- مقدمه معاونت پژوهش
- شرح مناجات محبین
- گفتار سيوهفتم: جايگاه محبت و انس با معبود
- گفتار سيوهشتم: نگاهي دوباره به قرب الهي
- گفتار سيونهم: جستاري در مفهوم و گستره ولايت
- گفتار چهلم: ارتباط محبت به خدا با رضايت به قضا و قدر او
- گفتار چهلويكم: جلوههايي ديگر از محبت به خداوند (1)
- گفتار چهلودوم: جلوههايي ديگر از محبت به خداوند (2)
- گفتار چهلوسوم: نگاهي به مقامات دوستان خدا
- شرح مناجات متوسلان
- شرح مناجات مفتقرين
- شرح مناجات عارفان
- گفتار چهلوهشتم: جستاري در چيستي و گسترة معرفت خدا (1)
- گفتار چهلونهم: جستاري در چيستي و گسترة معرفت خدا (2)
- گفتار پنجاهم: جستاري در چيستي و گسترة معرفت خدا (3)
- گفتار پنجاهويكم: جستاري در چيستي و گسترة معرفت خدا (4)
- گفتار پنجاهودوم: جلوههاي معرفت و عشق به خدا
- گفتار پنجاهوسوم: آرمانهاي بلند اولياي خدا
- شرح مناجات ذاكرين
- شرح مناجات معتصمين
- شرح مناجات زاهدين
- كتابنامه
- نمايهها
گفتار چهلوچهارم
نجواي توسلجويندگان به معبود (1)
مفهوم وسيله، در آموزههاي ديني
در ادامة مباحث گذشته و درارتباط با شرح و بررسي مناجاتهاي پانزدهگانة امام سجاد(علیه السلام)، فرصت شرح و بررسي مناجات متوسلين فرا رسيد. بسياري از مفاهيمي كه در اين مناجات ذكر شده، در ساير مناجاتها نيز به كار رفتهاند. مطلب جديدي كه در اين مناجات طرح شده که يادي از آن در ساير مناجاتها نشده، مسئلة وسيله و توسل است. بر اين اساس، لازم است قدري دربارة اين مطلب توضيح دهيم:
درمورد معناي لغوي «وسيله» در لغت آمده است: الوسيله وهي ما يتقرب به الي الشيء؛(1)«وسيله چيزي است كه بدان، انسان به چيزي دست مييابد».و نيز آمده است: الوسيله ما يتقرب به الي الغير؛(2)«وسيله چيزي است كه بدان ميتوان به چيز ديگري دست يافت». در ادبيات و عرف ما «وسيله» مرادف با «سبب» است؛ اما در ادبيات عرب يكي از مصاديق آن به شمار ميآيد. در متون ديني و مذهبي «وسيله» چيزي است كه انسان با آن به خداوند تقرب پيدا ميكند. كلمة «وسيله» آن هم با معناي عاملي كه
1. فخرالدين طريحي، مجمع البحرين، ج5، ص491.
2. ابنمنظور، لسان العرب، ج11، ص724.
موجب تقرب به خداوند ميشود دو بار در قرآن به كار رفته است. در يكجا خداوند ميفرمايد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون؛(1)«اي كساني كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا كنيد و [براي نزديكي] به او وسيله بجوييد و در راهش جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد».
در آية ديگر خداوند ميفرمايد: أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورا؛(2)«آنان [(جن و انس و ملايكه)] كه مشركان ايشان را [به خدايي] ميخوانند، خود بهسوي پروردگارشان وسيلهاي ميجويند [تا بدانند] كه كدامشان [به او] نزديكتر است، و به بخشايش او اميد دارند و از عذابش ميترسند، زيراكه عذاب پروردگارت درخور بيم و پرهيز است».
اگر ما وسيله را بهمعناي تمام آنچه موجب تقرب به خداوند ميشود در نظر بگيريم، همة اعمال خير كه قربةاليالله انجام ميپذيرند، وسيله و مقدمة تقرب به خداوند به شمار ميآيند. با اين تعريف عام از وسيله و توسل، همة بندگان مؤمن و شايستة خداوند که در طول زندگيشان، كاري جز براي تقرب به خداوند انجام نميدهند تمام رفتار و كارهاي آنها، عبادت و وسايل تقرب به خداوند به شمار ميآيند. البتّه خداوند ابزارهاي بدني، فكري و روحي و نفساني انجام اعمال خير را در اختيار انسان قرار ميدهد تا او بتواند وسيلة تقرب به خداوند را فراهم آورد. اگر انسان زبان نداشته باشد كه با آن ذکر بگويد يا چشم نداشته باشد که با آن قرآن بخواند و نيز دست و پا نداشته باشد که براي انجام عبادت از آنها استفاده كند، كاري از او ساخته نيست. همچنين اگر ابزارهاي علمي و معرفتي در اختيارش نباشد و از راه عقل يا شرع راه صحيح را نشناسد، راه به جايي نميبرد.
