه كرده و به اين خواست و گرايش فطري انسان توجه فرموده است. خداوند در بعضي آيات تمام آنچه را در روي زمين هست زينت زمين معرفي كرده است:

إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛(1) ما آنچه را بر روي زمين است زينت آن قرار داديم تا آنان [= انسان‌ها] را بيازماييم كه كدام يك در رفتار خود نيكوترند.

گاهي نيز ستارگان را زينت آسمان معرفي مي‌كند:

لَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ؛(2) محققاً آسمان نزديك را با چراغ‌هايي زينت بخشيديم.

ب. زينت‌ها در جهان ديگر

مؤمنان در بهشت از زينت‌هاي خاصي استفاده مي‌كنند و در كنار لذّتي كه از خوردني‌ها و نوشيدني‌ها و پوشيدني‌هاي بهشتي و ديگر لذايذ مي‌برند، از اين نوع لذّت (استفاده از زينت‌ها) نيز بهره‌مند مي‌شوند.

خداوند اين حقيقت را با تعابير گوناگون در آيات قرآن كريم بيان كرده است:


1. كهف (18)، 7.

2. ملك (67)، 5.

جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ * وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ؛(1) باغ‌هايي اقامتي كه در آنها داخل شوند، در آنجا با دستبندهاي طلا و گهر آراسته و زينت شوند و لباس‌هاشان در آن باغ‌ها از ابريشم و حرير باشد و گويند ستايش خداوندي را شايسته است كه اندوه از ما بزدود كه خداي ما بخشايشگر و قدرشناس است.

زينت و ارزش اخلاقي

ملاك حسن استفاده از زينت‌ها، اين است كه به شكلي با خدا و مبدأ و معاد انسان ارتباط يابد.

استفاده از زينت دو صورت دارد: يكي بهره‌مندي از رؤيت و ديدن مناظر زيباي طبيعت است و ديگري آراستن لباس و موي سر و صورت و مرتب و تميز كردن آنها. طبيعي است ارتباط اين دو نوع استفاده از زينت‌ها با خداوند نيز به دو شكل مختلف تصور مي‌شود كه ما در اينجا يكي را «ارتباط در نتيجه» و دومي را «ارتباط در انگيزة عمل» نام مي‌گذاريم.

منظور از ارتباط با خدا در نتيجة عمل، آن است كه تحت تأثير اين نعمت‌ها به نحوي در حالات و معنويات انسان و رابطه‌اي كه با خدا دارد تغييري مثبت حاصل شود.

منظور از ارتباط در انگيزه اين است كه انگيزة انسان در استفاده از زينت‌ها، پيروي از دستورهاي الهي و آداب اخلاقي باشد. اسلام در بعضي موارد سفارش و تأكيد مي‌كند كه مؤمن از زينت‌ها به گونة ويژه بهره‌ ببرد. مؤمن با چنين انگيزه‌اي اگر با


1. فاطر (35)، 33، 34.

استفاده از زينت‌ها به آرايش خود بپردازد، كار او ارزش مثبت دارد و عبادي خواهد بود؛ براي نمونه:

اسلام به اجتماعات مؤمنان بسيار اهميت مي‌دهد و به منظور انس گرفتن آنان با هم سفارش‌هاي فراوان دارد و از آنجا كه يكي از اسباب انس افراد آراستگي و پاكيزگي ظاهري است، به‌ويژه بر تزيين مؤمنان براي يكديگر اهتمام مي‌ورزد تا از اين رهگذر رغبت آنان را براي معاشرت با هم افزايش دهد.

از اينجاست كه در اسلام زينت كردن مؤمنان به هنگام شركت در اجتماعات ارزشمند معرفي شده است. به اين آية شريفة قرآن بنگريم:

يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ؛(1) اي فرزندان آدم، به هنگام حضور در مساجد [و شركت در اجتماعات مسلمانان] زينت خود را برگيريد.

مؤمنان وقتي در مجامع اسلامي كه معمولاً در مسجد تشكيل مي‌شود شركت مي‌كنند، بايد ظاهر آراسته‌اي داشته باشند كه ديگران ميل و رغبت مصاحبت و گفت‌و‌گو با آنها را داشته باشند.


1. اعراف (7)، 31. ر.ك: محمد السلمي السمرقندي، تفسير عياشي، ج 2، ص 12؛ سيدمحمدحسين طباطبايي، الميزان، ج 8، ص 67.

چكيده

ـ آياتي از قرآن كريم دلالت مي‌كنند كه همسردوستي و رابطة جنسي در متن خلقت انسان نهفته است.

ـ از نگاه قرآن كريم گرايش به جنس موافق برخلاف فطرت و نظام آفرينش و نوعي انحراف در گرايش جنسي و داراي ارزش منفي است.

ـ اِعمال غريزة جنسي با سه شرط ارزش منفي ندارد: 1. نسبت به جنس مخالف باشد؛ 2. بر طبق مصالح كلي جامعه و قوانين زناشويي باشد؛ 2. بر طبق حالات خاص و شرايط زوجين باشد.

ـ ازدواج به انگيزة بقاي نسل، رعايت حدود الهي و رسيدن به ثواب، دوري از گناه، يا صرفاً رضاي الهي، داراي ارزش مثبت است.

ـ قرآن كريم ازدواج با برخي افراد و نيز برخي از روش‌هاي ازدواج را حرام دانسته و از آن باز داشته است.

ـ توجه به لباس و مسكن در حدّ رفع نياز و ضرورت فردي يا اجتماعي و تا آنجا كه مانعي براي سعادت اخروي نباشد اشكالي ندارد.

ـ قرآن كريم به گرايش فطري انسان به زينت اشاره كرده و برخي موارد آن را برشمرده است.

ـ ملاك استفادة درست از زينت‌ها، ارتباط داشتن آنها با مبدأ و معاد انسان است.

پرسش

1. ديدگاه قرآن را دربارة‌ غريزة جنسي توضيح دهيد.

2. به كارگيري غريزة جنسي با چه شرايطي داراي ارزش منفي نخواهد بود؟

3. ازدواج با چه انگيز‌ه‌هايي مي‌تواند داراي ارزش مثبت باشد؟

4. نظر قرآن دربارة لباس و مسكن، زينت و جمال چيست؟

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org