1. مائده (5)، 35.
2. اسراء (17)، 57.
اگر داراي اعضا و جوارح سالمي باشد و معرفت و شناخت لازم به عبادات و راه بندگي خدا داشته باشد، اما اراده، همت و آمادگي روحي براي اقدام نداشته باشد، درصدد انجام اعمال قربي برنميآيد. پس هيچ كار خيري كه وسيلة تقرب به خداست، بدون توفيق و لطف او تحقق نمييابد.
مقام وساطت و شفاعت پيامبر(صلی الله علیه و آله) و اهلبيت(علیهم السلام)
مهمترين و ارزشمندترين وسايط و وسايل تقرب به خداوند، انبيا و اولياي خدا هستند و بالاتر از همه، وجود مقدس پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) است كه تمام انسانها در هر مرتبهاي به او نيازمندند. البته شناخت و معرفت ما به پايهاي نميرسد كه درك كنيم ما چه نيازي به آن حضرت داريم و ايشان چه نقشي در حيات و سعادت ما دارد؛ چه آنكه معرفت به آن حضرت داراي مراتب گوناگوني است و افراد انگشتشماري چون سلمان و ابوذر از عاليترين مرتبة معرفت به ايشان بهرهمند هستند و گزافه نيست كه بگوييم معرفت ما به مراتب كمال آن حضرت، درحد قطرهاي از درياست.
ازجمله بركات و ثمرات وجود مقدس پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) بر امت اسلام اين است كه اگر كسي با ايمان از دنيا برود و بتواند تا لحظة مرگ، ايمانش را حفظ كند، درصورتيكه گناهاني از او باقي مانده و بخشيده نشده باشند، در قيامت با شفاعت آن حضرت آمرزيده ميشوند. با شفاعت ايشان در روز قيامت، همة مؤمنان وارد بهشت ميشوند و اگر كسي اعمالي نداشته باشد كه او را مستحق رحمت الهي و بهشت گرداند، بهشرط آنكه ايمانش محفوظ باشد، مشمول لطف و عنايت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ميشود و از جهنم نجات پيدا ميكند. خداوند با رحمت بينهايت خود به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عاليترين مقامات را عطا كرد و ازجمله او را مظهر تمام و كمال رحمتش قرار داد و مقام شفاعت را به او ارزاني داشت. مقام شفاعت، يكي از ثمرات وجود آن حضرت است و خيل بيشماري
از مؤمنان و موحدان از شفاعت ايشان بهرهمند ميشوند. خداوند دربارة مقام شفاعت آن حضرت ميفرمايد: وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى؛(1)«و بهزودي پروردگارت به تو بخششي خواهد كرد كه خشنود شوي».
در برخي از روايات تصريح شده كه آية شريفه، ناظر به بخشش مقام شفاعت به آن حضرت است. در روايتي محمدبنحنفيه از حضرت علي(علیه السلام) نقل ميكند كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: أشفع لأمتي حتّي ينادي ربّي: رضيت يا محمّد؟ فأقول: رَبّ رَضِيت؛ «آنقدر براي امتم شفاعت ميكنم، تا خداوند بفرمايد: يا محمد، آيا راضي شدي؟ ميگويم: خداوندا، راضي شدم».
سپس حضرت علي(علیه السلام) خطاب به اهل عراق ميفرمايند:
شما مردم عراق ميگوييد كه اميدبخشترين آيه در قرآن، آية قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه؛(2)«بگو: اي بندگان من كه بر خويشتن زيادهروي كردهايد [(در گناهان از حد گذشتهايد و به خود ستم كردهايد)]، از بخشايش خدا نوميد مباشيد».است، ولكن ما اهلبيت ميگوييم كه اميدبخشترين آيه در قرآن، آية وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى است كه شفاعت بر امت محمد(صلی الله علیه و آله) در آن قرار داده شده است.(3)
بنگريد كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) چه مقام و منزلتي نزد خداوند دارد و تحصيل رضايت و خشنودياش براي خداوند چقدر مهم است كه او بهواسطة آن حضرت، آنقدر از كساني كه استحقاق بخشيده شدن را ندارند، ميبخشد تا او راضي شود. طبيعي است كه
1. ضحي (93)، 5.
2. زمر (39)، 53.
3.حاكم حسکاني، شواهد التنزيل، ج2، ص446ـ447.
همة مؤمنان، مورد عنايتِ آن مظهرِ رحمت الهي قرار ميگيرند و خداوند از مجراي شفاعت آن حضرت، بندگانش را مشمول لطف و مغفرت خود قرار ميدهد. خداوند عبادات، خدمت به خلق و جهاد فيسبيلالله را وسايل قرب به خويش و بهرهمندي از ثواب و پاداش الهي قرار داده است. آنگاه اگر كسي درحد كافي از آن وسايل، توشه برنگرفت و مستحق بخشش الهي نبود، خداوند وسيلة شفاعت پيامبر را در اختيارش قرار داده تا از آن طريق مشمول بخشش الهي قرار گيرد و وارد بهشت شود. همة اين وسايل و راهها براي نجات انسانها و بهرهمندي آنها از رحمت الهي قرار داده شدهاند. بر اين اساس، چيزي جز رحمت الهي موجب تقرب ما به خدا و نيل به رضوان الهي و بهرهمندي از نعمتهاي بهشتي نخواهد شد. آن رحمت، گاهي از راه اعمال قربي و عبادي و گاهي ازطريق شفاعت رسول خدا و اهلبيت آن حضرت(صلی الله علیه و آله) در اختيار ما قرار ميگيرد. با توجه به اينكه ما دو راه براي تقرب به خداوند داريم: يكي جلب رحمت الهي ازطريق عبادت و بندگياش و ديگري از طريق انجام دادن کارهايي که استحقاق شفاعت رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، را پيدا کنيم. به اين معنا كه ما هرچه داريم از رسول خداست و برنامههاي عبادي و اعمال قربي نيز به طفيل وجود آن حضرت در اختيار ما قرار گرفته است. امام سجاد(علیه السلام)، در طليعة مناجات متوسلين ميفرمايند:
اِلهى لَيْسَ لى وَسيلَةٌ اِلَيْكَ اِلاَّ عَواطِفُ رَاْفَتِكَ، وَلاَ لىِ ذَرِيعَةٌ اِلَيْكَ اِلاَّ عَوَارِفُ رَحْمَتِكَ، وَشَفاعَةُ نَبِيِّكَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ، وَمُنْقِذِ الْأُمَّةِ مِنَ الْغُمَّةِ، فَاجْعَلْهُما لى سَبَباً اِلى نَيْلِ غُفْرانِكَ وَصَيِّرْهُما لى وُصْلَةً اِلىَ الْفَوْزِ بِرِضْوانِك؛ خدايا، مرا بهسوي تو وسيلهاي جز جاذبههاي مهربانيات نيست و دستاويزي جز عطاياي رحمت و شفاعت پيامبر رحمتت كه نگهدار امت از رنج و گرفتاري دو عالم است، ندارم. پس تو اين دو را براي من وسيلة آمرزش و سبب وصول به مقام سعادت و بهشت رضوانت قرار ده.
فقر ذاتي انسان و نياز هميشگي او به خداوند
ما از خود چيزي نداريم و هرچه داريم از خداست. نعمتهاي مادي، نظير آنچه در بدن ما قرار داده شده، نعمت تفكر، نعمتهاي معنوي و بهخصوص نعمت هدايت را خداوند بهتدريج به ما عنايت كرده است؛ ازاينرو، ما هرآنچه بدان نياز داريم، چه نيازهاي دنيوي و چه نيازهاي اخروي و معنوي را بايد از خداوند درخواست كنيم. هيچكس نيست كه بتواند از نيازهايش صرفنظر كند. اگر انسان نياز و لذت مربوط به آن را درك كند، خواهان آن است؛ اما اگر نتواند آن را درك كند دراينصورت انگيزهاي براي تأمين آن نخواهد داشت. همچنين انسان نميتواند از ناراحتيها و درد و رنجها گريزان نباشد؛ ازاينرو، وقتي ناراحتي يا بيماري برايش پيش ميآيد، درصدد رفع آن برميآيد.
برخي خيال ميكنند ميتوانند دربرابر هر سختي، گرفتاري و بيماري صبر كنند. يكي از بزرگان و علماي اخلاق كه از شاگردان مرحوم ميرزاجوادآقاي تبريزي(رحمه الله) بود و صبحهاي جمعه در مدرسة حجتيه درس اخلاق ميگفت، فرمود: براثر ناراحتي و زخم معده، گاهي شكمم درد ميگرفت. نيمهشبي شكمم درد گرفت و پيش خود گفتم امشب درد شكم را تحمل ميكنم و خدا اگر صلاح بداند آن درد را برطرف ميكند و مرا شفا ميدهد. مدتي گذشت؛ درد شكمم شديدتر شد و نتوانستم آن را تحمل كنم و گفتم خدايا، مرا از اين درد نجات بده. بهمرور درد شديدتر شد و من شروع كردم به التماس كردن و تضرع به درگاه خداوند و از او خواستم كه به من رحم كند. همچنان درد شديدتر ميشد و من به اولياي خدا و ائمة اطهار توسل جستم؛ دعا خواندم و خدا را قسم دادم كه مرا نجات دهد؛ اما دردم شديدتر شد و طاقتم را از دست دادم و گفتم: آيا كسي نيست كه مرا از اين درد نجات بدهد؟ با گفتن اين جمله، دردم برطرف شد. آنگاه فهميدم كه خداوند ميخواست به من بفهماند كه چقدر كمطاقت و كمتحمل هستم.
هركسي از ضعف خودش آگاه است و به تجربه دريافته است كه بر مشكلاتي چون
بيماري، گرسنگي، تشنگي و مهمتر از همه، داغ عزيزان، نميتواند صبر كند. انسان با لطف و عنايت الهي، برخي از مشكلات را از سر ميگذراند و بر برخي از مصيبتها و ناراحتيها صبر ميكند. هرگز آستانة تحمل و صبر ما به مقام صبر و تحمل انبيا و اوليا نميرسد و از درك معرفت متعالي و منزلت آنان در پيشگاه خداوند نيز عاجزيم؛ منزلتي كه باعث شد خاك قبر آن بزرگواران پس از هزار و چهارصد سال، بيماريهاي لاعلاج را شفا دهد. يا چنانكه گفتيم، خداوند منزلتي به رسولش(صلی الله علیه و آله) بخشيده و چنان ايشان را مشمول لطف و عنايتش ساخته كه آمرزش ميليونها مؤمن و مسلمان در گرو رضايت و خشنودي آن حضرت قرار داده شده است. بايسته است كه ما خاضعانه و با ارادت خالصانه درِ خانة آن حضرت برويم و اگر فرصتي براي توسل به ايشان دست داد و خود را در جهت نسيمهاي رحمت آن حضرت قرار داديم و مشمول لطف و عنايت ايشان قرار گرفتيم، قدر اين فرصت طلايي و ارزشمند را بدانيم.
در حديث قدسي ميخوانيم كه خداوند به حضرت داوود ميفرمايد: يَا دَاوُدُ، فَرِّغْ لِي بَيْتاً أسْكُنُهُ، إِنَّ لِلّهَ فيِ أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ ألاَ فَتَرَصَّدُوا لَهَا؛(1) «اي داوود، براي من خانهاي خالي كن تا در آن جاي گيرم. همانا براي خدا در روزگارتان نسيمهايي است، هان در كمين آنها درآييد و آنها را به چنگ آوريد».
يكي از مواردي كه انسان در مسير رحمت الهي قرار ميگيرد، آن است كه بدون ميل و علاقه و تصميمي و با اصرار رفيقش به مجلس سيدالشهدا(علیه السلام) وارد ميشود و تحت تأثير فضاي معنوي آن مجلس قرار ميگيرد؛ آلودگي و پلشتيهاي دل او زدوده ميشود و دلش نوراني و آكنده از معنويت ميگردد. مهمتر آنكه كوتاهيها و گناهاني از انسان سرزده كه او را مستحق عذاب و كيفر ساختهاند و حق بخشش را از او سلب
1. محمدباقر مجلسي، بحار الانوار، ج77، باب7، ص168، ح2.
گرداندهاند، اما وجود ايمان در آن انسان گنهكار او را لايق بهرهمند شدن از شفاعت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ساخته است. براي انسان، بسيار ارزشمند و شاديبخش است كه بتواند تا لحظة مرگ، ايمانش را حفظ كند و تحت تأثير شبهات قرار نگيرد، يا آنكه چندان گناه نكند كه قلبش كاملاً سياه شود و ايمان از دلش خارج گردد و درنتيجه لياقت برخوردار شدن از شفاعت در قيامت را در خود حفظ كند. بيترديد انسان با خطر لغزش و انحراف مواجه است و ممكن است ايمانش را از دست بدهد؛ ازاينرو پيوسته بايد خائف و ترسان باشد و ازسوي ديگر، اميدوار كه نسيم رحمت الهي وزيدن گيرد و او را درمعرض هدايت و بهرهمندي از شفاعت پيامبر اكرم و اهلبيت(علیهم السلام) قرار دهد.
چنانكه گفتيم كساني كه از گناهان كبيره خودداري ميكنند و بر گناهان صغيره اصرار نميورزند، مشمول مغفرت قرار ميگيرند و حتي در عالم برزخ نيز كيفر و عذابي متوجه آنان نميشود. اما كساني كه مرتكب گناهان كبيره شدهاند يا بر گناهان صغيره اصرار ورزيدهاند و از آن گناهان توبه نكردهاند، درصورتيكه با ايمان از دنيا بروند، در عالم برزخ كيفر و عذاب ميبينند، اما در عالم قيامت مشمول شفاعت قرار ميگيرند؛ زيرا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: إِدَّخَرْتُ شَفاعَتي لِإَهْلِ الْكَبَائِرِ مِنْ أُمَّتي؛(1)«شفاعتم را براي امتم كه مرتكب گناهان كبيره شدهاند، اندوختهام».
تأمين سعادت انسان در پرتو رأفت و رحمت الهي
در پايان بحث نگاهي دوباره به بخش نخست مناجات متوسلين ميافكنيم. مفهوم «عواطف» در جملة اول، اميال و جاذبهها است. گرچه ما «عاطفه» را كه جمع آن «عواطف» است بهمعناي حالتي رواني به كار ميبريم و نگاه روانشناختي به آن داريم؛
1.همان، ج8، باب 21، ص30.
اما منظور از آن در سخن امام سجاد(علیه السلام) حالت روانشناختي نيست، بلكه ميل و جاذبه است و منظور از «عواطف رأفتك» جاذبهها و ميل رأفت خدا بهسوي بندگان است. اطلاق «عاطفه» بر حالت خاص رواني نيز ازآنجهت است كه عاطفة انسان نسبت به شخص ديگر، ميل انسان در خدمت و توجه به او را برميانگيزاند. منظور از «عوارف» كه جمع «عارفه» است، عطايا و آثار رحمت الهي است.
حضرت پس از آنكه ميفرمايند ما تنها دو وسيله براي توسل و تقرب به خداوند داريم كه عبارتاند از جاذبههاي مهرباني خدا و شفاعت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله)، از خداوند ميخواهند كه آنها را وسيلة آمرزش و سبب دستيابي به سعادت و رضوانش قرار دهد. شايد در ذكر آن دو وسيله و بيان اينكه ما بهجز آن دو، وسيلهاي براي تقرب به خدا نداريم و درخواست اينكه خداوند آن دو را سبب نيل به آمرزش و رضوانش قرار دهد، عنايتي وجود دارد و آن اينكه حتماً با تحقق آن دو وسيله، سعادت انسان تضمين ميشود. بايد مهر و رحمت الهي متوجه انسان شود، تا انسان مشمول شفاعت پيامبر(صلی الله علیه و آله) گردد. درصورتي انسان از شفاعت برخوردار ميشود كه استعداد و ظرفيت برخورداري از آن را در خود فراهم آورد و در حفظش نيز بكوشد و اين ظرفيت و استعداد بدون عواطف رأفت و رحمت الهي حاصل نميشود. پس اول بايد چتر رحمت الهي بر سر انسان سايه افكند، تا لياقت بهرهمندي از شفاعت در انسان پديد آيد، آنگاه انسان با شفاعت به ساحل نجات و سعادت دست مييابد؛ البته شفاعت، پرتوي از رحمت الهي است و به آن بازگشت دارد.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org